۲۴ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۳
  • کد خبر: 258061
نفت 120 دلاری و داستان تکراری مخالفت با دولت

روزنامه ای در تیتر اول روز چهارشنبه گذشته (17 فروردین ماه) با عنوان " اگر برجام نبود نفت 120 دلار بود" مطلبی را منتشر کرد که تصور می رود محتوای آن با دستاوردهای برجام در بازار نفت فاصله زیادی دارد و همین موضوع سبب شد تا گزارش را در مطلب پیش رو واکاوی و مورد بررسی بیشتر قرار دهم.

خبر نخست روزنامه موردنظر در روز 17 فروردین ماه از یک سو می کوشد در درستی سخنان رئیس جمهوری محترم که گفته بود اگر سیاستهای پیشین دنبال می شد صادرات نفت ایران به صفر می رسید، تردید ایجاد کند و از سوی دیگر ادعا می کند اگر سیاستهای پیشین ادامه می یافت قیمت نفت اکنون بیش از 100 دلار بود و به این ترتیب تلاش می کند دستاوردهای دولت را بر اساس توافقات برجام کم ارزش جلوه دهد.  

اما رئیس جمهوری دقیقا چه گفته بود؟ خبر نخست روزنامه موصوف کاملا امانتدارانه می نویسد:"حسن روحانی اخیرا در دیدار کارکنان وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، مدعی شد که دشمنان ملت ایران به دنبال این بودند تا توانمندی و تاثیرگذاری ایران را در بازار جهانی انرژی  حذف کنند و اگر این دولت می‌خواست راه گذشته را ادامه دهد، امروز صادرات نفت کشور به صفر می‌رسید."

روزنامه برای رد این ارزیابی کاملا درست و منطقی به مصاحبه تحلیلگر ارجمند نفت و نماینده سابق ایران در اوپک، اقای محمد علی خطیبی، با یکی از خبرگزاریهای همسو  استناد می کند که گفته بود: میزان صادرات نفت خام ایران در اوج تحریمها و قبل از برجام حداقل یک میلیون بشکه در روز بود.

محمد علی خطیبی در این مصاحبه همچنین گفته بود:" اظهارات رئیس‌جمهوری نشان داد که وزارت نفت آمارهای درستی به او ارائه نمی‌کند، چرا که در همین دولت یازدهم هم و خصوصا در یک سال ونیم آغاز به کار که با بحران فروش مواجه بود باز هم صادرات نفت خام کشور حداقل یک میلیون بشکه در روز بوده است."

در همان دوره ای که آقای خطیبی نماینده ایران در اوپک و مدیر امور بین الملل شرکت ملی نفت بود اینجانب به عنوان خبرنگار حوزه انرژی، مشغول به کار بودم و کم و بیش اخبار تحریمها و تاثیر آن را بر فروش نفت ایران  دنبال می کردم.

تا آنجا که از خبرها می شد استنباط کرد در دوران تحریم براساس دستور رئیس جمهوری آمریکا، وزارت خزانه داری این کشور هر شش ماه یک بار وضع بازار نفت را بررسی و در مورد تشدید تحریم صادرات نفت ایران تصمیم می گرفت. به این ترتیب صادرات نفت ایران به اروپا کاملا متوقف شد و دیگر مشتریان عمده نفت ایران مانند چین، هند، کره جنوبی، ژاپن و ترکیه مجبور بودند هر شش ماه یک بار بیست درصد از واردات نفت خود از ایران بکاهند به نحوی که صادرات نفت ایران به تدریج از دو و نیم میلیون بشکه در روز به یک میلیون بشکه در روز کاهش یافت.

بر این اساس سخنان رئیس جمهوری که گفته بود اگر دولت می خواست راه گذشته را ادامه دهد، امروز صادرات نفت به صفر می رسید، کاملا درست است زیرا وارد کنندگان نفت ایران هر شش ماه مجبور بودند بیست درصد از نفت خود را به جای ایران از دیگر کشورها تامین کنند و حالا با گذشت حداقل پنج شش ماهه از آن زمان، قاعدتا نفت ایران به کلی از بازار خارج شده بود.

