سیاست های اجتماعی نفت از گذشته تا کنون

دکتر سید امیر طالبیان، مشاور اجتماعی وزیر نفت است و سوابق علمی و تجربی گسترده ای در زمینه توسعه اجتماعی دارد. طالبیان معتقد است که بعد از انقلاب نگاه یک جانبه و اقتصادی بر توسعه حاکم بود و این امر پیامدهای منفی اجتماعی و زیست محیطی را به همراه داشت.

 

به گزارش گروه تلکس شانا، طالبیان می گوید نفت در یکی دو دهه گذشته توجهی به اجتماع محلی و کارکنان خود نکرده است و کارهای انجام شده به صورت پراکنده بوده و در چارچوب یک سیاست اجتماعی طرح ریزی نشده است. می توان گفت که صنعت نفت باب ورود سبک زندگی و تنوع فرهنگی و اجتماعی در ایران بوده است به ویژه در شهرهای نفتی مثل آبادان. آبادان باب ورود پدیده های مدرن در کشور می شود.

برای اولین سوال مایلم از شما بپرسم چرا امروزه موضوع مسئولیت اجتماعی در حوزه صنعت نفت تا این حد مهم شده است؟ نشانه های اهمیت آن هم سخنان مسئولان نفتی و همچنین برگزاری دو همایش تا کنون است.

توسعه و نوسازی از جنبه فنی و اقتصادی آن نشان داده است که اثرات زیان باری بر انسان و زیست محیط داشته است و بنابراین باید علاوه بر نگاه فنی و مادی، نگاه انسانی و محیطی نیز به توسعه داشت تا بتوانیم توسعه انسانی و پایداری داشته باشیم. امروزه نسبت به اثرات نامطلوب توسعه بر حوزه انسانی و اجتماعی و زیست محیطی به ویژه در مناطق عملیاتی صنعت نفت، آگاهی و نگرانی به وجود آمده است. بنابراین اهمیت مسئولیت اجتماعی ناشی از این ضرورت و نیاز است که علاوه بر این که مبتنی بر پیامدهای عینی و نامطلوب توسعه بوده است، یک چرخش معرفتی و اندیشه ای و نگاه متفاوتی به توسعه از جمله در صنعت نفت نیز رخ داده است. بنابراین نگاه تک بُعدی به توسعه به نگاه چندبُعدی تغییر کرده است. در کشور ما به ویژه بعد از انقلاب نگاه یک جانبه و اقتصادی بر توسعه حاکم بود و پیامدهای نامطلوب و منفی آن امروزه مشخص شده است.

گفته می شود که صنعت نفت در گذشته به ویژه قبل از انقلاب برنامه های مسئولیت اجتماعی بیشتری داشته است و این برنامه ها امروزه ضعیف شده است و صنعت نفت مسئولیت اجتماعی کمتری انجام می دهد؟ این گفته را چگونه ارزیابی می کنید؟

تاریخ سیاسی و اجتماعی صدساله اخیر ایران با تاریخ نفت عجین است. صنعت نفت نقش اساسی در تغییرات اجتماعی در ایران و از جمله در مناطق عملیاتی داشته است. در گذشته، نفت نه تنها بانی شکل گیری تأسیسات و امکانات شهری مدرن بوده است بلکه بانی تشکیل و تقویت هویت های اجتماعی و شهری هم شده است مثلاً در آبادان. می توان گفت که صنعت نفت باب ورود سبک زندگی و تنوع فرهنگی و اجتماعی در ایران بوده است به ویژه در شهرهای نفتی مثل آبادان. آبادان باب ورود پدیده های مدرن در کشور می شود. در واقع صنعت نفت یک شهر مدرن می سازد به نام آبادان با این نگاه که این شهر الگویی مدرن باشد برای دیگر شهرهای ایران.

خُب ممکن است کسی بگوید بسیاری از این تغییرات اجتماعی پیامد نیّت نشده توسعه صنعت نفت هستند و به طور طبیعی در نتیجه توسعه فعالیت های صنعت نفت رخ داده اند. همچنین ممکن است گفته شود که فعالیت های عمرانی صنعت نفت در گذشته در قالب مسئولیت اجتماعی قابل تعریف نیستند. نفت مجبور بوده است برای توسعه فعالیت هایش برخی زیرساخت های شهری را برای کارکنان خود اجرا کند. به تبع آن شهر هم رشد می کرده است.

تغییرات نیّت نشده که البته وجود داشته اند اما باید گفت که دولت ایران و وزارت نفت قبل از انقلاب این نگاه را به نفت داشتند: یعنی نوعی سیاست و نظریه اجتماعی و برنامه ریزی اجتماعی هم برای نفت داشتند. در واقع، برنامه آن ها این بود که همراه با توسعه صنعت نفت، توسعه اجتماعی هم به وجود بیاید. حتی آن ها فکر می کردند اگر ایران را می خواهند وارد مدرنیته بکنند باب آن می تواند و باید صنعت نفت باشد. آن ها برای این موضوع نظریه کلان اجتماعی داشتند. اما توسعه اجتماعی به همراه توسعه صنعت نفت بعد از انقلاب مغفول ماند و دولت و وزارت نفت دیگر نگرش توسعه اجتماعی به همراه توسعه صنعت نفت را نداشت و به همین دلیل هم مشکلات اجتماعی و زیست محیطی زیادی به وجود آمد که ما را به امروز رساند که نگرانی اجتماعی و زیست محیطی داشته باشیم و برای آن سخنرانی و همایش برگزار کنیم. بر اساس کنار گذاشتن نگاه توسعه اجتماعی بعد از انقلاب، سیاست از شهرسازی و هویت سازی شهریِ قبل از انقلاب به سمت شهرک سازی (مانند شهرک مهاجران در اراک) و جدا کردن محل زندگی کارکنان و خانواده هایشان از مردم بومی و اجتماع محلی استوار شد. این برای کارکنان ساکن بود؛ برای کارکنان اقماری که بیشتر کارکنان عسلویه به شیوه اقماری هستند، ١٤ روز در محل کار و ١٤ روز در شهر دیگری زندگی می کنند. یعنی محل کار و زندگی فرسنگ ها با هم فاصله دارند و کارکنان خود را متعلق به عسلویه نمی دانند، بلکه خود را موقتی می دانند. کسانی که حضور خود را در جایی موقتی بدانند، برای توسعه اجتماعی آنجا هم کاری نمی کنند. یعنی ما بعد از انقلاب بیشتر از زمان قبل از انقلاب شاهد شهرک های نفتی توسعه یافته در کنار روستاها و شهرهای بومی توسعه نیافته و ایجاد تعارض ها و تقابل ها بودیم. و این به دلیل عدم داشتن نگاهی اجتماعی به توسعه صنعت نفت بود.

البته تأکید بر بهبود کیفیت زندگی نیروی کار و خانواده آنان از تعهدات شرکت ها در راستای نیل به اهداف مسئولیت اجتماعی است. اما به دلیل عدم داشتن دیدگاه اجتماعی و فرهنگی، مسائل شهرک نشینان شرکت نفت هم بسیار زیاد بوده است از جمله: تعاملات ضعیف بین شهرک نشینان و مابین شهرک نشینان با اجتماعات شهری و روستایی محلی، آسیب های اجتماعی، گسترش ناراحتی های روانی و غیره. بعدها برای کاهش این مسائل، این منازل را به اشخاص واگذار کردند و از حالت شرکتی صرف بیرون آمد. در نتیجه باید بگویم که بررسی این آسیب ها امروزه صنعت نفت را به این نتیجه رسانده است که سیاست های جداسازی کارکنانش و عدم توجه به اجتماع شهری و روستایی محلی تجربه مفیدی نبوده است و باید تجدیدنظر کنند. نفت با بن بست مشکلات و مسائل و آسیب های اجتماعی مواجه شده است، علاوه بر مسائل زیست محیطی که با توسعه پایدار منافات دارد. این مسائل و آسیب ها هم در مورد اجتماعات محلی است و هم در مورد کارکنان خود نفت و خانواده هایشان و هم درباره محیط زیست که آلودگی محیط زیستی ایجاد شده است.

بنابراین امروزه در صنعت نفت تفکر اجتماعی به وجود آمده است و برگزاری همایش مسئولیت اجتماعی نفت برای چاره جویی برای این مشکلات است که طی مطالعات و بررسی های مختلف شناسایی شده اند. تفکر مسئولیت اجتماعی در دولت رونق گرفته است و رئیس جمهور در افتتاح فاز جدید پارس جنوبی به این موضوع اشاره کرد که نفت باعث توسعه می شود اما مردم مناطق نفتی نباید نادیده گرفته شوند. امروزه وزیر محترم نفت هم نظرشان این است که مجموعه نفت باید با مردم زندگی کند و به تقویت زیرساخت ها کمک شود. بنابراین نفت هر جا که وارد می شود باید به فکر توسعه اجتماعی باشد که آغاز این توسعه، تقویت زیرساخت ها است.

الان صنعت نفت برای مسئولیت اجتماعی اش چه سیاست هایی در پیش دارد؟

صنعت نفت دو راهبرد برای انجام مسئولیت اجتماعی دارد. این راهبردها، سیاست های اجتماعی جدید صنعت نفت است: ١- تغییر سیاست اسکان از شهرک سازی به اسکان کارکنان و خانواده ها در شهرهای موجود در راستای ادغام آن ها با اجتماعات محلی و ٢- توسعه و تقویت زیرساخت ها و امکانات این شهرها جهت بهبود کیفیت زندگی هم مردم بومی و هم شهروندان شاغل در نفت (البته در حد توان نفت). همراه با این دو راهبرد، تعامل و مشارکت با دیگر دستگاه های دولتی برای تقویت زیرساخت ها نیز مورد نظر است. الان در مورد ایجاد زیرساخت ها و نگهداری و بهره برداری از آن ها مسأله است که آیا نفت باید همه این ها را انجام دهد یا مشارکتی باشد. دستگاه های دیگر چه نقشی دارند؟ این مسأله باید حل شود.

یعنی برای این که صنعت نفت بتواند مسئولیت اجتماعی اش را به خوبی انجام دهد، نقش دیگر نهادهای دولتی هم مهم است؟

خیلی مهم است. متأسفانه هر جا که صنعت نفت وارد شده است، دیگر دستگاه های دولتی با این انتظار که نفت باید همه مشکلات را حل کند، از زیر با مسئولیت شانه خالی کرده اند و نقش خودشان را انجام نداده اند. این یک آفت بوده است. البته رفتار خود صنعت نفت هم بوده است که این مشکل را ایجاد کرده. یعنی مردم و مسئولین از نفت انتظارات زیادی داشته اند و نفت هم بدون برنامه و طرح هر جا که توانسته وارد شده و در قالب پروژه های شهری و یا کمک های نقدی کار کرده است. اما این کمک ها و پروژه ها چون بدون نقشه راه بوده است و نقش نهادهای دیگر نامعلوم بوده است، انتظار از نفت را بالا برده است.

چون بحث دیگر نهادها شد، در چارچوب مسئولیت اجتماعی نحوه تعامل صنعت نفت با مسئولین و نهادهای محلی و منطقه ای در مناطق نفت خیز مثلاً عسلویه یا مناطق خوزستان الان چگونه است و چگونه باید باشد؟

یکی از مسائل ما الان این است که یک نقشه راه یا مدلی داشته باشیم که در آن نقش و وظایف هر نهادی مشخص باشد تا سوءتفاهم ها برطرف شود؛ سوءتفاهم هایی که الان هست و باعث می شود مسئولین نفت و محلی نتوانند تعاملات مثبتی داشته باشند. الان نظر نفت این است که توسعه اجتماعی ایجاد کند و زیرساخت ها ایجاد و تقویت شود. در این زمینه نقش دیگر نهادها دولتی مربوطه کجاست و آن ها چه کار باید بکنند؟ این ها همه نشان می دهد که کارها باید بر اساس تفکیک وظایف باشد و سهم هر نهاد روشن شود. نفت باید بداند حدش تا کجاست. سایر دستگاه ها هم باید وظایف خودشان را بدانند. الان بنای نفت این است که کارکنانش مثل دیگر مردم در شهرها زندگی کنند نه در شهرک ها؛ کار اقماری هم می خواهیم نداشته باشیم. بنابراین شهرها باید توسعه یابند تا کارکنان تحصیل کرده نفت از زندگی در آنجا رضایت داشته باشند. ما باید بتوانیم عسلویه را یک شهر بزرگ و مدرن کنیم، نخل تقی و شهر جم را باید توسعه بدهیم تا کارکنان نفت با رغبت تمام در این شهرها ساکن شوند. وقتی این کار را کردیم، خود به خود به مردم محلی هم خدمات زیادی ارائه کرده ایم.

پس به خاطر عدم شفافیت قواعد و نقش ها، رابطه بین صنعت نفت و مسئولین محلی و حتی نمایندگان مجلس تنش زا بوده است. آیا این مطلب صحیح است؟

بله تا حد زیادی درست است. چون سهم و نقش هر دستگاهی روشن نیست همه انتظارات از نفت است و به همین دلیل هم بین مسئولین نفتی و نمایندگان مجلس که نماینده حوزه انتخابیه هیمن مردم محروم هستند، مسأله و تنش وجود داشته است. اما اگر روند اصلاح شود این تنش ها کم می شود و تعاملات مثبت می شود. مسئولین محلی و نمایندگان مجلس در انجام انتظاراتی که از نفت می رود باید مشارکت داشته باشند. پروژه های عمرانی باید مشارکتی باشد نه این که همه را نفت انجام دهد. بالاخره دستگاه های دولتی در منطقه بودجه توسعه ای دارند و باید بخشی از کار را بر عهده بگیرند. از طرف دیگر هم نفت باید جامعه محلی را ببیند نه این که صورت مسأله را پاک کند و دور خود را فنس بکشد و خود را از جامعه جدا کند. اگر این اقدام دوسویه انجام شود، تعامل سازنده می شود. الان همکاران ما در نفت می گویند که شهرداری ها و نهادهای محلی، توانمندی و شایستگی اداره و مدیریت ندارند. توان مدیریت پولی که نفت به عنوان خدمت و کمک به شهر می دهد را ندارند و به همین دلیل هم پول ها را هدر می دهند. با این استدلال آن ها می گویند که پول به نهادهای محلی نمی دهند. این بهانه خوبی نیست. باید آن ها کمک کنند اما باید نظارت کنند که این پول چگونه هزینه می شود. حتی شاید لازم باشد مدیریت شهری را تقویت کنیم. این هم در راستای توسعه اجتماعی است. چرا پایتخت انرژی کشور نباید یک شهرداری قوی داشته باشد؟ البته این کارها را دولت باید انجام دهد اما نفت هم درگیر است. نباید امور را موقتی ببینیم و بگوییم حالا کمکی به این ها بکنیم تا ما سرمان خلوت شود! همچنین نباید نگاه ما به این منطقه و مردم، کارگاهی باشد. یعنی بگوییم، ما می آییم کار می کنیم و سپس می رویم.

در کشورهای دیگر که صنعت نفت فعالی دارند چه کار می کنند؟ آن ها در حوزه مسئولیت اجتماعی چگونه عمل می کنند؟

در دنیا مناطقی که صنعت نفت و گاز دارند به دلیل ارزش افزوده بالای این صنایع، مناطق توسعه یافته تری هستند. این از عواید غیرمستقیم نفت است و البته دولت در این بخش ها سرمایه گذاری می کند. درمورد ایران برخی از کارهایی که صنعت نفت انجام داده و انتظار می رود که انجام بدهد، با تکالیف حکومتی موازی می شود. تأمین زیرساخت ها وظیفه نهادهای دولتی است. اما در مناطق نفتی این خواست ها را از نفت انتظار دارند چرا که نفت را دولت و دولت را نفت می بینند بنابراین همه انتظارها از نفت است. جالب است که بانک ها هم کلی درآمد و سود دارند اما کسی از بانک ها انتظار ندارد، مسئولیت اجتماعی بر عهده بگیرند.

آیا حجم بالای انتظارات مردم و مسئولین محلی از صنعت نفت، بیش از چیزی است که ما مسئولیت اجتماعی تعریف می کنیم؟

بله درست است. با تحقیق می گویم که بسیاری از انتظارات از نفت، بیرون از دایره مسئولیت اجتماعی است و در واقع وظایف دیگر نهادهای دولتی است.

خب باید چه کار کرد؟ این خواست ها ممکن است به حق باشند اما انتظارِ آن از نفت درست نباشد؟

این چالش بزرگی است و ما برای آن به دنبال راه حل هستیم. چرا مردم همه توقعات را از نفت دارند؟ چرا از بانک ها ندارند؟ مگر بانک ها نمی توانند در توسعه اجتماعی یک منطقه نقش داشته باشند؟ مگر نمی توانند سرمایه گذاری هایشان را مثلاً به خوزستان گسیل کنند؟ به نظرم این که مردم بیشتر توقعات شان و خواسته هایشان را از نفت مطالبه می کنند ناشی از دو عامل است. یکی عدم شفافیت وظایف دستگاه ها و سازمان های دیگر و دوم، نحوه عمل و رفتار خود نفت. همکاران ما در نفت و گاز و پتروشیمی بر حسب سلیقه و درک، عاطفه و نوع ارتباطشان با محیط، خدمات مختلفی به سازمان های محلی داده اند و می دهند. تنوع و تکثر خدمات موجب دامن زدن به این ذهنیت شده است که از نفت در همه چیز انتظار برود. یعنی ما در نفت چارچوبی تعریف نکردیم که چه کاری مصداق مسئولیت اجتماعی است و چه کاری نیست. شاخص و خط کش ما چیست؟ در نقاط مختلف ما با حجم بالای انتظارات و توقعات مواجه هستیم. باید چه بکنیم که به این ها دامن نزنیم؟ چه بکنیم که از نفت هم در حد نفت توقع باشد نه بیشتر؛ اینها نیاز به شفاف سازی و تعریف مناسبات نفت با مردم و با مسئولین محلی دارد. در فرایند شفاف سازی و تعریف مناسبات، باید چارچوبی در بیاید که متضمن مشارکت همه در توسعه باشد و نه فقط نفت.

نفت در عسلویه در سال ١٣٧٥ شروع به کار کرد و الان ٢٠ سال گذشته است در حالی که اتفاق توسعه ای مناسبی رخ نداده است؛ البته علاوه بر نفت باید نقش دیگر دستگاه های دولتی را هم دید؛ ٢٠ سال بسیار زیاد است. در ابتدا سازمان های دولتی می توانستند بهانه داشته باشند و بگویند که چون ما اطلاع نداشتیم، نفت می خواهد اینجا فعالیت بکند، پس ما هم برایش برنامه ریزی و بودجه تدارک ندیدیم. اما بعد از چند سال دستگاه های دولتی باید برای توسعه زیرساخت ها و توسعه اجتماعی نخل تقلی، عسلویه، جم و روستاهای دیگر کاری می کردند. وظیفه نفت تأمین نفت و گاز و منابع ارزی است نه توسعه زیرساخت های شهری. اما متاسفانه همه چیز از نفت انتظار می رفته و می رود. این برداشت باید تغییر کند. البته نفت هم مسئولیت دارد، اما این نافی مسئولیت دیگر نهادها نیست. حتی این نهادها به جای انجام وظایف و مسئولیت های خودشان، مردم را هم تشویق می کنند که درخواست هایشان را از نفت مطالبه کنند.

به همین دلیل است که تعامل نفت با مسئولین محلی، تعامل مثبتی نیست؟ در بسیاری مواقع مسئولین نفتی چون که می خواهند مسئولین و مردم محلی را از سر خود وا بکنند، برخی خدمات را متقبل می شوند.

دقیقا همینطور است. بعد از انقلاب اسلامی در نفت دو نگاه وجود داشته است: یکی نادیده گرفتن مردم و محیط و مسائل مربوط به آن ها و دوم کارهای زیاد و پراکنده بدون طرح و برنامه و بیشتر از سر رفع موانع مردمی و محلی برای استقرار تأسیسات و بهره برداری از نفت. هر دو بدون یک سیاست اجتماعی مناسب بود و به همین دلیل با وجود این که نفت کارهای زیادی هم کرده اما رضایت عمومی را جلب نکرده است.

یعنی قبل از انقلاب، مردم و محیط در صنعت نفت دیده می شدند؟ سیاست اجتماعی وجود داشت؟

بله دیده می شدند.

برداشت من از حرف های شما این است که صنعت نفت قبل از انقلاب نوعی سیاست اجتماعی داشته است تا در این راستا که مسائل و مشکلات مردم و محیط را ببیند و حل کند. اما بعد از انقلاب این سیاست اجتماعی در نفت وجود نداشته است و دغدغه دولت و صنعت نفت بیشتر تولید و فروش نفت بوده و سعی شده است فقط به کارکنان توجه شود به همین خاطر نیز آن ها را در شهرک ها و جدا از مردم محلی اسکان دادند. در مورد مردم محلی هم ارائه خدمات برای رفع موانع بوده است. برداشت من درست است؟

برداشت شما از ذهنیت من درست است و من اضافه کنم که ما در یکی دو دهه گذشته فقط تولیدمحور شدیم و حتی به کارکنان هم توجه نداشته ایم. عسلویه الان بعد از گذشت ٢٠ سال، هیچ برنامه اجتماعی مشخص و مدونی نداشته است که این برنامه نقش و وظایف همه نهادها را مشخص کرده باشد و بر اساس آن اجرا شود. عسلویه در حال حاضر نباید به این شکل باشد. مردم این منطقه گناه که نکردند که این همه تغییر و تحولات اجتماعی و محیطی و آلودگی را بدون هیچ گونه عایدی برای آن ها، تحمل کنند. گناه نکرده اند که بخش عمده ای از گاز کشور را تأمین می کنند. دولت باید برنامه اجتماعی و توسعه اقتصادی مشخصی برای این مناطق در نظر می گرفت.

بنابراین حرف شما این است که صنعت نفت باید سیاست اجتماعی داشته باشد و مسئولیت اجتماعی اش را در چارچوب آن تعریف و اجرا کند؟

نفت کارهای زیادی کرده اما پراکنده بوده و در چارچوب سیاست اجتماعی مناسبی نبوده است. نفت باید سیاست اجتماعی مدونی داشته باشد و بر اساس این سیاست، مسئولیت اجتماعی اش هم مشخص باشد و بر اساس آن عمل کند؛ نقش دیگر نهادها هم باید مشخص باشد.

عنوان کردید که طی دو دهه گذشته نفت حتی به کارکنانش هم کمتر خدمات ارائه کرده و مسئولیت اجتماعی را فراموش کرده است. خصوصی سازی به ویژه در پتروشیمی تا چه حد بر بی توجهی به کارکنان و اجتماع محلی اثرگذار بوده است؟

تا آنجا که من می دانم خصوصی سازی مشکلی برای ایفای مسئولیت اجتماعی نبوده و نیست. پتروشیمی هایی که خصوصی شده اند به دلیل قدرت عمل و تصمیم گیری سریع تر (چون لازم نیست به نهادهای دولتی پاسخگو باشند و در چارجوب های دولتی گیر کنند)، راحت تر توانسته اند و می توانند هم در مورد تأمین رفاه کارکنان شان و هم در مورد کمک به جامعه محلی عمل کنند. اما مسأله این است که این شرکت های خصوصی هم فاقد یک سیاست اجتماعی و نقشه راه مشخص هستند و به همین دلیل کارهای پراکنده و مختلفی انجام می دهند. در عسلویه، جم و کنگان، پتروشیمی هایی را می شناسم که مدیران آن ها به کمک کمیته امداد، به منزل افراد محروم منطقه اطراف تأسیسات شان می روند و کمک می کنند. در همین شرکت ها کمپین هایی ایجاد کرده اند و کارکنان پتروشیمی هم در کمک به مردم محروم منطقه مشارکت می کنند، به صورتی که یک روز یا دو روز حقوقشان را برای کمک به منطقه به یک حساب واریز می کنند.

یعنی لازم نیست وزارت نفت به عنوان بخشی از دولت، پروتکل یا چیزی شبیه به آن برای انجام مسئولیت اجتماعی شرکت های خصوصی یا دولتی داشته باشد؟

چرا ما در این زمینه کوتاهی داشته ایم و دولت و در اینجا وزارت نفت باید قوانین و بخش نامه هایی در راستای ایفای مسئولیت اجتماعی هم به شرکت های دولتی و هم به شرکت های خصوصی ابلاغ کند تا این موضوع شفاف تر و قانونی تر بشود. وزارت نفت می تواند پروتکل داشته باشد و همه بر اساس آن عمل کنند و ما الان به دنبال آن هستیم. در این پروتکل می توانیم سیاست های تشویقی و ترغیبی هم برای شرکت ها داشته باشیم. مثلاً شرکتی که سطح آلودگی اش را کاهش می دهد، برای یک یا دو سال عوارض کمتری بدهد. می تواند مصوبه مجلس هم بشود.

کلام آخر آقای دکتر؟

٢٠ سال گذشت. یک نگاهی به گذشته بکنیم. باید طوری عمل کنیم که ٢٠ سال دیگر افسوس امروز را نخوریم.

 

منبع: مجله دیپلماسی انرژی

کد خبر 267476

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =