مهمترین انگیزه سفر فرانک والتر اشتاین مایر، وزیر امورخارجه آلمان به تهران و ریاض تلاش برای یافتن جاپایی محکمتر در خاورمیانه و تامین امنیت انرژی آلمان در سالها و دهه های آینده است و برلین خود را در این جهت شریک نگرانیهای امنیتی در منطقه میداند.
این بخشی از سخنان رئیس گروه مطالعات خاورمیانه دفتر مطالعات بینالمللی وزارت امورخارجه است، متن گفتگوی تفصیلی شانا با علیرضا میر یوسفی به شرح زیر است:
به نظر شما علت و انگیزه اصلی سفرهای وزیر امورخارجه آلمان و هیئهای مختلف اقتصادی این کشور به ایران چیست؟
متخصصان سیاست خارجی آلمان، تولید ثروت و ثبات اقتصادی را اولویت اصلی سیاست خارجی این کشور بویژه پس از جنگ دوم جهانی توصیف میکنند، به اعتقاد این صاحبنظران، ایجاد امنیت اقتصادی و از جمله امنیت انرژی بر هر ملاحظه دیگری در سیاست خارجی آلمان تفوق دارد.
در درجه بعدی نیز حفظ امنیت اجتماعی آلمان و اروپا در برابر جرائم سازمان یافته و قاچاق مواد مخدر و نظایر آن که به نوعی میتواند بر امنیت اقتصادی نیز اثر گذارد، اولویتهای بعدی سیاست خارجی آلمان هستند.
دلایل گرایش آلمان به منطقه خلیج فارس چیست؟
پس از بحران اقتصادی اروپا و سقوط ارزش یورو، آلمانیها به این نتیجه رسیدند که بیثباتی در خاورمیانه و از جمله نوسانهای شدید قیمت نفت، یکی از دلایل مهم ایجاد بحرانهای مالی یا انرژی در آلمان و اروپاست، همین طور پس از بحران اوکراین، آلمانیها از وابستگی بیش از حد بر منابع انرژی روسیه نگران شدند و به صورت خزنده قصد دارند که سهم ناچیز آلمان از نفت خلیج فارس را افزایش دهند که در این جهت برقراری امنیت در این منطقه بسیار حیاتی است.
انگیزه آلمانیها از مداخله بیشتر در خاورمیانه و مشارکت در ترتیبات امنیتی و منطقه، آن را در دو دسته دلایل و انگیزه های داخلی و خارجی مرتبط با سیاست قدرتهای بزرگ و بویژه آمریکا میتوان جستجو کرد.
همان گونه که گفته شد، انگیزه های داخلی آلمان برای ایفای نقش در ثبات خاورمیانه به طور عمده ریشه در نگاههای راهبردی برای تامین منافع راهبردی اقتصادی این کشور در سالها و دهه های آینده دارد.
چرا موضوع امنیت انرژی برای آلمان دارای اهمیت است؟
آلمان به طور سنتی بیشترین نفت و گاز خود را از روسیه تامین کرده است و پس از روسیه، نروژ، انگلستان و دو کشور شمال آفریقا و عضو سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) یعنی الجزایر و لیبی در رتبه های بعدی قرار داشتهاند، در نتیجه اتکای این کشور به نفت و گاز خاورمیانه و بویژه منطقه خلیج فارس بسیار محدود بوده و سبب شده است امنیت خاورمیانه یک دغدغه جدی برای آلمان در سالهای گذشته به شمار نیاید، با ظهور بحران اوکراین و تنشهای بوجود آمده غرب با روسیه، آلمان در تلاش است تا منابع انرژی خود را بیش از پیش متنوع کند و با کاهش وابستگی به روسیه، سهم نفت و گاز خاورمیانه و خلیج فارس را در سبد انرژی خود افزایش دهد، بنابراین امنیت این منطقه در واقع تضمین امنیت منابع انرژی حیاتی آلمان نیز به شمار می رود، این وابستگی به منابع انرژی خاورمیانه سبب میشود، برلین برای ایجاد ثبات در خاورمیانه تلاش کند و نفع خود را در تنشزدایی میان کشورهای منطقه ببیند.