نماینده محترم سابق ایران در اوپک می گوید:"در همین دولت یازدهم هم و خصوصا در یک سال و نیم آغاز به کار که با بحران فروش مواجه بود باز هم صادرات نفت خام کشور حداقل یک میلیون بشکه در روز بوده است." این درست؛ اما تثبیت صادرات در سطح یک میلیون بشکه و متوقف کردن روند تشدید تحریمها علیه صادرات نفت ایران نیز یکی از دستاوردهای مذاکرات دولت یازدهم با قدرت های 1+5 بود. به این ترتیب جلوگیری از حذف کامل صادرات نفت ایران از بازار، تثبیت موقت صادرات در حد یک میلیون بشکه در روز و افزایش تدریجی صادرات به بیش از دو میلیون بشکه در حال حاضر، همگی دستاورد مذاکرات و برجام بوده است و همچنانکه رییس جمهوری به درستی گفته است در صورت ادامه سیاست های پیشین نفت ایران به طور کامل از بازار خارج شده بود.

اما نکته مهمتر تیتر نخست روزنامه موصوف منفی جلوه دادن دستاوردهای برجام به دلیل کاهش قیمتهای نفت و دفاع از سیاست قیمتهای بالای نفت است؛ سیاستی که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، بجز موارد استثنایی، همواره برای اقتصاد کشور زیانبار بوده است.

آن روزنامه می نویسد: "اگر دولت روحانی به سمت توافق هسته‌ای با غرب نمی‌رفت و خبری از توافقات ژنو و لوزان و برجام نبود آیا قیمت نفت باز هم به همین بشکه‌ای 30 دلار می‌رسید یا این که بر اثر ایستادگی و مقاومت ملت و دولت ایران بر مواضع هسته‌ای، قیمت نفت همچنان بالای 100 دلار و بلکه بیشتر می‌بود."

و در جایی دیگر از گزارش آمده است: "به تعبیری قیمت هر بشکه نفت در زمان ایستادگی ایران در مقابل زیاده خواهی های غرب 4 برابر زمان فعلی بود"!

به نظر می رسد چنین تحلیلی از قیمتهای بالای نفت از عمق چندانی برخوردار نیست و درستی آن به شدت با تردید روبروست. اجازه بدهید موضوع افزایش قیمتهای نفت در سالهای اخیر و دستاوردهای آن را برای هریک از بازیگران عمده بازار جهانی نفت مرور کنیم. 

در همین دورانی که به گفته آن روزنامه قیمتهای نفت به چهار برابر میزان فعلی افزایش یافت، ایران به دلیل اعمال تحریمهای بانکی از دستیابی به درآمدهای حاصل از صادرات نفتش محروم شد و اقتصاد ایران شیرینی چهار برابر شدن قیمتها را نچشید.  اما در مقابل افزایش قیمتهای نفت ثروتهای بادآورده ای  نصیب رقبای منطقه ای ایران شد. عربستان، قطر و امارات که اکنون رو در روی سیاستهای منطقه ای ایران ایستاده اند، در شرایطی که باید تنها 30 دلار بابت هر بشکه نفت دریافت می کردند، درآمدشان از بابت هر بشکه نفت به چهار برابر افزایش یافت و مجموع ذخایر ارزیشان از مرز یک تریلیون دلار فراتر رفت. آیا افزایش قیمتها به نام ما و به کام دیگران و به قیمت محرومیت کشور از دستیابی به درآمدهای نفتی اش قابل دفاع است؟

همچنین سیاست دفاع از قیمتهای بالای نفت به شکلی که برخی همکاران مطبوعاتی از آن دفاع می کنند به آمریکا کمک کرد تا سال 2014 تولید نفت داخلی خود را حدود پنج میلیون بشکه در روز افزایش دهد و از این طریق امنیت انرژی خود را به شدت تقویت کند. آیا قبول ندارید که تقویت شدید امنیت انرژی آمریکا نتیجه همین سیاست دفاع از قیمتهای بالای نفت بوده است و آیا قبول ندارید که پیامد چنین سیاستی در شرائط تحریم ایران بازهم به کام دیگران بوده است؟

اگر به قول رئیس جمهوری سیاستهای پیشین ادامه می یافت نه تنها صادرات نفت ایران به صفر رسیده بود بلکه با ادامه قیمتهای بالای نفت تولید نفت آمریکا اکنون از مرز پنج میلیون بشکه در روز بسیار فراتر رفته بود و آمریکا به تنهایی می توانست کل دو و نیم میلیون بشکه صادرات نفت ایران را در بازار جایگزین کند، تا چه رسد به افزایش تولید توسط عربستان، امارات، کویت، قطر، روسیه و دیگران.

به یاد داشته باشیم که همین قیمتهای بالای نفت و دفاع از آن، آمریکا را قادر کرد بعد از چهل سال قانون ممنوعیت صادرات نفت کشورش را لغو کند و در شرائط قیمتهای بالای نفت از یک کشور وارد کننده به صادر کننده نفت بدل شود.   

اگر برجام نبود و سیاستهای پیشین ادامه پیدا کرده بود با توجه به تحریمها و محرومیت کشور از نظام مبادلات بانکی بین المللی از یک سو و قیمتهای بالای صد دلار از سوی دیگر اکنون ایران به شدت از منابع مالی و ارزی حاصل از صادرات نفت خود محروم بود و دشمنان منطقه ای و جهانی کشور در بهترین و ایده آل ترین موقعیت اقتصادی برای تداوم رویارویی قرار داشتند: ذخایر ارزی تریلیونی عربستان و دیگر کشورهای عرب صادر کننده نفت در حوزه خلیج فارس از یک سو و تضمین کامل و بی قید و شرط امنیت انرژی آمریکا از سوی دیگر.

برجام توانست این معادله نابرابر و خطرناک را بر هم بزند، امکان دستیابی به منابع ارزی کشور را در خارج فراهم آورد، صادرات نفت را افزایش دهد و با تنش زدایی و به تبع آن کاهش قیمتها پشتوانه ارزی عربستان را که درگیر منازعات منطقه ای است به مرز پانصد میلیارد دلار  کاهش دهد و در همان حال روند رو به رشد امنیت انرژی آمریکا را، که هم اکنون درحال برگزاری مانور به منظور تضمین بازنگه داشتن آبراههای نفتی است، متوقف کند.

اما جدای از دفاع از قیمتهای بالای نفت در سالهای اخیر که معمولا نفعی برای اقتصاد و منافع ملی ایران نداشته است، استراتژی دفاع از قیمتهای بالای نفت که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در ایران طرفدارانی داشته و در مواردی توسط وزرای نفت و یا دولتها به شدت پیگیری شده است، استراتژی ناکارآمدی است به دلایل زیر: 

زمانی که ما از قیمتهای بالای نفت دفاع می کنیم به تولید کنندگان غیر اوپک پیام می دهیم که ما بار هزینه بالای تولید نفت را در کشورهای شما بر دوش می کشیم، از قیمتهای بالای نفت دفاع می کنیم تا شما که در شرائط پایین بودن قیمت نفت نمی توانید تولید کننده و صادر کننده نفت باشید به جرگه صادر کنندگان نفت بپیوندید و به این ترتیب فضا را برای صادرات نفت کشورمان در بازارهای جهان تنگ می کنیم. آیا جز این است؟ در فاصله شوک دوم و سوم نفتی یعنی در فاصله پیروزی انقلاب اسلامی تا شوک سوم، به مدت هفت سال، وزرای نفت دولتهای ایران عمدتا سیاست دفاع از قیمتهای بالای نفت را در پیش گرفتند.

