در این میان یک نگرانی و یک بحث یا پرسش وجود دارد. نگرانی به طور عمده از سوی برخی کشورهای نفتی و همچنین برخی کارشناسان بر محور تاثیر منفی بازگشت ایران به بازار جهانی نفت با رفع تحریمها بر قیمتها متمرکز شده است. بر این اساس به دلیل وجود روزانه دو میلیون بشکه نفت مازاد، افزایش عرضه نفت خام ایران، زمینه تشدید روند کاهش قیمت نفت را فراهم می کند.
در کنار این نگرانی، بحث مهم نحوه بازگشت ایران به بازار نفت است. این که تحریمهای اقتصادی بزودی برداشته میشود و محدودیتهای سیاسی، فنی و اقتصادی فروش و عرضه نفت ایران به بازارهای جهانی لغو میشود، یک موضوع و واقعیت پذیرفته شده برای همه فعالان بازار نفت بوده و هیچ فردی در این بازگشت و تلاش ایران برای گرفتن سهم گذشته خود از بازارهای جهانی نفت خام شکی ندارد. با این فرض قطعی، دو سناریو برای بازگشت ایران به بازار مطرح شده است که عبارتند از: عرضه سریع و گسترده نفت و دیگری عرضه تدریجی و محتاطانه.
سناریوی نخست را وزارت نفت و شخص وزیر نفت مطرح کرده است و از چند ماه پیش حتی پیش از نهایی شدن توافق هستهای ایران و غرب، بارها اعلام شده است.
سناریوی دوم به طور عمده از سوی برخی کشورهای نفتی بویژه اعضای سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) دنبال و همچنین برخی جریانهای سیاسی داخل کشور دنبال میشود. سوال قابل طرح این است که با لحاظ دو متغیر منفعت ایران و هچنین مصلحت بازار نفت، کدام یک از این دو سناریو منطقی به نظر میرسد؟ آیا تحقق دو متغیر فوق در یکی از دو سناریوی (حضور سریع و فوری یا حضور تدریجی) قابل جمع است یا این که هریک از دو متغیر با یکی از سناریوهای مذکور تناسب دارد؟
شاید در نگاه نخست، این گونه به نظر رسد که مصلحت بازار با توجه به وضع کنونی قیمتها، با سناریوی حضور تدریجی ایران در بازار سنخیت داشته باشد و از این منظر منافع ایران نیز با تثبیت احتمالی قیمتها محقق شود. اما با تحلیلی که در پی میآید، سناریوی حضور فوری و سریع ایران در بازار شامل هر دو متغیر منافع ایران و مصلحت بازار است.
بر اساس سنارویوی نخست، ایران بایدسریع، گسترده به بازار نفت بازگردد و با تاثیرگذاری بر روندهای جاری بازار، نقش، اهمیت و جایگاه خود را در اقتصاد جهانی نفت اثبات کند. با اعمال تحریمهای اقتصادی و محدود شدن خرید نفت ایران، به تدریج کشورهای دیگر نفتی با افزایش تولید، بازارهای نفت ایران را در اختیار گرفته و در عمل در زمین تحریمکنندگان و به ضرر ایران بازی کردند.
این بازی به گونهای دنبال شد که کاهش عرضه نفت ایران به بازار، تاتیری بر قیمتها در شکل افزایش قیمت نداشت. بنابراین بازار نفت ایران به راحتی در اختیار رقبای سنتی مانند عربستان و عراق قرار گرفت. از 2 سال پیش همزمان با آغاز دور جدید مذاکرات هستهای و افزایش امیدها به رسیدن به توافق و رفع تحریمها، موضع کشورهای نفتی در قبال بازگشت ایران نه تنها همکاریجویانه نبود بلکه این کشورها با توسل به ابزارهای مختلف سیاسی و اقتصادی سعی در اخلال در مذاکرات هستهای و به دنبال آن تداوم فشارها و محدودیتهای سیاسی و اقتصادی بر ایران داشتتد. واکنش این کشورها به توافق هستهای نیز مثبت نبود.
