هفتاد و دو تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به سران قوا نامه نوشته و در آن خواستار اصلاح مدیریت وزارت نفت شدهاند. برخی تحرکات، پشت پردهها را به خوبی عیان میکند. برای نویسندگان این نامه هم، هدف مهمتر از محتوا بود. باید نامهای نوشته میشد تا وانمود کنند وزیر نفت ضعیف است و باید برکنار شود. اما در همین نامه هم نتوانستهاند مشکلات اساسی نفت را نشان دهند! هفت نکته، عیار هدف و محتوای نامه را بهتر نشان میدهد:
۱- این نمایندگان، بر مبنای کدام اصل قانونی خواستار اصلاح مدیریت وزارت نفت شدهاند؟ اگر نامه آنها صرفا خطاب به رئیس جمهوری بود، میشد استنباط کرد که آنها از رئیس جمهوری خواستهاند وزیر نفت را برکنار کند. اما آنها چون میدانند که حسن روحانی قصد برکناری زنگنه را ندارد، به روسای دو قوه دیگر هم نامه نوشتهاند. در حالی که اصولا نیازی به نامهنگاری نبود! مجلس از اختیار کافی برای استیضاح وزرا و برکناری آنها برخوردار است. اما این نمایندگان معترض، چون میدانند نظراتشان در مجلس مقبول نیست، از اختیار قانونی خود استفاده نکردهاند و ترجیح دادهاند نامهنگاری کنند. حالا به نظر شما رئیس مجلس یا رئیس قوه قضائیه در قبال این نامه چه باید بکنند؟ آنها میتوانند وزیر نفت را برکنار کنند؟ یا باید به رئیس جمهوری فشار وارد کنند که زنگنه را برکنار کند؟ در هر دو صورت، آیا این دخالت در امور قوای دیگر، فراتر از اختیارات قانونی نیست؟ خود این نمایندگان حاضرند از قوهای دیگر، اینچنین در امورشان دخالت کنند؟ یا چون دلواپس شدهاند و احساس تکلیف کردهاند، مجازند نامه بنویسند؟!
۲- نویسندگان نامه، از«فشار فزاینده آمریکا و متحدان غربی-عربی-عبری آن و موقعیت حساسی که در آن قرار داریم» نوشتهاند. در چنین شرایطی باید از مدیران حمایت شود یا علیه آنها فضاسازی شود؟ خبرهای مربوط به وزیر نفت بنا به چارچوب کاری او، پس از وزیر امور خارجه، عموما بیشترین بازتاب را در رسانههای جهان دارد. مخابره چنین تصویری از وزیر نفت ایران که تحت فشار داخلیهاست، آن هم در شرایط دشوار تحریم، چه تصویری در اذهان مخاطبان بینالمللی خبر ایجاد میکند؟
۳- زمانی که تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل بر ضد ایران اعمال شده بود، دولت محمود احمدینژاد از بیشترین حمایت داخلی برخوردار بود و نه تنها انتشار خبرهای تصویب تحریم ایران در شورای امنیت، در رسانهها منع قانونی داشت، بلکه همگان به حمایت از دولت تشویق میشدند تا مبادا دشمنان سوءاستفاده کنند. اما در این دولت، وزیر نفت که حوزه مدیریتش در نوک پیکان تحریمهای آمریکا قرار دارد، نه فقط فشار خارجی، بلکه فشار داخلی را هم باید تحمل کند. چنین یک بام و دو هوایی عجیب نیست؟!
۴- در ابتدای نامه، راهکارهایی هم در قالب راهکارهای کوتاهمدت و بلنمدت برای مقابله با آثار تحریمها ارائه شده است. اما در راهکارها به جز کلیات، چیزی ندیدم. یک نمونهاش «استفاده از سازوکار یکپارچهسازی میدانهای مشترک با کشورهای عراق، قطر، عمان و امارات» است! سوالم این است: چگونه میتوان با امارات، متحد اصلی عربستان بر ضد ایران، یکپارچهسازی انجام داد؟!
۵- عمده انتقادها در این نامه، مربوط به عملکرد زنگنه در دولت اول روحانی است. آقایان! اگر کارهایی که زنگنه در دوره اول وزارتش انجام داده و بابت آنها از او انتقاد کردهاید اشکال داشت، پس چرا برای دوره دوم وزارت رأی اعتماد گرفت؟!
۶- نقطه اوج کلیگوییهای نامه 72 نفر اینجاست: «استقبال باشکوه از مقامات چینی توسط عربستان و انعقاد قرارداد 50 میلیارد دلاری نفتی با چین، اسکورت هواپیمایی چین توسط جتهای جنگنده تا مرزهای عربستان، حضور مشترک رئیسجمهور چین و شاه عربستان در مراسم افتتاح پالایشگاه چینی - عربستانی، تنها نمونهای از درک جایگاه چین در نظام بینالملل توسط عربستان به عنوان یکی از رقبای ایران بود.» فقط یک سوال: زنگنه باید پاسخگوی استقبال باشکوه چینیها توسط عربستان باشد؟!
۷- یک نکته جالب دیگر هم در این نامه هست. نوشتهاند «آقای زنگنه با اعلام اینکه در طرف روسی تمایلی برای اجرای طرح سوآپ نمیبیند اقدامی برای عملیاتی شدن توافق مذکور به عمل نیاورد.» سوال اول: آیا مسئول عدم تمایل روسها، زنگنه است؟! سوال دوم و مهمتر: در کدام دوره سوآپ نفت متوقف شد و هنوز خسارتهای مادی و معنوی کشور بابت توقف سوآپ در آن دوران ادامه دارد؟ حتما 72 نفر، از جزئیات روند مدیریت سوآپ در دولت همفکر خود خبر دارند.
کلام آخر: قاضیزاده هاشمی و آخوندی از دولت رفتند و حالا فشار روی ظریف و زنگنه بیشتر شده است. دلواپسان، آخرین سنگرهای دولت را هدف گرفتهاند. باقی حرفها بماند برای بعد...
حمیدرضا شکوهی
منبع: از نفت چه خبر؟
نظر شما