برای آلمان در منطقه خاورمیانه چه اهداف دیگری جز تامین امنیت انرژی اهمیت دارد؟
هدف دوم تداوم همکاریهای اقتصادی، تجاری و فناوری با شریکان تجاری مهم آلمان در منطقه و از جمله ایران است که این هدف نیز با حفظ ثبات در منطقه امکانپذیر است، سومین هدف راهبردی که آلمان از ورود به مسائل خاورمیانه دنبال میکند، بحث مهاجران و آوارگان خاورمیانه است، آلمان مقصد بسیاری از پناهندگانی است که از کشورهای خاورمیانه و به طور عمده عراق و سوریه راهی غرب و این کشور میشوند و میتوانند مشکلات عمیق هویتی، جمعیتی و امنیتی در جامعه کم و بیش همگن آلمان ایجاد کنند، به همین دلیل مقامهای برلین در تلاش هستند با کمک به اعاده ثبات در خاورمیانه، امواج انسانی آوارگان را مدیریت کنند.
دلیل چهارم علاقهمندی آلمان به مسائل خاورمیانه را باید در موضوع مبارزه با مواد مخدر، جرائم سازمان یافته و تروریسم دانست که مقامهای این کشور تلاش دارند تا به صورت جدی این موضوعها را کنترل کنند، آلمانیها دراین رابطه نگرانیهایی دارند که با ثباتسازی در منطقه میتوانند از آن بکاهند، دلیل پنجم هم به صادرات تسلیحات آلمان مربوط میشود که خاورمیانه را به عنوان بازار بزرگ تسلیحات آلمانی معرفی میکند و با مشارکت بیشتر آلمان، میتواند این سهم را افزایش دهد.
نقش آمریکا در ورود آلمان به مباحث منطقه خاورمیانه چیست؟
بعد دیگر مداخله آلمان در خاورمیانه به بحث تشویقها و نقش جدیدی است که آمریکا برای کشورهایی نظیر آلمان در خاورمیانه تعریف کرده است، آمریکاییها از تشویق آلمان به مداخله بیشتر در خاورمیانه یا پذیرش آوارگان از این منطقه سه هدف را دنبال میکنند، هدف نخست در چارچوب اصول سیاست جدید خاورمیانهای آمریکا حول دو سیاست مستحکمسازی و هدایت از پشت قرار دارد.
در این رابطه آمریکاییها چون به این امر پیبردهاند که اداره و ایفای نقش به عنوان هژمون تکقطبی سختتر از زمانهای پیشین شده است، در تلاش هستند تا متحدان خود نظیر آلمان را تشویق کنند تا نقش بیشتری برعهده گیرند و به جای آنها یا همراهشان در جنگها و بحرانهای خاورمیانه مشارکت کنند، همینطور با توجه به جو ضدآمریکایی در منطقه خاورمیانه، سعی میکنند اقدامهایشان در خاورمیانه مشهود نباشد.
موضوع دوم مقابله و مهار روسیه است، آمریکا با تشویق آلمان به مداخله بیشتر در خاورمیانه، سعی میکنند، تنشهای برلین و مسکو را افزایش دهند و عرصه را بر روسیه که در دو دهه گذشته روابط خوبی با آلمان داشته است، تنگ کنند. این موضوع بویژه بعد از اعلام ائتلاف چهارگانه جدید با مشارکت روسیه در سوریه تشدید شده است، انگیزه سوم هم از تشویق آلمان به پذیرش آوارگان بیشتر به رقابت آمریکا با آلمان در داخل بلوک غرب مربوط میشود که تلاش دارند یکپارچگی جامعه آلمان را تحت تاثیر قرار دهند.
در مجموع دلایل داخلی و خارجی یاد شده در طرف آلمانی سیی شده است تا حضور و مداخلات نظامی و سیاسی آلمان بویژه در دو ماه گذشته افزایش زیادی داشته باشد، بخشی از منافع برلین در ایجاد ثبات در منطقه تامین میشود، با این حال نباید موضوع را تک خطی نگریست، در واقع مهمترین انگیزه سفر اشتاین مایر به تهران و ریاض تلاش برای یافتن جاپایی محکمتر در خاورمیانه و تامین امنیت انرژی آلمان در سالها و دهه های آتی است و آلمان خود را در این جهت شریک نگرانیهای امنیتی در منطقه میداند.
نظر شما