پس از اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)؛ رفتهرفته یخ شرکتهای خارجی برای سرمایهگذاری در ایران آب شد؛ تدوین الگوی جدید قراردادهای نفتی که مدل تکامل یافته قراردادهای بیع متقابل است همه نگاهها را به سوی ایران سوق داد، با افزایش مذاکره با شرکتهای خارجی و اظهار تمایل شرکت فرانسوی توتال برای ورود به صنعت نفت همه نگاهها به سمت این شرکت اروپایی برگشت؛ هرچه مذاکره با توتال جدیتر انتقادها هم نسبت به حضور این شرکت فرانسوی در ایران بیشتر میشد؛ تا جایی که توتال شد دشمن شماره یک صنعت نفت!
همه چیز از امضای قرارداد محرمانگی با شرکت توتال در فرانسه آغاز شد؛ زمانی که بیژن زنگنه، وزیر نفت در این باره صحبت کرد و گفت که این شرکت نسبت به توسعه میدان آزادگان جنوبی اظهار علاقه کرده است، به این ترتیب قرارداد محرمانگی میان 2 شرکت امضا شد تا اطلاعات فنی این میدان نفتی در اختیار این شرکت قرار گیرد.
با امضای قرارداد محرمانگی، اطمینان 2 طرفهای ایجاد میشود تا 2 طرف اطلاعات خود را به اشتراک بگذارند بدون آن که بیم آن رود که این اطلاعات، به شخص سوم برسد.
محرمانگی یا (Non Disclosure Agreement) را نمیتوان قرارداد نامید. در واقع NDA یک توافقنامه (Agreement) است که حداقل میان ۲ طرف حاصل میشود که بر اساس آن توافق میکنند یک سری اطلاعات را در اختیار یکدیگر قرار دهند، به طوری که بازنشر نداشته باشد و تنها به همان منظور خاصی که توافق شده است، استفاده شود.
اگرچه امضای قرارداد محرمانگی به معنای امضای قرارداد نیست؛ با این حال مخالفتها نسبت به حضور این شرکت اروپایی در صنعت نفت ایران بیش از هر زمان دیگری افزایش یافت تا جایی که گفته شد وزارت نفت می خواهد این میدان را بدون مناقصه به توتال واگذار کند؛ توضیحهای مدیران شرکت ملی نفت ایران هم مبنی بر این که آزادگان جنوبی در قالب مناقصه واگذار خواهد شد و امضای قرارداد محرمانگی به معنای واگذاری میدان نیست کارگر نیفتاد؛ مثل این که عدهای می خواهند نشنوند.
اما ورود توتال به صنعت نفت ایران به امضای قرارداد توسعه فازهای 2 و 3 پارس جنوبی بر می گردد، زمانی که آمریکا قانون داماتو را وضع کرد تا بزرگترین مانع را برای سرمایهگذاری در صنعت نفت ایجاد کند. توتال با ایجاد کنسرسیومی از گازپروم روسیه و پتروناس مالزی به ایران آمد تا علاوه بر دور زدن تحریمها این فازها را در مدت زمان تعیین شده به اتمام برساند و آن را به یکی از فازهای منحصربهفرد در عسلویه تبدیل کند.
یکی از بزرگترین و البته نابخشودهترین اتهامهای توتال، حضور این شرکت در قطر است؛ نگرانیها نسبت به درز اطلاعات میدان گازی پارس جنوبی به قطریها هم از نگاه منتقدان دور نمانده است؛ اما موضوعی که منتقدان نمیخواهند و دوست ندارند به آن توجه کنند این است که توتال یک شرکت بینالمللی است و براساس قواعد بین المللی به اجرای پروژه در کشورهای مختلف میپردازد. اگر بر فرض محال توتال بخواهد اطلاعات طرف ایرانی میدان گازی پارس جنوبی را در اختیار شریک ایران قرار دهد؛ آیا با این کار اعتماد سایر کشورها را برای حضور خود در کشورشان میخرد؟ کدام عقل سلیم میپذیرد که یک شرکت بینالمللی بخواهد بخواهد اطلاعات محرمانه فعالیتهای خود را به شرکتهای رقیب بدهد و اعتماد آنها برای فعالیت در کشورشان جلب کند!
از سوی دیگر با تایید شرکتهای صاحب صلاحیت در حوزه اکتشاف و تولید (E&P) قرار است شرکتهای نفتی ایران به شرکتهای نفتی بینالمللی تبدیل شده و به اجرای مگاپروژه در کشورهای دیگر بپردازند؛ حال اگر شرکتهای ایرانی براساس قانون تجارت و با مذاکره در کشورهایی که با ایران منافع مشترک دارند حضور یابند؛ آیا حضور شرکتهای ایرانی در آن کشورها به معنای در اختیار گذاشتن اطلاعات محرمانه شرکتها در اختیار ایران است؟
اکنون توتال در امضای موافقتنامه اصولی (HOA) طرح فاز 11 پارس جنوبی از همان رویه سال 1376 استفاده کرد و با تشکیل کنسرسیومی از شرکتهای ایرانی و چینی، بار دیگر پا به طرحهای سرمایهای ایران گذاشته است و قرار است بیش از 2 میلیارد دلار در ایران سرمایه گذاری کند؛ پس بهتر است ضمن فراهم کردن شرایط برای سرمایهگذار، از فضای امن جمهوری اسلامی ایران در سایه درایت مقام معظم رهبری نهایت استفاده را ببریم و یادمان باشد که صنعت نفت برای سرپا ماندن به 200 میلیارد سرمایهگذاری نیاز دارد.
نظر شما