علی ماجدی، در گفتگویی که در شماره جدید ماهنامه تازه های انرژی منتشر شده، از چگونگی وصول مطالبات نفتی، جایگزینی سایر تولیدکنندگان نفت با ایران و ضرورتهای دنیای جدید سخن گفت. در زیر متن کامل این مصاحبه را می خوانیم :
وضعیت وصول مطالبات نفتی چگونه است؟
مسئولیت وصول مطالبات نفتی به عهدۀ دکتر هندی است. البته کارها با هماهنگی این معاونت انجام می شود، اما مسئول مستقیم پیگیری موضوع ایشان است که حکم لازم را دارند.
دربارۀ حجم مطالبات نفتی ایران اعداد و ارقامی متفاوت مطرح است. به طورکلی ایران چقدر طلب نفتی دارد؟
اصلاً دنبال عدد و رقم نباشید. به نظر من مهم این نیست که ما چقدر از دیگر کشورها طلب داریم، بلکه مهم آن است که چگونه از این پول استفاده کنیم. این پول هر چقدر باشد متعلق به ماست و به عنوان ذخیرۀ ارزی نگهداری میشود. همچنین به این وجوه نفتی که در دیگر کشورها نگهداری میشود، بهره تعلق میگیرد.
ایران آزادی عمل لازم را برای تبدیل این پولها به ارزهای مختلف ندارد. این موضوع میتواند زمینهساز زیان کشور در برخی موارد شود یا در جریان مذاکرات مشکل برطرف شده است؟
هنوز نمیتوانیم پرتفولیو مالی خود را بهینه کنیم. یعنی نمیشود ذخایر خود را با ارزهایی نگهداری کنیم که بیشترین سود را برای ما داشته باشند. در هر صورت باید قبول کرد، مدیریت ذخایر ارزی ایران در چنین شرایطی بهرهوری کامل را ندارد و با اختلالاتی روبه رو شده است. حجم طلبهای ما از کشورهایی که نفت خریدهاند و پول ندادهاند، کاملاً مشخص است و به زودی با توجه به اقدامات دیپلماتیک، این ذخایر دراختیارمان قرار میگیرند و میتوانیم برای مدیریت بهینۀ آنها اقدام کنیم.
با توجه به توافق ژنو برای بازگرداندن پولهای ایران چه اقدام عملی شده است؟
ما در قالب تهاتر برخی بدهیها، این مطالبات را وصول می کنیم. برای شفافترشدن موضوع باید بگویم، به برخی کشورها بدهی داریم و از برخی نیز طلبکاریم. در قالب تهاتر با استفاده از این پولها میتوانیم بدهیهای خود را بپردازیم. البته حجم آنها زیاد نیست، اما کار را به این صورت آغاز کردهایم.
وزیر نفت در نشست اخیر اوپک اشاره کرده است که ایران میخواهد به هر قیمتی به بازار جهانی نفت بازگردد. با توجه به این موضوع که هنوز نقل وانتقال پول برای ایران ممکن نیست، آیا مشکل نقل وانتقال و فروش نفت به طورکامل برطرف شده است؟
اکنون برای مبادلات نفتی تسهیلاتی فراهم شده اند. بالاخره مشکلات ناشی از بیمه برطرف شده، اما باید اشاره کنم که مذاکرات ادامه دارند و ما بر آنیم تا به طورکامل مشکل جابه جایی نفت و نقل وانتقال پول، برطرف و شرایط برای ایران عادی شود. به هرحال تهاتر پول راه حل نهایی ما نیست. موفقیت زمانی حاصل میشود که شرایط به طورکلی برای ما عادی باشد و ارتباط ما با دنیا در قالب آزاد و روان برقرار شود.
فکر میکنید در چنین شرایطی ایران میتواند به هر قیمتی به بازار جهانی نفت بازگردد؟ به هرحال برخی میگویند بازارهای سنتی ایران ازدست رفته اند!
در این مدت بخش مهمی از درآمدهای مان را از دست دادیم. موضوع این نیست که نمیتوانیم سبد ارزیمان را به روز کنیم. ما بر اثر شرایط ایجادشده، نتوانستیم درآمدی که باید را از محل فروش نفت کسب کنیم. طبیعتاً این موارد زیانهایی برای کشور به همراه داشته است. حالا ممکن است بگویید چقدر از دست دادیم؟ من میگویم حجم درآمدی که ازدست رفت اصلاً کم نبود. در این دوره هر چند سهم نفت ایران در بازارهای جهانی کم شد، اما تقاضای جهانی نفت کاهش نیافت. به این ترتیب میبینیم که از تنگنای ایجادشده برای ایران، برخی از کشورهایی که توانستند جایگزین ایران شوند، سود بردند.
بر اساس برآوردهای شما، در این مدت چه حجمی از بازار ایران ازدست رفت؟
ایران حدود 40 تا 50درصد بازار سنتی خود را ازدست داده است.
در این دوره گویا سه کشور بیشترین سهم را در جایگزینی با سهم ایران داشته اند؛ عربستان، عراق و ونزوئلا. درست است که عربستان و عراق رقیب دیرینۀ ایران در بازار جهانی نفت هستند، اما آیا اقدام ونزوئلا برای جایگزینی ایران در بازار جهانی نفت، با توجه به نزدیکی دو کشور در سالهای اخیر توجیه مناسبی دارد؟
این اتفاقات از ملزومات دیپلماسی است. برای مثال میشد وقتی تنگنا ایجاد شد، برویم با یکی دو کشور نفتی صحبت کنیم و از آنها بخواهیم حجم تولیدات شان را افزایش دهند و سهم بازار ما را دراختیار بگیرند تا ما محدودیتها را برطرف کنیم و برگردیم. درحقیقت میشد از فلان کشور خواست که جای ما بماند تا مشکلات ما حل شوند. شاید اگر دیپلماسی فعال داشتیم، میتوانستیم ماجرا را به گونه ای دیگر مدیریت کنیم. بالاخره باید کشورهایی را که امکان افزایش تولید داشتند، می شناختیم و در این مسیر از آنها استفاده میکردیم. در این حالت بازگشت ما به بازارهای جهانی نفت نیز راحتتر بود. سپس در موعد بازگشت ما به بازار، هم آنها داوطلبانه بازار را برای ما خالی میکردند و هم تعادل بازار به هم نمیریخت.
این سه کشور هر کدام چند درصد بازار ایران را دراختیار گرفتند؟
هیچ کشوری رقم تولید و صادرات خود را دقیق اعلام نمیکند. به هرحال هر کشوری که عضو اوپک است، باید سهمیهای را رعایت کند، جز عراق. موضوع هم پایبندی به سهمیههاست که کشورها دربارۀ آن اطلاعات دقیقی نمیدهند، اما در شرایط فعلی باید با این سه کشور صحبت کرد و به آنها گفت که بهرهبرداری شما از این فرصت درست نیست و اگر در مقطعی وارد بازار نمیشدید، قیمتها افزایش مییافت و جهان متوجه خلأ حضور ایران میشد، اما حالا هم که در بازار هستید، جای ما را باز کنید. این دیپلماسی نفت است. این کار را وزارت نفت و وزارت امور خارجه در کنار یکدیگر باید پیش ببرند. به هرحال باید این کشورها را مجاب کرد که با ما سر میز مذاکره بنشینند.
با توجه به وضعیت فعلی بازار، فکر میکنید امکان دارد ایران به بازارهای جهانی نفت بازگردد؟ برخی از عبارتهایی مانند جنگ نفتی نیز برای توضیح شرایط استفاده میکنند.
سهم واقعی ما از بازار، سهمی بود که قبل از تحریم داشتیم. ما روزانه حدود 2میلیون و 400هزار بشکه نفت عرضه میکردیم، اما اکنون این رقم به 1میلیون بشکه در روز رسیده است. یعنی این سه کشور 1میلیون و 400هزار بشکه سهم ما را در اختیار دارند. اوپک سعی میکند برای تولیدکنندگان و مصرفکنندگان نفتی خط مشیای تعریف کند تا با آن بازار به تعادل برسد. البته در برخی کشورها مانند عراق به دلیل تنش سیاسی ایجادشده در سال های گذشته، تحریم و... وضعیت فرق میکند و آنها خواستار تولید بیشترند، اما همکاری اقتصادی با کشورها و دیپلماسی فعال میتواند شرایط را برای ما عادی کند.