از یک سال پیش با افزایش احتمال توافق هستهای، ایران سیاست بازگشت سریع و مقتدرانه به بازار نفت را در پیش گرفت و آن را به طور رسمی اعلام کرد. این رویکرد با انجام توافق، با جدیت بیشتر در شکل زمیته سازی برای افزایش تولید و همچنین رایزنی با کشورهای دیگر نفتی در او پک دنبال شد.
کشورهای نفتی بویزه کشورهایی که سهم ایران را در اختیار گرفته بودند به جای استقبال و اتخاذ رویکرد تعاملی، سعی کردند به شیوههای مختلف ازجمله فضاسازی روانی و دامن زدن به سیاست نادرست تولید وعرضه بیشتر نفت به بازار و در نتیجه کاهش بیشتر قیمت نفت، ایران را در فشار و محدودیت قرارد دهند. واکنش ایران اما صریح و قاطع بر بازگشت مقتدرانه به بازار نفت و نداشت واهمه از کاهش بیشتر قیمت نفت استوار بوده است.
رویکرد درستی که تامین کننده منافع کشور است. با توجه به شرایط بازار و رویکرد تخاصمی و تقابلی رقبای نفتی ایران، ایران تنها با بازگشتی سریع و مقتدرانه میتواند بازار و سهم خود را از چنگ رقبا درآورد. بازگشت ایران به بازار باید موج بزرگی ایجاد کند که همه کشورها را وادار به پذیرش ایران کند. اگر آثار این بازگشت گسترده و موثر نباشد رقبای نفتی ایران امکان و فرصت لازم برای ایجاد محدودیت بر ایران و در حاشیه قراردادن آن را خواهند داشت. حضور دوباره ایران در بازار نفت اگر همراه با کاهش محسوس قیمتها باشد، سبب عقبنشینی رقبا و خورندگان سهم ایران از بازار میشود. در غیر این صورت ایران نمیتواند حداقل تا پنج سال آینده، به سهم گذشته خود در بازار دست یابد.
اما سناریوی دوم که افزایش تدریجی عرضه نفت ایران به بازارهای جهانی با رفع تحریمهاست، چشم انداز مثبت و سودآوری را برای ایران در پی ندارد. نخست در صورت اجرای این سناریو بعید به نظر می رسد که ایران در یک روند حداقل دو تا سه ساله به سهم واقعی و گذشته خود از بازار نفت دست باید زیرا بازاریابی نفت و جذب مشتریان از دست رفته و جدید با توجه به دور بودن بیش از یک و نیم میلیون بشکه نفت ایران از بازار در شرایط تحریم، امری سخت و زمانبر خواهد بود.
دوم، عرضه تدریجی تاثیر فاحشی در بازار به لحاظ برهم خوردن عرضه و تقاضا و به دنبال آن تغییر قیمت را ایجاد نخواهد کرد و این شرایط سبب می شود کشورهای عمده صادرکننده نفت رویکرد بی تفاوتی را در قبال بازگشت ایران و تحولات بازار در پیش گرفته و در عمل تغییری در مقدار صادرات آنها صورت نگیرد. فراموش نشود که حفظ تعادل بازار نفت با افزایش عرضه نفت ایران در گرو کاهش عرضه نفت از سوی دیگر کشورهای نفتی بویژه کشورهایی که در دوران تحریم سهم و جایگاه نفت ایران را پرکردند، است. عرضه تدریجی نفت حس مسولیتپذیری دیگر کشورهای نفتی را در قبال بازار نفت تحریک نمی کند.
با این تفاسیر، به نظر می رسد حضور فوری و مقتدرانه ایران در بازار جهانی نفت با رفع تحریمها هم تامین کننده منافع ایران است و به مصلحت بازار و همچنین کشورهای صادرکننده نفت است. عرضه تدریجی چنان که در سطور قبل اشاره شد، همچنان شمشیر افزایش عرضه نفت ایران را بر سر بازار نگه می دارد و این مسئله سبب می شود که بازار نفت به طور مداوم به لحاظ روانی، نبود تعادل عرضه و تقاضا و در سرانجام نوسان قیمت را تجربه کند. بنابراین مصلحت بازار و کشورهای نفتی و همچنین منفعت ایران ایجاب می کند حضور دوباره و عادی ایران در بازار جهانی نفت با رفع تحریمها، فوری، سریع و مقتدرانه باشد.
علیرضا سلطانی
نظر شما