نتیجه این که به طور پیوسته به جمع تولید کنندگان و صادر کنندگان نفت غیر اوپک افزوده شد. اوپک با 13 عضو در فاصله این هفت سال مجبور شد تولیدش را از 31 میلیون بشکه به حدود 15 میلیون بشکه در روز کاهش دهد تا همچنان بتواند از اشباع بازار جلوگیری و از قیمتهای بالای نفت دفاع کند. این در حالی بود که عربستان به تنهایی ظرفیت تولید ده میلیون بشکه در روز را دارا بود. کار به جایی رسید که ایران، عراق و عربستان در نشستهای اوپک به جدل می پرداختند و وزرای نفتشان مدعی می شدند حال که قیمتهای بالای نفت پیوسته به تولید کنندگان غیر اوپک کمک کرده تا وارد بازار شوند و سهم اوپک را در بازار بگیرند کدام کشور دو باره باید تولید خود را کاهش دهد تا قیمتها همچنان بالا بماند.

بی نتیجه ماندن چنین جدلهایی سبب شد تا اوپک برای خارج کردن تولید کنندگان غیر اوپک شیرهای نفت را باز کند و قیمت نفت را به کمتر از ده دلار به ازای هر بشکه کاهش دهد تا به این وسیله تولید کنندگان غیراوپک را از بازار خارج کند و سهم خود را در بازار نفت بازیابد، سناریویی که هم اکنون نیز با کاهش قیمتهای نفت از حدود 110 دلار به 30 دلار به ازای هر بشکه ، جدای از بهره برداری سیاسی برخی صادر کنندگان از این وضع، به نحوی دوباره به جریان افتاده است. سیکلهای افزایش و کاهش قیمت نفت نشان داده است که کشورهای مدافع قیمتهای بالای نفت در کوتاه مدت ممکن است از چنین سیاستی نفع برند اما در درازمدت زیان می بینند.

در سیاست دفاع از قیمتهای نفت همچنین باید به این نکته توجه کنیم که از ما به عنوان یک کشور در حال توسعه انتظار می رود در نظام اقتصادی بین المللی در کنار دیگر کشورهای در حال توسعه باشیم. زمانی که ما تصمیم می گیریم قیمتهای بالای نفت را چهار برابر بالا ببریم به زیان نزدیک به حدود یکصد کشور در حال توسعه به افزایش نابرابری اقتصادی در نظام بین الملل دامن می زنیم. کشورهای غربی از طریق سلطه بر نظام اقتصاد بین الملل و حجم عظیم مبادلات خود با کشورهای صادر کننده نفت به خوبی پیامدهای ناشی از افزایش قیمت نفت را خنثی می کنند اما کشوری مانند بنگلادش و بورکینافاسو و یا هر کشور در حال توسعه دیگری، عمدتا با تکیه بر اقتصاد تک محصولی چگونه می توانند پیامدهای ناشی از چهار برابر شدن قیمت نفت را بر کسری موازنه پرداختها جبران کنند؟

همچنین فرض کنید ایران یک کشور در حال توسعه وارد کننده نفت است و در مقابل کشور صادر کننده نفتی قرار دارد که هزینه تولید هر بشکه نفت آن چیزی بین پنج تا ده دلار است اما برای هر بشکه نفت 120 دلار مطالبه می کند. قضاوتمان چه خواهد بود؟

خلاصه آن که برجام، با وجود کارشکنی های آمریکا، فرصت مناسبی را برای سرمایه گذاری در بخشهای مختلف اقتصاد فراهم آورده است. وقت آن است که از فرصتهای ایجاد شده برای تنوع بخشیدن به صادرات و تحکیم اقتصاد مقاومتی بهره گیریم و برای رفاه بیشتر کمتر به نفت و قیمتهای آن چشم بدوزیم. به یاد داشته باشیم که اقتصاد متنوع و نیرومند نیز یکی از عوامل قدرت کشورهاست.

                                حشمت الله رضوی

کد خبر 258061

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =