مبارزه مردم ایران با استعمار و استثمار اگرچه در 28 مرداد ماه 1332 سرکوب شد، اما شکست نخورد و ادامه یافت تا اینکه با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و روی کار آمدن یک نظام مردم سالاری دینی در سال 1357 در عمل دست استثمارگران و استعمارگران از صنعت نفت و گاز ایران کوتاه شد.
از همان زمان، حکومت نوپای ایران انواع و اقسام توطئهها (نظیر جنگ هشت ساله و تحریم های اقتصادی و سیاسی مختلف) را تجربه و تحمل کرد اما همه آنها نتیجهای جز شکست نداشت.
مردم ایران در سال 1392 با رای به دولت «تدبیر و امید» ثابت کردند که شعور سیاسی بالایی دارند.، دولت اوباما نیز متقاعد شد که بهتر است با مردم ایران مذاکره و تعامل کند. او بخوبی فهمید که هرگونه «گزینه نظامیگری» محکوم به شکست است.
اکنون دیگر شکی نیست که کودتای 28 مردادماه 1332 برای تسلط به منابع نفت و گاز نه تنها ایران بلکه همه منطقه خاورمیانه و خلیج فارس بود.
در همین راستا همه تلاشها برای تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران (که ازسوی وزیر امور خارجه دولت ترامپ بهعنوان یکی از اهداف دولت ترامپ تکرار شد) با این هدف است که بتوانند بر منابع نفت و گاز منطقه خلیج فارس و دریای خزر تسلط کامل داشته باشند. اما این تلاشها تا امروز با شکست داعش در عراق و سوریه سرنوشتی جز ناکامی نداشته است.
تدبیر دولت یازدهم در دوران پسابرجام معطوف به موفقیت طرحهای توسعه فازهای ١٨-١٧ ، فاز ١٩، فازهای ٢١-٢٠ و طرح برداشت نفت خام از لایه نفتی پارس جنوبی و همچنین چهار طرح صنعت پتروشیمی بوده است. نگین این انگشتری موفقیت را باید امضای قرارداد توسعه فاز 11 پارس جنوبی با کنسرسیومی به مدیریت شرکت توتال فرانسه دانست.
درواقع وزارت نفت ثابت کرد که این موفقیت نویدی برای تحقق تولید و اشتغال در راستای اقتصادی مستحکم در برابر مشکلات (مقاومتی) است.
نفت و برجام
موفقیت کودتای 28 مرداد مدیون همکاری و همیاری عده قلیلی بود که از داخل کشور با دشمن همکاری کردند تا دولت منتخب مردم در آن روزگار را برکنار کرده است تا یک نظام دیکتاتور را بر سر کار آوردند.
باید اذعان داشت که دشمن دل به عملکرد دوستان نادان و اقلیت خائنی بسته بود که از طریق شیوع فساد و اختلاس بتوانند اقتصاد کشور را به یک مرحله بحرانی بکشانند تا زمینه را برای بازگشت استعمار و استثمار در ایران فراهم آورند.
این روزها شاید جلوه دیگری از این واقعیت در حال رخ دادن است.
زنگنه بدون شک رای اعتماد را از مجلس خواهد گرفت. اما او باید برای نمایندگان محترم مجلس توضیح دهد که تغییرهای گسترده مدیریت در صنعت نفت و انتصابات بی منطق و جناحی (که در دولت دهم به اوج خود رسید) همزمان با تحریمهایی که علیه صنعت نفت ایران اعمال شده بود سبب چه صدمهها و خسارتهایی شد.
مهندس زنگنه در پنجم دیماه 1392 در جمع مدیران ارشد بازنشسته و برکنار شده نفت اظهار کرد که وی در بازگشت به صنعت نفت متوجه شد که مافیا با قدرت بسیار زیاد تشکیل شده است و کمک خواست که بتواند با مافیای نفتی مبارزه کند.
زنگنه و مدیریت طرحهای عقب افتاده
درواقع باید پذیرفت که پس از روی کار آمدن دولت یازدهم بیژن زنگنه بهعنوان وزیر نفت در وزارت نفت بیشتر به طرحهای نیمه کاره در صنعت نفت پرداخت و به «راه اندازی فازهای پارس جنوبی» و «افزایش تولید نفت خام» مبادرت ورزید.
وی با انتصاب مهندس وزیری هامانه (کسی که اصطلاح شخم زنی در وزارت نفت را نخستین بار مطرح کرد) به عنوان قایم مقام تلاش کرد تا وضع نابسامان ساختاری در وزارت نفت را سروسامان دهد.
بنابراین دولت یازدهم تدبیری که اندیشید را به کار برد. نتیجهای که حاصل شد این بود که همان پیمانکاران ایرانی که میلیاردها دلار به آنها پرداخت شده بود را مدیریت کنند تا کار به اتمام برسد.
طبیعی است بزرگترین مشکلی که خودنمایی میکرد؛ تحریمها بود که خوشبختانه پس از اجرایی شدن برجام و در ادامه به مدد دیپلماسی انرژی دولت یازدهم آن مشکل هم برطرف شد و نتیجه نهایی آن تسهیل در بهرهبرداری از طرح های مختلف پارس جنوبی در سال «اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال» بود.
دولت دوازدهم چه باید بکند؟
تجربه کودتای 28 مردادماه 1332 را نباید فراموش کرد. اصحاب ثروت و قدرت در آن زمان در کودتا دست داشتند. بنابراین ، دولت دوازدهم باید تدبیر جدیدی براساس شفاف سازیها به منظور درمان بیماری اقتصاد کشور (رفع تحریمها، رفع انحصارها چه در نوع خصوصی و چه خصولتی، کاهش جو امنیتی ، توسعه رقابت سالم و...) موفقیت برجام را پیگیری کند تا جلب و جذب سرمایه داخلی و خارجی اقتصاد بیمار ایران در سال تولید و اشتغال برای اقتصاد مقاومتی نتیجه مطلوب به همراه داشته باشد.
وابستگی اقتصاد ایران به نفت
باید اذعان داشت که یکی از دلایل موفقیت دولت منتخب مردم در 64 سال پیش (برای ملی کردن صنعت نفت ایران) این بود که اقتصاد ایران در آن روزگار دولتی یا خصولتی و از همه مهمتر وابسته به درآمدهای نفتی نبود.
اما کودتاگران پس از کودتا با برنامه ریزی هایی که متاسفانه هنوز هم نتایج آن تجربه می شود اقتصاد ایران را به درآمدهای نفتی وابسته کردند.
امید میرفت با تعریف قراردادهای جدید نفتی و رفت و آمدهایی که پس از موفقیت برجام صورت گرفت کلید دولت یازدهم بتواند درهای بستهشده و زنگزده اقتصاد کشور را برای حضور در اقتصاد جهانی باز کند.
اما درعمل مخالفان دولت یازدهم توانستند تا حدود زیادی امیدها را نا امید کنند.
جو منفی تبلیغاتی که علیه دولت یازدهم دامن زده شد بسیاری را که برای مشارکت و سرمایه گذاری در ایران علاقه نشان داده بودند، نگران کرد.
تغییر مواضع ترامپ و نگرانی از موفقیت های ایران
شاید باور آن سخت باشد، اما بسیاری از کارشناسان هم عقیدهاند که ترامپ ناگزیر خواهد شد تا از حرفهایی که علیه نظام جمهوری اسلامی ایران می زند عدول کند. صبر و تدبیر نظام جمهوری اسلامی ایران دربرابر ادعاهای ترامپ باید ادامه یابد. زیرا ترامپ بدون شک با بحرانهای مختلفی روبرو خواهد شد.
بسیاری از کارشناسان بین المللی انرژی معتقدند برای آمریکا بسیار مشکل و پر هزینه است که علیه برجام اقدامی بهعمل آورد. به همین دلیل آمریکا درپی بهانه های دیگری است و امیدوار است مخالفان دولت دوازدهم در ایران به نحوی عمل کنند که آمریکا بتواند از آن بهره برداری لازم را بهعمل آورد.
انگلیس و کودتای 28 مردادماه:
همانطور که انگلیس و آمریکا در کودتای 28 مردادماه 1332 با هم متحد عمل کردند انتظار می رود که دولت خانم ترزا می درباره اهداف دولت ترامپ در منطقه خلیج فارس (و مرتبط با کشورهای حاشیه آن) همه گونه همکاری با آمریکا را به عمل آورد.
اما بعید است درباره با برهم زدن برجام با آمریکا همکاری کند. بهتازگی دولت انگلیس بهطور رسمی تاکید کرد که شرکت ملی نفت ایران می تواند درآمدش از سهم فروش گاز میدان «رام» در دریای شمال اسکاتلند (که با شرکت نفتی بی پی پنجاه درصد مشارکت دارد) را مورد بهره برداری قرار دهد.
امضاء قرارداد اخیر کنسرسیومی به مدیریت توتال فرانسه با شرکت ملی نفت ایران نمایانگر این واقعیت است که اتحادیه اروپا همانطور که بارها تکرار کرده، معتقد است که برجام پابرجاست.
نقش ایران در بازار جهانی انرژی
چنانچه بتوان اقدام برای یک کودتای نظامی در ایران توسط آمریکا را با تحریم های اقتصادی و نفتی مقایسه کرد، آنگاه می توان اظهار کرد که آمریکا در طول حدود 40 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بارها دست به اقدامهایی مشابه کودتای نظامی زده و شکست خورده است.
بدون تردید منافع اقتصادی آنها که برای بازگرداندن تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران تلاش می کنند (و سعی دارند که برجام شکست بخورد) دانسته یا ندانسته با سیاستهای آمریکا و حاکمان در کشورهای حاشیه خلیج فارس همراهی می کنند. زیرا قیمت نفت خام بهدلیل خروج ایران از بازارهای جهانی افزایش خواهد یافت و تورم که سبب پول دار شدن پولدارها و فقیر شدن کم درآمدها در ایران خواهد بود، دوباره باز میگردد. رشد اقتصادی در ایران منفی خواهد شد و به تعداد بیکاران نیز افزوده خواهد شد.
بانک جهانی برآورد کرده است که ایران در صورت موفقیت در حضور فعال و تعریف جایگاه مناسب در اقتصاد جهانی، می تواند با جلب و جذب سرمایه داخلی و خارجی روزانه حدود یک میلیون بشکه نفت خام بیشتر به بازار جهانی عرضه کرده و حدود 10 دلار برای هر بشکه در قیمتها ایفای نقش داشته باشد.
به نظر کارشناسان اقتصادی اجرائی شدن برجام با توجه به گزارش بانک جهانی سبب رشد اقتصادی سالانه پنج درصدی در ایران می شود.
همین کارشناسان به استناد گزارش بانک جهانی معتقدند که ایران پس از توافق برجام توانسته بیش از 17 میلیارد دلار پولهایی که در معاملات دوجانبه با برخی از شرکای تجاری خارجی اش در دولت نهم و دهم غیرقابل وصول اعلام شده بود را پس بگیرد. اینک با امضاء قرارداد فاز 11 پارس جنوبی و اجرائی شدن و افتتاح طرح های پارس جنوبی بطور قطع و یقین ایران در منطقه و بازار انرژی جهانی نقش مهم تامین امنیت عرضه انرژی به مصرف کنندگان را بیش از هر زمان ایفا خواهد کرد.
سرانجام نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی که مشغول بررسی و رای اعتماد به وزیر نفت و وزیر نیرو هستند باید در شرایط کنونی همه تلاش خود را معطوف اقدامهای دولت ترامپ برای تحریمهای اقتصادی و برهم زدن برجام کنند. دولت ترامپ به نوعی در حال اقداماتی شبیه کودتای 28 مردادماه 1332 است. این تحرکات دولت ترامپ با تصمیم حیاتی و حساس نمایندگان در رای اعتماد به مهندس زنگنه برای وزارت نفت و مهندس بیطرف برای وزارت نیرو خنثی شده و صنایع انرژی کشور را با رونق و توسعه رو به رشد روبهرو خواهد کرد.
محمود خاقانی
کارشناس بین المللی انرژی
نظر شما