در سالهای نخستین شکل گیری صنایع نفت و گاز، شرکتهای محدودی فعالیتهای بخش بالادستی را از ابتدا تا انتها به تنهایی اجرا می کردند؛ به گونه ای که از دهه 1920 تا 1960 میلادی، هفت شرکت نفتی بین المللی (IOC) اصلی شامل اکسون، گالف، تکزاکو، موبیل، استاندارد اویل کالیفرنیا، بریتیش پترولیوم و رویال داچ شل تقریبا همه بازار جهانی صنعت نفت را در اختیار داشتند؛ اما امروزه وضع متفاوتی بر این صنعت حکمفرماست و موقعیت شرکتهای IOC پس از چند ادغام و سپری کردن تحولات گوناگون دچار دگرگونی بزرگی شده است و امروزه 6 شرکت IOC شامل بریتیش پترولیوم، اکسون موبیل، کونوکوفیلیپس، شورون، رویال داچ شل و توتال در جهان فعالیت می کنند.
در صنایع نفت و گاز، مدیریت پروژه های بزرگ بر عهده شرکتهای کارفرماست و کارفرماهای نفتی مدتهاست نقشی کلیدی در این عرصه ایفا می کنند و بیشترین سهم را از سود این صنعت می برند؛ بنابراین در حال حاضر رقابت اصلی بر سر رسیدن به جایگاه کارفرمایی در بخش بالادستی است.
در گذشته، جایگاه کارفرمایی به صورت انحصاری در اختیار شرکتهای IOC بود و موانع زیادی در راه رسیدن به این جایگاه برای شرکتهای دیگر وجود داشت و ورود به فهرست محدود شرکتهای کارفرما نیازمند چهار عامل دسترسی به منابع نفت و گاز، توانمندیهای مدیریتی، توان مالی و توانمندی فنی بود. در حالی که امروزه سهم شرکتهای IOC از ذخایر نفت و گاز از 85 درصد در سال 1970 به کمتر از 10 درصد کاهش یافته است. از طرفی شرکتهای GNOC مانند استات اویل، سی ان پی سی و پتروبراس علاوه بر دستیابی به منابع هیدروکربوری فراوان، توانمندیهای مدیریتی و فنی و همچنین پشتوانه مالی خود را به طور قابل توجهی بهبود بخشیده اند؛ بنابراین در حال حاضر نگرانیهای موجهی در مورد مدلهای کسب و کار شرکتهای IOC وجود دارد.
کاهش قابل توجه منابع نفت و گاز این شرکتها و رشد شرکتهای GNOC نشان می دهد که عرصه رقابت در بخش بالادستی صنعت نفت دچار دگرگونی عمیقی شده است و این تحولات می تواند پیامدهای گسترده ای برای همه ذینفعان این صنعت به همراه داشته باشد؛ بنابراین شرکتهای IOC باید مدل کسب و کار پیشین خود را مورد ارزیابی دوباره قرار دهند.
پروین نیکنام
کارشناس پژوهشکده ازدیاد برداشت از مخازن نفت و گاز
نظر شما