فکر میکنید این برنامة ایران تعادل بازار نفت را با خطر مواجه کند؟ برخی از مقامات نفتی کشورهای عضو اوپک، برای مثال وزیر انرژی عربستان دربارۀ این موضوع هشدار داده است.
در اقتصاد، به نقطهای میگوییم نقطۀ تعادل که عرضه و تقاضا همدیگر را قطع کنند. مهم نقطۀ تعادل نیست، مهم پایداری تعادل است. باید بررسی کرد واقعاً این تعادل پایدار است یا خیر. در بخش انرژی مسئله اوپک و غیراوپک را به عنوان عرضهکنندگان و متقاضیان در نظر بگیرید. اوپک میخواهد قدرت خودش را با تقاضای نفت جهانی متعادل کند. اینکه این نقطۀ تعادل در چه حجم تولید و با چه قیمتی پایدار خواهد بود، اهمیت وافری دارد. باید قیمتی تعیین شود که نه به متقاضی فشار آید و نه به تولیدکننده. حالا سطح تقاضای انرژی جهان رو به افزایش است و ایران هم حق دارد که مطالبۀ حق خود را از بازار پی بگیرد.
درعین حال معتقدم ایران کف تقاضاهای خود را مطرح کرده و فقط میخواهد با سهم سابق به بازارهای جهانی نفت بازگردد. باید توجه داشت ایران در مدتی که در این بازار حضور نداشته، درآمدی را از دست داده است. ما برای عرضۀ بیشتر نفت نسبت به سهمیهمان پیشنهادی ندادیم تا عدم النفع مان جبران شود، فقط گفتهایم سهم واقعی خود را از بازار میخواهیم و به نظر من این اقدام کاملاً درست است.
نقش دیپلماسی را در بازگشت ایران به بازارهای جهانی چگونه می بینید؟
با توجه به محدودیتهایی که جامعۀ بینالملل بر ما تحمیل کرده است، نفت به منزلۀ تیغه ای دولبه میتواند هم ما را ببُرد و هم دیگران را. با نفت مانند ابزاری سیاسی برخورد شده است. من اصلاً موافق این موضوع نیستم، اما کشورهای غربی از حربههای اقتصادی فراوان استفاده میبرند و تحریم و محدودیت اعمال میکنند. جالب اینجاست که آنها بیش از دیگران تجارت آزاد را دنبال می کنند و در حرف به آن پایبندی و اعتقاد نشان میدهند، اما در عمل از ابزارهای اقتصادی بهرهبرداری سیاسی میکنند و به شعارهای شان پایبند نیستند. برای نمونه در سیستم بانکی و نقل وانتقال پول محدودیت اعمال میکنند. این نشان میدهد اقتصاد و سیاست به یکدیگر به شدت وابسته شده اند. درست است من به این شیوه اعتقاد و علاقهای ندارم و معتقدم اقتصاد باید راه خودش را برود، اما در عمل این آمیختگی به شدت خودنمایی میکند. اگر کشورها با یکدیگر رابطۀ سیاسی خوبی داشته باشند، اما روابط اقتصادیشان قوی نباشد ممکن است این روابط پایدار نباشند. حالا باید پذیرفت که از زمان استخراج نفت تاکنون، همیشه نفت بر روابط سیاسی کشورها سایه انداخته است و این اهرم هم برای عرضهکننده و هم برای طرف تقاضا بسیار مهم است و باید به آن فراوان توجه داشت.
این ناپایداری رابطه را شاید بتوان در حوزۀ روابط ایران و ونزوئلا مشاهده کرد. به هرحال رابطۀ سیاسی ما بسیار اندک بود، اما در موقع خطر و بحران نتوانستیم از آن چندان بهره ببریم.
این هم مورد درستی است. شاید اگر دیپلماسی فعالتری داشتیم این اتفاق رخ نمیداد. به هرحال باید توجه داشت، کشورها چه در سمت عرضه و چه در سمت تقاضا به دنبال متنوع سازی منابع خود هستند. نباید همۀ تخممرغها را در یک سبد چید. نفت بیش از سایر بخشهای اقتصادی ماهیت سیاسی پیدا کرده است. توجه داشته باشید وقتی خطوط انتقال گاز از کشوری خاص به اروپا میرسد آنها حساسیت نشان میدهند و با سرمایهگذاریهای سنگین به دنبال متنوعسازی میروند. ماهیت دیپلماسی انرژی، چه نفتی و چه گازی در سیاست معنا و مفهوم یافته است.
با توجه به اینکه تولید نفت ایران نیز در این دوره کاهش یافته است، فکر میکنید در چه مدتی می توانیم تولید خود را به سطح قبل از تحریمها برسانیم؟
اگر شرایط عادی شود، چندان طول نمیکشد که سطح تولید ایران به قبل از تحریمها بازگردد.
در اجلاس اخیر اوپک، وزیر نفت با نام بردن صریح از هفت شرکت نفتی غربی، امریکایی و اروپایی از آنها دعوت کرد که برای فعالیت به ایران بیایند. در سالهای اخیر، با توجه به تنگ شدن حلقۀ تحریمها ایران اعلام کرد که سیاست نگاه به شرق را در دستورکار میگذارد و به غربیها نیازی ندارد. این دعوت و این موضع گیری نشان دهندۀ شکست سیاست نگاه به شرق بود؟
فکر نمیکنم.
به هرحال شرقیها برای ما دوستان چندان صادقی نبودند. من رفتار شرکتهای چینی را مثال می زنم. آنها برخی از قراردادها در حوزۀ انرژی با ایران را حتی به مرحلۀ اجرا نرساندند. این نشان داد شرقیها برای ما چندان گامی عملی برنمیدارند!
معتقدم هم نگاه به شرق و هم به غرب، کار درستی است. نباید این موضوع ما را دچار خطا کند که فقط نگاه به شرق باشد یا غرب. ما چه در حوزۀ سیاسی و چه در حوزۀ اقتصادی باید هم با شرق و هم با غرب رابطه داشته باشیم. جهان یک پارچه است. نباید آن را تفکیک کرد. بخش عمدهای از بازارهای نفتی ما در شرق قرار دارند. شرق، غرب و جنوب آسیا مشتری نفت ما هستند. در حالت معمولی بخش عمدۀ صادرات ما به این کشورها و خریدهای ما بیشتر از غرب است. فنّاوری های مورد نیاز ما بیشتر غربی بود و به دلیل تحریم ها، ما هم دنبال متنوع سازی بودیم، ازاین رو نگاه ما به شرق افتاد.
برای مثال در توسعة نفتی میدان آزادگان، به دنبال تنوع کشورهایی که حضور داشتند بودیم؛ زیرا بیشتر آنها غربی بودند. این کشورها هم پول داشتند و هم فنّاوری، اما نباید خودمان را محروم میکردیم. به همین دلیل به ژاپن اعتماد کردیم. البته باید بگویم اگر در شرایط مساوی به سراغ کشوری برویم که فنّاوری پایینتری دارد به ضرر منافع ملی عمل کردهایم، اما تنوع بخشی منابع کار درستی است که پیگیری شد. این اقدام سبب میشود اگر روزی کشور با مشکل مواجه شد، از پس بحران برآید. در شرق هم کشورهای قوی حضور دارند. ژاپن، چین، کره و روسیه از کشورهایی اند که حرفی برای گفتن دارند. ما هم باید از این فرصت استفاده میکردیم. پس به این ترتیب موضعگیری اخیر وزیر نفت نشان دهندۀ تغییر نگاه ما نیست. ما میخواهیم با جهان رابطه ای مناسب و متعادل داشته باشیم و از حضور شرکتهای غربی هم استقبال میکنیم؛ کمااینکه این امر به معنای تنگ شدن عرصه برای شرکتهای شرقی نیست.
ایران در اجلاس اخیر کشورهای تولیدکنندۀ گاز توانست، عنوان دبیرکلی را از آن خود کند. این موفقیت برای شما قابل پیش بینی بود؟
بله، حدس میزدیم بتوانیم این عنوان را دراختیار بگیریم.
فکر میکنید در این عرصه لابیها با اعضا مؤثرتر بودند یا شخص آقای عادلی، به عنوان کاندیدای ایران؟
در این حوزه لابی موضوع مهمی است، اما اگر لابی بدون داشتن فرد واجد شرایط باشد، جواب نمی دهد. اگر فردی که زمینۀ لازم را نداشت به عنوان کاندیدا معرفی میشد، کاری از پیش نمیرفت. باید هر دو شرط را لازم و ملزوم یکدیگر پیش برد. هم لابی مهم بود و هم پیشینۀ کاندیدایی که معرفی کرده بودیم.
فکر میکنید این تجربه برای اوپک نیز تکرار شود؟
کار در اوپک کمی سختتر است، اما باید از همۀ ظرفیت ها و فرصتها استفاده کرد. کاندیدای ما، یعنی آقای نوذری سابقۀ وزارت دارد، اما در کنارش باید دید چه کسانی حاضر میشوند و قدرت لابی آنها چقدر است.
شما از وزات امور خارجه به وزارت نفت آمدهاید. سالهاست که مسئولان دربارۀ هماهنگی وزارت امور خارجه و وزارت نفت سخن میگویند، اما در عمل همچنان ارتباط تنگاتنگی میان این دو وزارتخانه دیده نمیشود. به عنوان کسی که تجربۀ حضور در دو وزارتخانه را دارد، ارزیابی شما از این ارتباط چیست؟
هرچند این دو وزارتخانه باید ارتباط تنگاتنگی با هم داشته باشند، اما حوزۀ وظایف هر کدام نیز مشخص است. بخش بینالملل وزارت نفت ماهیتی اقتصادی و سیاسی دارد. معاونت بینالملل وزارت نفت جز در حوزۀ اوپک در سایر حوزههای بینالمللی مانند سرمایهگذاریها وارد عمل میشود. این معاونت در خریدهای مجموعۀ وزارت نفت و هرآنچه به این حوزه مربوط است، نقش دارد.
ما با دو حوزۀ کاری ارتباط داریم؛ با شرکتها و کشورها. آنجا که پای دولتها وسط میآید، وزارت امور خارجه پنجرۀ ورود به دولتهای خارجی است و اینجاست که باید بین این دو وزارتخانه هماهنگی ایجاد شود. من از پیشینۀ رابطۀ این دو وزارتخانه اطلاع چندانی ندارم، اما چون مدتهای طولانی در وزارت امور خارجه بودم و به عنوان معاون وزیر، سفیر، مدیرکل و... مسئولیت داشتم ارتباط روانی با این وزارتخانه برقرار کردهام. در همین چند ماهی که در وزارت نفت حضور یافتهام، حداقل 30سفیر و مدیرکل وزارت امور خارجه با من ارتباط برقرار کردهاند. بنابراین این رویکرد وجود دارد که ما با آنها هماهنگتر شویم. این کار به ما بسیار کمک میکند. برای نمونه ما برای ارتباط با روسیه، عراق، هند و پاکستان هم میتوانیم مستقیم وارد عمل شویم و هم از طریق وزارت امور خارجه. بخش سیاسی قضیه نیز با آنهاست، اما به هرحال در رابطه با این کشورها نفت نقـطۀ برجستهای است.
رویکرد وزارتخانه های نفت و امور خارجه در این حوزه چیست؟ آیا برنامۀ جدیدی برای همکاری دوجانبه تدوین شده است؟
در روابط با کشورهای مختلف قاعدتاً به دنبال تعادل در رابطۀ سیاسی و اقتصادی هستیم. ما با برخی کشورها رابطۀ تنگاتنگ سیاسی داریم، اما روابط اقتصادیمان چندان رشد نکرده اند و با برخی کشورها نیز رابطۀ تنگاتنگ اقتصادی داریم، اما رابطۀ سیاسیمان به بلوغ نرسیده است. در حوزۀ اقتصادی نیز بخش عمدهای از فعالیتهای ما در نفت و گاز خلاصه شده است.
میشود در مورد این دسته از کشورهایی که روابطشان با ایران متعادل نیست، مثالی بزنید؟
از کشور خاصی اسم نمیبرم، اما ایران با برخی از کشورهای شرق آسیا روابط اقتصادی گسترده دارد و رابطۀ سیاسی همپای این روابط اقتصادی رشد نکرده است. بالعکس در برخی کشورها نیز رابطۀ سیاسی ما نزدیک است. حالا با هماهنگی وزارتخانه های نفت، امور خارجه و با استفاده از نقش برتر نفت میتوان این تعادل و هماهنگی را بین کشورها برقرار کرد.
فکر میکنید حضور رایزن انرژی در سفارتخانههای ایران بتواند به پیشبرد این هدف کمک کند؟
چون در سفارتخانهها کارکردهام نمیتوانم این پیشنهاد را رد کنم، اما فکر نمیکنم بشود از این پیشنهاد در همۀ سفارتخانهها بهره برد. در برخی کشورها رایزن اقتصادی میتواند گرایش و تأکید بر انرژی داشته باشد. بهتر بگویم رایزنهای اقتصادی باید همهسونگر باشند. به هرحال خریداران نفت شرکتها هستند. رایزن انرژی باید این هنر را داشته باشد که هم با دولتها کارکند و هم با شرکتها. اگر این رایزن اقتصادی با گرایش انرژی در کشورهایی مانند ایتالیا، فرانسه، انگلستان، ژاپن و کرۀ جنوبی حضور داشته باشد میتواند موفق عمل کند. سفیر ما در این کشورها بهتر است پیشینۀ اقتصادی داشته باشد. کارشناس این حوزه باشد، تا حضورش مؤثرتر باشد.
اما به هر حال تجربه حضور جناب عالی درژاپن، نتایج مثبتی به دنبال داشت.
وقتی در ژاپن بودم توانستم از این امکان بهرهبرداری کنم. برای ژاپن امنیت انرژی مهم است. در حالی که صادرات نفت ایران به ژاپن نیز هیچ گاه از 400هزار بشکه فراتر نرفته بود، همان زمان بود که ایران قرارداد میدان آزادگان را با ژاپن امضا کرد و بعد هم حجم واردات نفت ژاپن از ایران به 700هزار بشکه رسید. به هرحال با شناسایی فرصت و دیپلماسی فعال، توانستیم کشوری را که فقط خریداری ساده بود، پای کار آوریم تا سرمایهگذاری کند و در حوزۀ انرژی همکاری نزدیکتری با ایران داشته باشد.
به تحولات اقتصادی جهان نگاه کنید. باید آمیختگی ما با جهان بیشتر شود. زمانی خودکفایی در ادبیات جهانی مطرح بود، اما نگاه امروز فرق کرده است. ما هم باید در نگاه مان به جهان بازنگری کنیم. بحران اقتصادی 1997 از تایلند شروع شد و به مالزی رسید، اما تا به ژاپن و کرۀ جنوبی گسترش یافت جهان به کمک این کشورها آمد و دامنۀ بحران جمع شد. دلیلش چه بود؟ درآمیختگی اقتصادی این کشورها با جهان. به دلیل همین پیوستگی بود که دنیا به کمک آسیای جنوب شرقی آمد تا متضرر نشود و بحران جهانی رخ ندهد. باید این نگاه اصلاح شود که هر چه اقتصاد مستقلتر و بستهتر باشد، ایمنتر است. باید تعریف مان را عوض کنیم. هر چه ما به جهان بیشتر وابسته باشیم، آنها هم بیشتر به ما وابسته خواهند بود. اگر ما تولید بیشتری داشتیم و حضورمان در بازار جهانی نفت بیش از اینها بود، کشورها به این راحتی نمیتوانستند جایگزین ما شوند. داستان در آن صورت به شکل دیگری پیش میرفت.
معتقدم همین حالا که در اولین گام لغو تحریمها، تحریم صنعت پتروشیمی ایران لغو شد، به دلیل نیاز جهان به محصولات پتروشیمی ایران بود. جهان اگر میتوانست بیش از اینها به ایران مشکلات تحمیل میکرد، اما آستانۀ تحمل خودش را در نظر گرفت که چنین برنامهای را تدارک دید. حالا هم ما نباید به این فکر کنیم که با 4میلیون بشکه برگردیم. میشود با 5میلیون، 6میلیون و... بازگشت.
آیا میشود به بازگشت ایران به بازار جهانی نفت و دریافت سهم بیشتر از بازار امیدوار بود؟
کار راحتی نیست. مسیر سادهای پیش روی ایران قرار ندارد، اما باید با کشورها تعامل داشت. مهم تر از هر فرد و مقامی، وزیران نفت و امور خارجه میتوانند با دیپلماسی فعال و عملکرد یک پارچه وضعیت را عادی کنند.
برای رسیدن به این هدف برنامهای تدوین کردهاید؟
بله. چون میدانیم چه باید بکنیم، برنامۀ مدونی نیز طراحی کردهایم. حالا باید پیش برویم تا بعد بتوانیم به جزییات آن بپردازیم.
نظر شما