به گزارش شانا، بشر از زمانهای بسیار قدیم با نفت و گاز آشنایی داشته و از تراوشهای سطحی آن استفاده میکرد، اکتشاف نفت یک دانش و مهارت قدیمی و کاربردی است که با جمعآوری قیر از تراوشها و چشمههای نفتی، به قلمرو علم وارد شد، در آن زمانها انسان از نفت برای مصارف پزشکی، گرمایی و همچنین در عایق کاری استفاده میکرد.
اکتشاف نفت
قدیمیترین نظریه برای اکتشاف نفت، نظریه طاقدیس(Anticline Theory) است، کاربرد این نظریه برای یافتن نفت در قله طاقدیسها ابزار موفقی بود، این نظریه به عنوان نظریه اصلی برای اکتشافهای مهم نفتی در بسیاری از نقاط دنیا از جمله مسجد سلیمان ایران مورد استفاده قرار گرفت.
نفت در سال ۱۸۸۰ در رسوبات دریایی پنسیلوانیا کشف شد که ارتباطی با ساختارهای طاقدیسی نداشت و تجمع نفت و ایجاد نفتگیر صرفا ناشی از تغییر رخساره رسوبات بود، بنابراین مشخص شد که ذخایر نفتی میتوانند در حوزههای غیر چین خورده هم وجود داشته باشند، در نتیجه مفهوم نفتگیرهای چینهای (Stratigraphic Traps) با این کشف وارد عرصه مفاهیم نفت شد.
تا اواسط دهه ۱۹۲۰، تهیه و استفاده از نقشههای سطحی و طاقدیسها ابزار اصلی اکتشافهای نفتی بود و یافتن نفتگیرهای چینهای به صورت تصادفی رخ میداد.
بعد از این زمان، با پیدایش روشهای نوینی نظیر مغناطیس سنجی، گرانی سنجی و مطالعات لرزهای اکتشاف نفت وارد مرحله تازهای شد و راه برای پی بردن به آنومالیها و ساختارهای زیرسطحی غیرقابل مشاهده از سطح هموار شد، این فناوریها به تشخیص موقعیت پی سنگ و آنومالیهای دیاپیریک کمک میکنند و به طور کلی یک شمای کلی از ساختارهای زیرسطحی را آشکار میکنند.
اولین نمودارهای ژئوفیزیکی درون چاهی برای نخستین بار در سال ۱۹۲۷ در فرانسه و برای اندازهگیری میزان تخلخل و آب اشباع شدگی بکار گرفته شد.
در دهه ۱۹۶۰پیشرفت شاخههای مختلف علوم زمین شناسی نظیر میکروپالئونتولوژی (مطالعه فسیل جانداران ریز قدیمی) و ارائه مدلهای رخسارهای تاثیر قابل توجهی در اکتشاف نفت داشت.
در سالهای دهه ۱۹۷۰ با پیشرفت در کسب و پردازش اطلاعات لرزهای و نیز استفاده از کامپیوترهای سریع برای این منظور، نیمرخهای لرزهای بسیار دقیق حاصل شد که این مقاطع سیمای عمومی درون زمین را به خوبی مشخص میکنند.
از دهه ۱۹۸۰ تاکنون توسعه صرفا بصورت پیشرفت در فناوریهای گذشته و نیز معرفی نرم افزارهای مختلف کامپیوتری بوده که باعث شده است اکتشاف هیدروکربنها آسانتر، سریعتر و مطمئنتر انجام شود.
مراحل مختلف اکتشاف ذخایر هیدروکربنی
از زمان پیدایش نفت تا امروز فعالیتهای اکتشافی برای کشف ذخایر جدید نفت و گاز و تامین تقاضای بازارهای نفت و همچنین جایگزینی حجمهای تولید شده، بصورت مستمر در جریان است، امروز با پیشرفت تکنیکهای اکتشافی جدید، دقت فعالیتهای اکتشافی بیشتر شده و شانس بیشتری برای موفقیت وجود دارد، اما با وجود این پیشرفتها، اکتشاف هنوز بصورت یک فعالیت با ریسک بالا باقی مانده است.
با تصمیم به انجام اکتشاف در یک ناحیه، برنامه مدون مطالعه آن ناحیه یا بلوک اکتشافی که شامل چند مرحله است، تهیه میشود، در صورتی که نتایج رضایت بخشی از هر مرحله بدست آید مراحل بعدی اجرا میشود، دلیل این کار نیز هزینه بالای فعالیتهای اکتشاف نفت بهویژه حفاری اکتشافی است، این مطالعات عبارت است از:
۱- بررسی زمین شناسی ناحیه برای پی بردن به وجود شرایط لازم برای تولید هیدروکربن.
در این مرحله از عکسهای هوایی، نقشههای زمین شناسی، روشهای سنجش از دور، مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی و غیره استفاده میشود، باید به این نکته هم توجه داشت که مطالعه چینه شناسی، رسوب شناسی و تکتونیکی منطقه، قراین و شواهد سطح الارضی هم از اهمیت بالایی برخوردار است.
۲-بررسیهای مغناطیس سنجی و گرانی سنجی
از این دو روش برای شناسایی مخازن نفتی که ساختارهای مشخص و معینی (مثل طاقدیس) در اعماق کم دارند، استفاده میشود، البته با روش مغناطیس سنجی تلوریک (Telluric) میتوان مخازن تا حدی عمیق را نیز شناسایی کرد، در روش ثقل سنجی اساس کار این گونه است که تغییر شتاب جاذبه ثقل در نقاط مختلف را میتوان به تغییر ماهیت سنگ یا تغییر ساختار، مخصوصا ساختارهای طاقدیس نسبت داد.
توضیح این که شتاب جاذبه زمین در قسمتهای مختلف زمین، با توجه به تغییر ساختارهای زمین شناسی و همچنین تغییر ماهیت لایههای موجود در آن بخش از زمین، تغییر میکند، هر اندازه که لایهها دارای چگالی بیشتری باشند، یا آن که لایههای چگالتر در فاصله کمتری از سطح زمین قرار داشته باشند، نیروی جاذبه بیشتری ایجاد میکنند، به دلیل آن که لایههایی که در عمق بیشتری قرار دارند، فاصله آنها در طاقدیسها از سطح زمین کمتر میشود و تفاوتی را در شتاب ثقل نسبت به نقاط اطراف ایجاد میکند، این نشانه میتواند عامل شناسایی طاقدیسها باشد.
اساس کار روش مغناطیس سنجی تلوریک بر این است که میدان مغناطیسی طبیعی زمین را میسنجد، اما اگر سنگی وجود داشته باشد که خود میدان مغناطیسی اضافی ایجاد کند، با استفاده از دستگاههای مغناطیس سنج شناسایی میشود، از آن جایی که برخی از سنگهای رسوبی خود مغناطیسه هستند و میدان مغناطیس اضافی ایجاد میکنند، به کمک این دستگاه میتوان ضخامت این لایهها را تا حدودی مشخص کرد، باید توجه داشت که جنس سنگ مخزن و منشا از سنگهای رسوبی است.
۳-بررسیهای لرزه شناسی
بررسیهای لرزهای، مهمترین روش از میان سه روش پی جویی ژئوفیزیکی است، روش اصلی اکتشاف لرزهای عبارت است از ایجاد امواج لرزهای و اندازهگیری زمان لازم برای رسیدن امواج از چشمهها به یک سری گیرنده (ژئوفون) که معمولا در امتداد یک خط مستقیم به سوی چشمهها چیده میشوند.
برای ایجاد امواج لرزهای از مواد منفجره و سایر چشمههای انرژی و برای آشکارسازی حرکت حاصل در زمین، آرایههایی در لرزه سنجها یا ژئوفونها بکار میرود، دادهها را معمولا روی نوار مغناطیسی ثبت میکنند، با استفاده از نتایج بدست آمده از دادهها تفسیر زمین شناسی به سادگی میسر است.
امروزه روشهای لرزهای پیشرفت زیادی کرده است و در دریا و خشکی از روشهای لرزه نگاری ۳ بعدی و ۴ بعدی برای کشف یا شناسایی بهتر ساختارهای تحت الارضی استفاده میشود.
۴-حفر چاههای اکتشافی
هیچ یک از روشهای گفته شده نمیتواند به طور قطعی وجود نفت را تایید کند، در واقع روشهای پیشین تنها میتوانند به تشخیص سازندهایی که احتمال وجود نفت یا گاز در آنها میرود کمک کنند، تنها راه حل برای شناسایی مخزن و اثبات وجود سیال در درون آنها، حفر چاههای اکتشافی است، روشهای پیش گفته اطلاعات اولیه را برای حفر اولین چاه در اختیار متخصصین اکتشاف قرار میدهند، این متخصصین برای دستیابی به دقت بیشتر در اطلاعات خود، باید چاههای اکتشافی را در مخزن حفر کنند.
اطلاعات حاصل از چاههای اکتشافی به متخصصین اکتشاف کمک میکند که سازند مخزن نفتی و سازندهای بالای آنرا به خوبی شناسایی و خطاهای خود را در روشهای قبل اصلاح کنند.
از یک چاه اکتشافی، اطلاعات زیر به دست میآید:
ترتیب قرار گرفتن سازندهای مختلف در عمق زمین.
عمق واقعی مخزن در زیر زمین.
ضخامت مخزن.
خصوصیات سنگ و سیالهای درون مخزن (گاز، نفت و آب) که با نمونهبرداری از سنگ و سیال و انجام آزمایشهای مربوطه مطالعه میشود.
مرز لایههای زمین شناختی، جنس و شیب هر لایه، برخی از ویژگیهای سنگ مخزن از جمله میزان تخلخل و درجه اشباع آن از سیالهای مختلف و دمای مخزن با انجام عملیات چاه پیمایی (Well Logging) شناسایی میشود.
به اولین چاهی که در مخزن حفر میشود (Wild Cat) میگویند یعنی این که این چاه بسیار خطرناک و ناشناخته است، زیرا قبل از حفر چاه امکان پیش بینی رفتار مخزن وجود ندارد، مخزن برای ما ماهیتی ناشناخته دارد، در واقع مخزن نفت همچون موجود زندهای است که تا با آن روبرو نشویم نمیتوانیم رفتار آنرا در برابر عوامل مختلف پیش بینی کنیم، بنابراین در چاههای اکتشافی باید با رعایت سطح ایمنی بالایی، حفاری انجام شود تا خطرات ناشی از رفتارهای ناشناخته مخزن، از جمله آتش سوزی و فوران ناگهانی چاه که ممکن است با قدرت زیادی منجر به پرتاب دکل و تاسیسات سرچاه شود، به حداقل برسد.
تطبیق همه اطلاعات اکتشافی و مدل سازی مخزن
پس از دستیابی به اطلاعات کافی به دنبال حفر اولین چاه در درون مخزن، مجموعه اطلاعات به دست آمده در روشهای مختلف اکتشافی، به وسیله تخصصین مطالعات مخزن مورد بررسی قرار گرفته و یک مدل از مخزن طراحی میشود، با استفاده از این مدل برنامه توسعه آن و بهترین نقاط برای حفر چاههای جدید به منظور بهرهبرداری از مخزن تعیین میشود و میتوان چاههایی را که برای توسعه و برداشت از مخزن استفاده میشوند، حفر کرد.
چاهها باید در نقاطی حفر شوند که بهترین بهرهبرداری از مخزن حاصل شود، شناسایی محل مناسب برای انجام حفاریهای بعدی نیز نیاز به مطالعات دقیق مخزن و روشهای آماری دقیق دارد که در فرایند مدل سازی مخزن مورد پردازش قرار میگیرند.
نظر شما