۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۸
  • کد خبر: 235669
جوابیه حفاری شمال به یک گفتگو

به دنبال انتشار مصاحبه ای با آقای شمس مدیرعامل شرکت پتروپارس در شانا، از سوی شرکت حفاری شمال جوابیه ای به دستمان رسیده است که متن کامل آن در پی از نظر گرامی تان می گذرد.

بسمه تعالی
سردبیر محترم شبکه اطلاع رسانی نفت و انرژی (شانا)

باسلام و تحیات؛

         احتراما" عطف به درج گزارشی با تیتر تأسف برانگیز "دروغهای آنان ضربه به صنعت نفت است" در تاریخ جمعه 24 بهمن ماه 93 که در آن ضمن مصاحبه با جناب آقای مهندس شمس مدیرعامل محترم شرکت پتروپارس؛ مطالبی درباره دکل سحر1 (متعلق به شرکت حفاری شمال) مطرح شده است جوابیه شرکت حفاری شمال برای تنویر افکار عمومی ارسال می گردد؛ انتظار می رود ضمن تبعیت از قانون، این جوابیه را در همان بخش و بدون حک ، حذف یا اصلاح منتشر نمایید.

در ابتدا باید به این نکته اشاره کنیم که بخش اعظم این گفت و گو درباره دکل سحر یک با مالکیت شرکت حفاری شمال است و مهندس هدایت الله خادمی مدیرعامل این شرکت نیز به تازگی مباحثی را در انتقاد از ترخیص دکل ایرانی سحر یک و تداوم حضور خارجی ها در میادین ایرانی مطرح کرده اند؛ به همین دلیل تقریبا هر فردی که آشنایی مختصری با مباحث روز صنعت نفت داشته باشد می داند که مرجع ضمیر در گفت و گوی مفصل یادشده (با محوریت دکل سحر یک )؛ در واقع شرکت حفاری شمال است به همین دلیل از شانا انتظار می رفت با شجاعت و به جای درج ... و طرح واژه هایی نظیر "یک شرکت حفاری" یا مدیرعامل شرکت حفاری ... نام حفاری شمال و هدایت الله خادمی را مطرح می کرد.

در متن مصاحبه، (قریب به مضمون) تصریح  شده است که پتروپارس با پیش  پرداختی 40 میلیون دلاری بابت سحر1 زمینه مالکیت حفاری شمال بر سحر یک را فراهم کردند؛ حفاری شمال ضمن تکذیب این موضوع یادآورمی شود که ادعای مذکور صحت ندارد، چرا که اصولا قرارداد میان حفاری شمال و پتروپارس مربوط به زمانی است که دکل سحر یک وارد آبهای خلیج فارس شده بود و در مالکیت قطعی شرکت حفاری شمال نیز قرار داشت، این دکل پس از اتمام عملیات ساخت تحت نظارت مهندسان ایرانی حفاری شمال به آبهای حاکمیتی کشور منتقل گردید، مذاکرات اولیه با پتروپارس برای به خدمت گرفتن  سحر یک زمانی آغاز شد که این دکل در آبهای اطراف جزیره کیش لنگر انداخته بود و به صورت رسمی هم در تملک شرکت حفاری شمال قرار داشت.

پس از عقد قرارداد همکاری فی مابین، مبلغ یاد شده(40 میلیون دلار) از سوی پتروپارس به عنوان "پرداخت زودتر از موعد قرارداد عملیات حفاری" به حفاری شمال پرداخت شد، البته پرداخت این مبلغ فواید متعددی نیز برای پتروپارس داشته است به طور مثال حفاری شمال در ازای این پرداخت، و برای جبران حسن نیت شرکت پتروپارس تخفیف قابل توجه و کم نظیری را به ازای هزینه روزانه اجاره دکل برای شرکت پتروپارس قائل شد و همین مسأله باعث شد تا اجاره دکل سحریک یکی از پرسودترین همکاری ها برای یک کارفرما در منطقه خلیج فارس محسوب شود، با این وصف اعلام اینکه پرداخت 40 میلیون دلار با هدف تملک یک دکل حفاری از سوی حفاری شمال و تقویت این شرکت صورت گرفت صحت ندارد.

البته با عنایت به حسن نظر میان شرکت های حفاری شمال و پتروپارس بعدها مبلغ 70 میلیون دلار بابت کمک به تأمین مالی ساخت دکل سحر 2 به شرکت حفاری شمال پرداخت و همزمان شرکت حفاری شمال متعهد به اجرای فعالیت در پروژه های شرکت پتروپارس شد که از این بابت همواره قدردان شرکت پتروپارس بوده و هستیم، اما این مسأله نمی تواند باعث وارونه جلوه دادن سایر حقایق شود.

همچنین در بند دیگری از این مصاحبه به وجود قرارداد 3 ساله سحر1 برای کار در میدان فرزاد اشاره شده است که باید یادآور شویم اسناد مبین این حقیقت است که شرکت حفاری شمال با پتروپارس قرارداد خدمت منعقد کرده است و این قراداد مربوط به کار درهیچ میدان مشخصی نبوده است.

اما تمام ابهام های موجود بر سر اتفاق رخ داده از همین جا شروع می شود، شرکت حفاری شمال از سال 90 قراردادی 3 ساله برای اجرای عملیات حفاری توسط سحریک در طرح هایی که پتروپارس مجری آنها بوده است منعقد کرد، در این قرارداد نام هیج میدان مشخصی قید نشده بود و در عین حال قرار بود در صورت رضایت طرفین، قرارداد به مدت 2 سال دیگر تمدید شود، با این حال قبل از پایان 3 ساله نخست، قرارداد به موجب توافقنامه ای برای انجام پروژه فاز 13 تمدید شد. به تعبیر دیگر این اظهار که 7 ژانویه 2015 موعد اتمام قرارداد حفاری شمال است ادعای درستی نیست چرا که قرارداد میان حفاری شمال و پتروپارس تا زمان پایان عملیات حفاری در فاز 13 نافذ و به قوت خود باقی است، تنها تفاوت ایجاد شده در این دوره این است که حضور سحریک برای کار در فاز 13 پارس جنوبی صریحا" در این قرارداد ذکر و زمان پایان قرارداد هم اتمام عملیات حفاری قید شده است.

در متن قرارداد فی مابین حفاری شمال و پتروپارس هم هیچ ارتباطی میان پرداخت های کارفرمای اصلی(پتروپایدار) و تداوم یا توقف کار وجود ندارد و اصولا" منطقی هم نیست که شرکتی با یک پیمانکار قراردادی منعقد کند و اجرای قرارداد را منوط به نوع رابطه اش با شرکتی ثالث نماید. و در اخلاق تجارت امروز جهان این اقدام پتروپارس چیزی جز فرافکنی و فرار از واقعیت نیست.

و جالب است خوانندگان عزیز شانا بدانند که پس از هفتم ژانویه 2015 نیز، مکاتبات و درخواست های فنی از سوی پتروپارس انجام شده است که گویای ادامه عملیات است و چون ادامه قرارداد تا پایان حفاری فاز 13 از سوی طرفین پذیرفته شده و قرارداد رسمی آن وجود دارد، تداوم این مکاتبات برای حفاری شمال دال بر تداوم قرارداد تلقی می شده است.

به همین دلیل ما معتقدیم اعلام ناگهانی پایان کار و ترخیص سحر یک از فاز13 نافی و ناقض تعهد شرکت پتروپارس به قراردادی است که خود پذیرفته و رسما" به آن اعتبار داده است، و البته بیش از هر چیز دیگر نگران این هستیم که چرا وفای به عهد که در دین مبین اسلام و سنت اخلاقی ایرانیان مکررا" تأکید شده است به این سادگی زیرپا گذاشته می شود؟؟

در بخشی از گفت و گو تصریح شده است که  معمولا" حفارها علاقه دارند با دکلهایی کار کنند که از تجربه کافی برخوردارند و در ادامه نیز اینگونه بیان شده است: با هدف حمایت از شرکتهای داخلی نه تنها هزینه خرید دکلهای حفاری  را پرداختیم، بلکه دکلهایی را که تجربه کار عملی نداشتند به کار گرفتیم تا دکلهای ایرانی در میدانهای نفتی مان مشغول به کار شوند.

با توصیفی که شده است باید گفت که احتمالا" یک دکل با 30 سال سابقه کار بر دکلی با 2 سال کارکرد ارجحیت دارد! و همه می دانند که اینگونه نیست؛ در همه جهان موضوع وجود پرسنل ورزیده و آموزش دیده در دکل های حفاری مهم است و نه ورزیده بودن خود دکل!! چرا که اصولا" امکان تجربه مند کردن خود دکل وجود ندارد.

از مصاحبه شونده و مصاحبه کننده انتظار می رود لااقل شأن خوانندگان شانا را رعایت کرده و سخنان را از نگاه کارشناسانه بیان کنند چرا که عمده ترین طیف خوانندگان این شبکه خبری کارکنان و کارشناسان شریف صنعت نفت هستند که به مسایل فنی اشراف دارند و ممکن است بیان حرف های این چنینی؛ به آسیبی بزرگ بر وجهه مصاحبه شونده و زنگاری بر چهره شبکه شانا بدل گردند.

در بخشی از گفت و گوی یادشده اظهارات مدیرعامل یک شرکت حفاری درباره ترخیص دکل ایرانی و جایگزینی آن با خارجی تکذیب می شود؛ ما نیز لازم است دراینجا متذکر شویم که مضمون و هسته اصلی انتقاد های اخیر مدیرعامل یک شرکت حفاری (منظورمان شرکت حفاری شمال است!) این بود که دکل های حفاری ایرانی را ترخیص کرده اند اما دکل های خارجی را در اشتغال نگه داشته اند؛ هیچ کس این مسأله را طرح نکرد که دکل ایرانی سحر یک را خارج کردند و روی همان چاه (لوکیشن)، دکل خارجی آورده اند؛ بازخوانی فیلم و صوت مصاحبه مطبوعاتی مدیرعامل یک شرکت حفاری !! هم مبین همین نکته است که همه انتقادها راجع به شکل گیری رویه ای خطرناک در بی اعتنایی نسبت به بیکاری دکل های ایرانی و تداوم اشتغال دکل های خارجی بیان شده است و کسی درباره اینکه یک دکل ایرانی رفته و درست سرجای آن، دکلی غیرایرانی آمده سخنی نگفته است(هرچند اگر تفسیر برخی رسانه ها و یا برخی افراد چنین بوده مسئولیت آن با شخص تفسیرکننده است).

در پایان خوب است به این نکته اشاره کنیم که اگرچه شرکت پتروپارس در سالهای گذشته در قالب یک شرکت پیمانکار بالادستی از تمایل برای همکاری با شرکت های ایرانی سخن می گفت و تلاش داشته و دارد تا خود را یک حامی برجسته در بحث حمایت از توانمندی های داخلی معرفی کند؛ اما واقعیت و رخدادهای حقیقی نشان می دهد عملکرد در قبال حفاری شمال باعث شده تا به جای آنکه پتروپارس حامی این شرکت حفاری باشد، گویا ما موظف حمایت و فاینانس پروژه های این شرکت هستیم، و عجیب اینکه نتیجه حاصله تاکنون یعنی عدم پرداخت میلیون ها دلار به حفاری شمال به بهانه عدم پرداخت وجوه توسط شرکت کارفرمای اصلی، باعث شده است تا حفاری شمال بخشی از جور توسعه و پیشرفت پتروپارس را بر دوش بکشد.

از نکات مهم مورد اشاره یکی هم مسأله سخنان آقای مهندس شمس درباره اغراق گویی حفاری شمال در اعلام عدد کارکنان سحریک است، همانگونه که همه کارشناسان و متخصصان صنعت نفت می دانند تعداد شاغلان یک واحد صنعتی صرفا" بر اساس عدد افرادی که در استخدام آن مجموعه خاص هستند شمارش نمی شود بلکه بر اساس روندهای موجود هر تأسیساتی (در فعالیت های منتهی به تولید هیدروکربور یا فعالیت های بالادستی نفت) به جز خود تأسیسات از زنجیره ای از پشتیبانی عملیاتی و ستادی برخوردارند که در زمره زنجیره اشتغال همان تأسیسات محسوب می شوند و این فرمولی است که در همه صنعت نفت جهان نیز رایج است بر همین اساس به جز تعداد کارکنان اصلی دکل، زنجیره ای از پشتیبانی های فنی و عملیاتی در پایگاه های پشتیبانی جنوب و شعبه جزیره کیش شرکت حفاری شمال و مجموعه انبارهای تأمین کننده قطعات ضروری و فنی دکل سحر یک در زنجیره اشتغال این دکل محسوب می شدند که هر اختلالی در کارکرد سحر یک مستقیما" بر کارآمدی و بهره وری شغلی و حتی آتیه شغلی این کارکنان حفاری شمال تأثیر می گذارد و بی تردید تعداد افراد این زنجیره شغلی حداقل 500 نفر است، نتیجه تفاسیر مربوط به نرخ اجاره دکل سحر یک که کمتر از 3 سال از ساخته شدنش می گذرد و مقایسه نرخ آن با دکل هایی که بیش از یک دهه است فقط در آبهای ایرانی خلیج فارس مشغول به کار هستند و عمر مفید آنها به پایان رسیده است هم برای خوانندگان فهیم و مطلعان از مسایل فنی حفاری مشخص است.

در پایان باردیگر تصریح می کنیم شرکت حفاری شمال به عنوان یکی از میوه های برآمده از شجره طیبه انقلاب اسلامی تمامی عزم خود را برای آبادانی ایران اسلامی و توسعه میادین مشترک با تأکید بر کار ایرانی و ضرورت توجه به نیروهای پرتوان ایرانی به جای چشمداشت به خارج به کار خواهد گرفت؛ مراد و مقصود ما از تأکید بر توجه به کار ایرانی و توانمندی موجود در کشور چیزی جز عمل به تکالیف ابلاغی رهبری درباره اقتصاد مقاومتی و مدیریت جهادی نیست ،و دراین مسیر اگر هم انتقادی مطرح می کنیم خدای ناخواسته نفی تلاش های ارزشمند و زحمات بی نظیر مدیران و پرسنل شریف صنعت نفت و حفاری نیست، این شرکت باوجود جوسازی های اخیر علیه آن، بیش از هر شرکت و مجموعه دیگری خود را مکلف به حضور در خط مقدم جهاد اقتصادی و هماهنگی و همدلی با ارکان تصمیم گیر در نظام و دولت و به ویژه همسویی با نظرات وزیر دلسوز و کاردان نفت کشور جناب آقای مهندس زنگنه می داند و نیز علی رغم اعلام نظرمان (در قالب این جوابیه) راجع به محتوای گفت و گوی مهندس شمس با شانا همچنان ایشان را یکی از مدیران کارآمد، فهیم و دارای شخصیت مدیریتی ممتازی می دانیم که در دوران مدیریت خود علاوه بر اینکه منشأ خدمات ارزشمند به صنعت نفت ایران اسلامی بوده اند در حمایت از  شرکت ها و مجموعه های صنعتی غیردولتی از جمله حفاری شمال نیز دریغ نکرده اند و انشاالله همچنان شاهد   حمایت ها و پشتیبانی های ایشان و سایر مدیران متعهد و انقلابی صنعت نفت باشیم.

 

والسلام علی من اتبع الهدی
         محمدجعفرافشار
    سرپرست روابط عمومی

کد خبر 235669

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =