۱۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۷
  • کد خبر: 273791

اتفاقی که در آخرین روزهای هفته گذشته و در نشست اوپک رخ داد را چگونه می‌توان تحلیل کرد؟ طبعا بخشی از ماجرا به وضع بازار نفت و اقتصاد عربستان مربوط می‌شود.

تضعیف قدرت مالی عربستان سبب شد که با وجود دشمنی با ایران، از مواضع خود کوتاه بیاید و نه تنها سهمیه پیش از تحریم ایران را بپذیرد، بلکه خود را نیز مقید به محدودیت‌های جدید کند، اما در این زمینه دو نکته اساسی وجود دارد که نباید از آنها غفلت کرد.

نکته نخست مدیریت نفتی در دولت گذشته است که موجب خسارت‎های فراوان مالی و سرمایه‌ای به کشور شد. کافی است که بگوییم براساس قانون برنامه پنجساله توان تولید نفت ایران باید در پایان برنامه به پنج میلیون بشکه در روز می‌رسید، اما این هدف نه تنها در دولت پیش محقق نشد، بلکه به‌طور متوسط سالانه حدود ٥٠ تا ١٠٠ هزار بشکه نیز از ظرفیت تولید نفت ایران کاسته شد. در نتیجه رتبه دوم ایران را در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) تضعیف کرد، به جایگاه چهارم هم رساند و یکی از دلایل ضعف ایران همین بود. در آن زمان وزیر نفت دولت پیش بود که با سیاست‌های دیگران موافقت می‌کرد؛ سیاست‌هایی که به نفع تولید نفت ایران نبود. ولی اکنون و با وجود آنکه دشمنی عربستان با ایران در همه زمینه‌ها آشکار است و حتی میان طرفین روابط دیپلماتیک قطع شده است، ولی در اجلاس اوپک این عربستان است که با ایران همراهی می‌کند و منافع ایران را به رسمیت می‌شناسد، در حالی که چند سال پیش و در اوج علاقه‌مندی طرف ایرانی آنان از امریکا می‌خواستند که سر مار (منظورشان ایران بود) را قطع کند (اسناد ویکی‌لیکس)، یا بازار را با قیمت پایین از نفت اشباع می‌کردند که بازار ایران را تسخیر کنند و ایران را به زانو درآورند؛ اقداماتی که متاسفانه نتایج سوء آنها بر اقتصاد کشور در دوره دولت فعلی خود را نشان داده است.

نکته مهم‌تر ماجرا، قضیه برجام است. متاسفانه یکی از گزاره‌هایی که از سوی مخالفان دولت به صورت مکرر بیان می‌شود این است که حاصل برجام چه بوده است؟ اگر حاصل برجام را در زمینه‌های دیگر فعلا نادیده بگیریم، در همین قضیه نفت نتایج آن آشکار خواهد بود.

پیش از برجام و در دولت گذشته در چه شرایطی بودیم. به‌طور متوسط و با برآورد بالا روزانه یک میلیون بشکه نفت صادر می‌کردیم. پول آن نیز به صورت نقد تحویل ایران نمی‌شد. باید در حساب کشور خریدار می‌ماند و ایران از آنجا جنس می‌خرید به همین دلیل سنگ قبر و دسته بیل هم وارد کردند! به‌طور معمول سودی نیز به این پول‌ها تعلق نمی‌گرفت، البته اگر از آن کسر نمی‌شد. بخشی از این پول‌ها نصیب دلال‌هایی می‌شد که بابک زنجانی یک نمونه آن است. ارز برخی از فروش‌ها از طریق دلال، کلا سوخت می‌شد، یا آن‌که پول نفت به طریق دیگری وارد کشور می‌شد که نه تنها منشا فساد بود، بلکه در میانه راه نیز آب می‌رفت! نمونه‌اش پول‌هایی که از یکی از کشورهای خلیج فارس با هواپیما به ایران آورده شد. مهم‌تر اینکه ایران بخشی از بازار نفت خود را از دست داده بود و بخش‌های دیگر نیز تحت نظر و اجازه‌ای که دولت امریکا به خریداران می‌داد، فروخته می‌شد.

حالا در چه وضعی هستیم؟ مثل پیش از تحریم. سهمیه خود را در اوپک گرفته‌ایم. ظرفیت تولید بهبود یافته، بازارهای از دست رفته تقریبا بازگشته است. فروش نفت در قالب قراردادهای رسمی و شفاف انجام می‌شود. پول‌ها به حساب بانک مرکزی واریز و دلال‌ها حذف شده‌اند و ریخت و پاش و فساد در این موضوع چندان راهی ندارد.

البته تا درست شدن وضع و جبران خسارت‌های دولت پیش راه زیادی در پیش داریم. ولی آیا نباید برای این تفاوت‌های مهم که می‌تواند هر حکومتی را زمین‌گیر کند، سپاسگزار سیاست منتهی به برجام بود؟ اگر برجام نبود، نه تنها هیچ‌کدام از این تغییرات رخ نمی‌داد، بلکه برعکس؛ وضع از آنچه هم که پیش از این بود بدتر می‌شد و امروز نفت کشور به تیول دلال‌ها درمی‌آمد و شاید باید مثل صادرات بخشی از نفت نیجریه نفت را صادر می‌کردیم. مخالفت با برجام و نتایج آن از سوی دلواپسان ادامه همان سیاست‌های تحریمی است، باید دید که چه کسی از بازگشت شرایط کشور به گذشته بهره‌مند می‌شود؟

روزنامه اعتماد

شورای نویسندگان

کد خبر 273791

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =