هدف اصلی نشست 175 اوپک، کاهش تولید به منظور جلوگیری از سقوط قیمت نفت بود که سرانجام تحقق یافت و قرار شد از اول ژانویه 2019، اعضای اوپک 800 هزار بشکه تولید خود را کاهش دهند تا با احتساب کاهش 400 هزار بشکه از تولید کشورهای غیراوپک، رقم یک میلیون و 200 هزار بشکه کاهش تولید تحقق یابد. این موضوع در قطعنامه پایانی نشست - و نه بیانیه مطبوعاتی - هم بهروشنی ذکر شده است. البته نام و سهمیه کاهش تولید کشورها یا معافشدگان، به روال گذشته، طبیعتا در قطعنامه پایانی نشست نیامده، اما وزیر نفت ایران بلافاصله بعد از پایان نشست، از معافیت ایران خبر داد و اگر اینطور نبود، قطعا چنین موضوعی در اوپک مطرح نمیشد. اکنون دو پرسش مطرح میشود.
اول اینکه آیا معافیت ونزوئلا و لیبی از کاهش تولید نفت هم به اندازه ایران اهمیت دارد؟ توجه داشته باشید که میزان تولید ونزوئلا و لیبی در ماه اکتبر، کمی بیش از یک میلیون بشکه در روز و تولید ایران در حدود 3.5 میلیون بشکه در روز بوده است. اگر تولید ایران در یک ماه اخیر هم کاهش یافته باشد، باز هم ایران چهارمین تولیدکننده نفت اوپک است و طبیعتا این توافق برای ایران اهمیتی بیشتر از ونزوئلا و لیبی داشت.
پرسش دوم این است که با توجه به کاهش تولید نفت ایران به دلیل تحریمها، این معافیت فایدهای برای ایران دارد؟ طبیعتا این همه گفتوگو و فضاسازی وزیر نفت در اوپک از زمانی که وارد وین شد تا زمانی که توافق به دست آمد، برای مصرف داخلی نبوده و هدف، تاثیرگذاری بر تصمیم نهایی اوپک بوده است. از آن سو، اگر تولید نفت ایران با توجه به تحریمها قطعی به نظر میرسید پس این همه تلاش برای اقناع ایران برای مشارکت در توافق کاهش تولید، از سوی وزیر انرژی روسیه در حاشیه روز دوم اجلاس برای چه بود؟ اگر آنها معتقد بودند تحریمها به خودی خود موجب کاهش تولید نفت ایران میشود پس چرا این همه به مشارکت ایران در کاهش تولید ولو به صورت نمادین اصرار داشتند؟!
آنها میدانند معافیت ایران از کاهش تولید نفت، صرفا معافیت ایران نیست؛ بلکه روی دیگر سکه این است که کشورهای عضو اوپک مجبورند افزون بر کاهش تولید ایران باز هم تولید را کاهش دهند. هرچند تصمیمات اوپک الزامآور نیست، اما اگر آنها مثل برخی در ایران اینگونه فکر میکردند که ایران تحریم شده و تولیدش کم شده، پس اوپک نیازی به کاهش تولید بیشتر ندارد، پس این همه چانهزنی برای رسیدن به توافق کاهش 800 هزار بشکه تولید برای چه بود؟!
برخی مثل دورانی فکر میکنند که وزیر نفت و نماینده وقت ایران در اوپک، با حذف نظام سهمیهبندی در اوپک در دسامبر 2011 که به پیشنهاد عربستان مطرح شده بود همراهی کردند و همین موجب شد سهم ایران پس از تحریمها، کاملا راحت و قانونی زیر پا گذاشته شود و پس از آن ایران سالها تلاش کرد تا سهم خود را پس از لغو تحریم پس بگیرد. این بار هم وزیر نفت ایران میتوانست با همان تفکر به وین برود که چون تحریم هستیم و تولیدمان هم کم شده، پس دلیلی برای معافیت ایران از کاهش تولید نفت نیست! آن وقت مخالفان زنگنه، آیا از او انتقاد نمیکردند که بدون آیندهنگری، از ترس مرگ، خودکشی کرده است؟
اما هنوز نکته اصلی مانده است: کاهش تولید اعضای اوپک و غیراوپک، وقتی به کاهش تولید احتمالی ایران به دلیل تحریم اضافه شود، قطعا میتواند در افزایش قیمت نفت تاثیرگذار باشد و بالارفتن قیمت نفت در دوران تحریم، بهترین اتفاق است تا ایران بتواند کمبود منابع مالی حاصل از کاهش صادرات را جبران کند.
خلاصه آنکه اگر از همراهی بیثمر سه نماینده مجلس با وزیر نفت در وین به عنوان نکتهای پرسش برانگیز و تکراری بگذریم، آنچه در پایان نشست اوپک تحقق یافت، نشانهای مثبت از تاثیرگذاری وزیر نفت ایران بر فضای نشست اوپک است که حاصلش نه فقط معافیت ایران از کاهش تولید و نه فقط افتادن بار کاهش تولید روی دوش همان کشورهایی است که باید تولیدشان را کم کنند و باز هم نه فقط ایستادگی ایران در مقابل محور سیاسی – نفتی مخالف ایران در اوپک یعنی عربستان و امارات، بلکه بازشدن مسیر افزایش قیمت نفت در روزهایی است که ایران به دلیل تحریم، بیش از هر زمان دیگری به افزایش قیمت نفت نیاز دارد.
حمیدرضا شکوهی
منبع: کانال تلگرامی از نفت چه خبر
نظر شما