در این میان تنها یک کشور است که حساب ویژهای روی این نشست و نتایج آن باز نکرده و سیاست راهبردی خود در قبال بازار نفت را با قدرت و جدیت با لحاظ مصالح ملی خود و بدون توجه به فشارها و تبلیغات روانی سایر کشورها ادامه میدهد. این کشور، ایران است. پیش از پرداختن به این موضوع، توضیحاتی در مورد طرح فریز نفتی ضروری به نظر میرسد.
طرح فریز نفتی حدود 3 ماه پیش با محوریت برخی کشورهای نفتی به خصوص عربستان، عراق و ونزوئلا و در پی تداوم روند کاهش قیمت نفت مطرح شد. کاهش شدید قیمت نفت و قرار گرفتن آن در کانال 30 دلار برای هر بشکه، کشورهای نفتی را در منگنه شدید مالی و اقتصادی قرار داد. برخی کشورها به ویژه عربستان سعودی که در ابتدا به صورت هدفمند و برنامهریزی شده زمینه کاهش قیمت نفت را موجب شده بودند، در ادامه راه، کنترل روند کاهش قیمت نفت را از دست داده و خود در باتلاقی که ایجاد کرده بودند، گرفتار شدند.
عربستان سعودی و برخی کشورهای حامی آن در از اوایل سال 2015، با انگیزه غیراقتصادی کردن تولید نفت شیل، تولید نفت خود را افزایش دادند. این سیاست که از حمایت نسبی عمده تولیدکنندگان برخوردار بود خیلی سریع زمینه کاهش قیمت نفت را موجب شد و به اهداف خود نیز رسید اما با جدی شدن احتمال به توافق رسیدن ایران و غرب در موضوع هستهای و انعقاد این توافق، عربستان سعودی و حامیان منطقهای وی در بازار نفت را به تداوم اجرای سیاست کاهش قیمت نفت برای تحت فشار قرار دادن ایران به لحاظ سیاسی و ممانعت از افزایش تولید آن با رفع تحریمهای نفت، وادار ساخت.
با رفع تحریمهای فرش نفت ایران و اجرای برجام، عملاً عربستان و حامیان وی بهرهای از این سیاست فشار علیه ایران نبردند. از سوی دیگر کشورهای مذکور با کاهش قیمت نفت و تداوم آن به شدت دچار کسری بودجه و چالش اقتصادی گردیدند. خارج شدن اجرای این سیاست از کنترل و همچنین ناکامی در سیاست اعمال فشار بر ایران، کشورهای نفتی را وادار به ارائه طرح فریز نفتی ساخت که پس از ماهها کشمکش و شرط و شروط کشورهای مختلف به ویژه عربستان، بر برگزاری نشست تصمیمگیری دوحه توافق گردید.
نفس برگزاری این نشست بیانگر این واقعیت مهم است که کشورهای تولیدکننده نفت به شدت از روند کاهش قیمت نفت دچار خسران شده اند و قصد دارند در اقدامی فعال، زمینه بازگشت قیمتها و رساندن بازار نفت به تعادل را فراهم سازند. از سوی دیگر کشورهایی نظیر عربستان سعودی نیز با توجه به زیان گسترده ای که در این شرایط پرداخت نمود، عملاً در هدف دوم خود یعنی اعمال فشار بر ایران ناکام ماند و تداوم این سیاست را مستلزم پرداخت هزینههای سنگین در حوزه اقتصادی و به تبع آن سیاسی و امنیتی تلقی ساخت. همراهی روسیه و دیگر کشورهای نفتی اوپک با طرح فریز نفتی نیز این مسئله را به اثبات رساند که در اقدامی کم سابقه خارج از ساز و کار اوپک، اجماعی نسبی در میان همه کشورهای تولیدکننده نفت برای افزایش قیمتها در بازار نفت شکل گرفته است. هر نتیجه ای که از اجلاس دوحه به دست آید حتی اگر کشورهای شرکتکننده در مورد کاهش تولید نفت به توافق نرسند، برگزاری این نشست برای کشورهای تولید کننده نفت یک دستاورد خوب است.
فارغ از این مسائل اما باید اذعان کرد که غایب بزرگ نشست فریز نفتی دوحه ایران است. غیبت ایران در این نشست از ابتدا تقریباً قابل پیش بینی بود. از همان ابتدای طرح فریز نفتی، ایران در اولویت مذاکره و رایزنی برای اجرای آن بود اما ایران با هوشمندی، ضمن استقبال از طرح و تشویق سایر کشورهای نفتی به اجرای آن، خود را از شمول آن خارج دانست و سیاست بی تفاوتی را در قبال آن به کار گرفت. این موضع در ابتدا با واکنش تند عربستان و برخی کشورهای نفتی عرب مواجه شد؛ به گونهای که عربستان اعلام کرد شرط حضور در طرح، حضور ایران است و در این راستا تلاش کرد از کانال روسیه، ایران را تحت فشار قرار دهد، اما این تحرکات موجب کوتاه آمدن ایران از مواضع خود نگردید. مقاومت ایران در قبال خواستههای غیرمنطقی کشورهای نفتی برای مشارکت در این طرح که معنایی جز عدم افزایش تولید و صادرات و ماندن در سطح کنونی صادارت (2 میلیون بشکه) بود در طول 2 ماه گذشته به نتیجه نرسید و نهایتاً این کشورها مجبور به برگزاری این نشست حتی بدون حضور ایران شدند.
این موضوع یک دستاورد بزرگ برای ایران در حوزه دیپلماسی بود که باید به آن توجه شود. عدم حضور ایران در نشست دوحه در سطح وزیر، اولاً بار دیگر شکست طرح عربستان سعودی در قبال ایران را موجب گردید؛ چراکه مانع از این شد که ایران در زمین بازی کشورهای عربی به رهبری عربستان بازی کند. عربستان تلاش میکرد ایران را تحت فشار اخلاقی و بینالمللی قرار داده مانع از افزایش صادرات آن پس از رفع تحریمها و باز شدن گشایش در فضای اقتصادی آن شود. ثانیاً حضور ایران با توجه به شرایط متمایز آن نسبت به کشورهای دیگر که در بالاترین سطح تولید میکنند، قابل توجیه نبود. ایران از مدتها پیش اعلام کرده بود که از هرگونه سیاست کاهش تولید و صادرات نفت برای بهبود قیمتها در بازار استقبال میکند اما این استقبال با در نظر داشتن سهم ایران از بازار جهانی قبل از اعمال تحریمهای نفتی است. از منظر ایران هر گونه توقع و انتظار برای کاهش تولید با لحاظ شرایط فعلی که ایران از سهمیه واقعی خود در نتیجه اعمال تحریمها به دور است، غیرمنطقی و غیرمنصفانه است. ایران در حال حاضر با فرض صادرات 2 میلیون بشکه در روز، در حدود 800 هزار بشکه با سهمیه واقعی خود دور است.
فارغ از اینکه نشست دوحه چه نتیجهای داشته باشد که قطعاً به بهبود قیمت نفت در بازار کمک میکند، ایران با فراق بال، اعتماد به نفس بالاتر و سرعت بیشتر علیرغم فشارهای داخلی و خارجی، به احیای سهم و جایگاه خود از بازار نفت خواهد پرداخت و برنده اصلی این بازی خواهد بود.
علیرضا سلطانی، روزنامه نگار
نظر شما