بازار نفت نیز به مانند بسیاری از بازارها این روزها بهشدت از ویروس کرونا در رنج است، اما رنج بازار نفت به دلیل رقابتها و به عبارت دقیقتر لجبازیهای دو قدرت نفتی یعنی عربستان و روسیه مضاعف شده است. این شرایط فقط تولیدکنندگان و صادرکنندگان نفت را در فشار و عذاب قرار نداده است. مصرفکنندگان عمده نفت نیز به دلیل پایین آمدن محدوده فعالیت و سودآوری خود با بهت و نگرانی شرایط بازار را دنبال میکنند. اتفاقاً مصرفکنندگان خرد بهویژه صاحبان خودرو و استفادهکنندگان از خدمات حملونقل نیز به دلیل محدودیت سفر و اجرای قرنطینههای خانگی، بهره و لذتی از این شرایط نمیبرند. طبیعتاً سیاستمدارانی مانند ترامپ نیز از این شرایط بهشدت نگران هستند. این نگرانی سبب شده که دولت آمریکا پس از چند سال رویارویی با عربستان در بازار نفت، حال به دنبال گشودن درهای مذاکره با این کشور برای مجاب کردن آن به همکاری برای یافتن راهی جهت مدیریت بازار نفت باشد.
اما پرسش جدی این است که مواضع ایران بهعنوان یک تولیدکننده عمده در بازار نفت چیست؟ این کشور چه سیاستها و اقدامهایی برای بازگشت تعادل و ثبات به بازار نفت در پیش گرفته و مهمتر اینکه ایران چه نقشی در دوئل نفتی عربستان و روسیه بازی کرده و میکند؟
واقعیت این است که دیپلماسی نفتی ایران در ماههای اخیر به دلیل شرایط تحریمی و کاهش صادرات نفت و بر مبنای این اصل که «بشکههای نفت تعیینکننده قدرت و جایگاه کشورها در بازار جهانی نفت و عرصه دیپلماسی است»، اگرچه به ظاهر انفعالی به نظر میرسد، اما در واقع ایران دیپلماسی فعالی را بر مبنای قاعده فوتبالی «بازی بدون توپ» بازی میکند. سیاست ایران در این عرصه مطابق با شرایط خود در بازار نفت و منافعی که از آن میبرد، تنظیم شده است. به عبارت دقیقتر درست است که ایران از کاهش قیمت نفت متضرر میشود اما واقعیت این است که از شرایط کاهش قیمت نفت ایران در میان کشورهای عمده صادرکننده نفت، کمترین آسیب را خواهد دید زیرا مقدار صادرات آن به دلیل شرایط تحریمی بهشدت افت کرده است. آسیب بزرگ صنعت نفت ایران در شرایط کنونی از تحریم است و نه کاهش قیمت نفت. بهطور طبیعی تمرکز دیپلماسی سیاسی و نفتی ایران باید بر رفع تحریمها و به عبارت دقیقتر دور زدن تحریمها باشد.
ایران بهعنوان یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر هیدروکربوری جهان و کشوری با سابقه دیرینه در صنعت نفت جهان، بهطور طبیعی از ظرفیت و توان بالا برای نقشآفرینی در بازگشت تعادل و ثبات در بازار نفت و میانجیگری میان دو قدرت نفتی روسیه و عربستان برخوردار است، اما باید ارزیابی کند که این ظرفیت و نقشآفرینی تا چه حدی همسو با منافع ایران در شرایط کنونی است؟ توان دیپلماسی نفتی ایران یک بار در نشست ۱۷۶ اوپک و در شرایطی که عربستان و روسیه به دنبال تحمیل توافق دوجانبه خود به اوپک موسوم به منشور همکاری اوپک و غیراوپک بودند نمایان شد. در آن نشست ایران مانع از تحمیل این توافق و انجام اصلاحات لازم در آن بهعنوان یک همکاری داوطلبانه شد. این حرکت نشان داد که ایران در مواردی که به اوپک و جایگاه آن مربوط است، از هیچ تلاشی دریغ نکرده است و نمیکند. در واقع برای ایران اوپک با سابقهای ۶۰ ساله، خط قرمز به شمار میآید و حاضر نیست به مانند بعضی از کشورها نظیر عربستان بهراحتی سابقه و جایگاه آن را برای اهداف کوتاهمدت و آنی، معامله کند.
افزون بر این، با در نظر گرفتن سیاستهای دو کشور عربستان و روسیه در قبال تحریمهای نفتی ایران که در خصوص عربستان حمایت از تحریمها و درباره روسیه انفعالی بوده، ضرورتی برای فعال شدن ایران در حل مناقشه روسیه و عربستان دیده نمیشود. عربستان و روسیه در سالهای بدون توجه به شرایط ایران، مواضع مشترکی را دنبال کردند و مشکلات و چالشهایی که امروزه اوپک و بازار نفت به آن دچار شدهاند، عمدتاً ناشی از همین مواضع مشترک ناپایدار بود، بنابراین از منظر ایران، دو کشور یادشده باید خود هزینههای چنین ائتلاف ناپایدار و یکطرفهای را پرداخت کنند و این درس عبرتی برای کشوری مانند عربستان است که یکجانبه با مصالح و منافع اوپک بازی نکند.
فارغ از این مسائل، مهمترین چالش نفتی ایران، سیاستهای نفتی دولت آمریکا در قبال ایران است که در قالب تحریمهای نفتی تجلی یافته است. ترامپ با تحریم نفتی ایران، هم سیاست اعمال فشار بر ایران را دنبال میکند و هم سیاست توسعه و رونق صنعت نفت آمریکا با هدف تضعیف اوپک، روسیه و رفع وابستگی آمریکا به نفت خلیجفارس و همچنین ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی در داخل آمریکا. هدف نهایی ترامپ نیز در اختیار گرفتن کنترل بازار جهانی نفت است. محور این سیاست نفتی هم توسعه صنعت نفت شیل آمریکاست که تحقق آن بالا بودن قیمت نفت فراتر از حداقل ۵۰ دلار برای هر بشکه است. پایین رفتن قیمت نفت به معنای غیراقتصادی شدن تولید نفت شیل است و این برای دولت آمریکا و سیاست نفتی آن نگرانکننده است. روسها ظاهراً با این هدف، همکاری خود با اوپک را به هم زدهاند تا مانعی جدی بر سر راه سیاست نفتی ترامپ ایجاد کنند. عربستان نیز با وجود داشتن اتحاد راهبردی با آمریکا، با سیاست نفتی ترامپ بهشدت در تقابل است. عربستان سعودی و روسیه درست است که رقابتی نفتی را با افزایش تولید کلید زدهاند، اما یک هدف مشترک را دنبال میکنند و آن به چالش کشیدن سیاست نفتی ترامپ است. توسل ترامپ به عربستان برای پایان دادن به این رقابت در روزهای اخیر نیز در همین راستا است که البته احتمال همراهی ریاض با ترامپ در این راستا، بسیار کم است.
بهصورت نانوشته و ناگفته این میتواند برای ایران هم مطلوب باشد. ایران برخلاف دو کشور عربستان و روسیه که هزینه سنگینی را بابت این شرایط پرداخت میکنند، هزینهای بسیار پایینی متحمل میشود و بنابراین در شرایطی که ایران به دلیل تحریمها، قادر به صادرات عادی نفت خود نیست، سقوط قیمت نفت برای به چالش کشیدن سیاست نفتی ترامپ با نقشآفرینی عربستان و روسیه میتواند، بهصورت ضمنی از سوی ایران حمایت شود. از این منظر تحرک نداشتن ایران برای پایان دادن به رقابت نفتی عربستان و روسیه در این راستا قابلتحلیل است. سیاستی که ظاهری انفعالی دارد اما در عمل فعال است به این معنا که ایران از این شرایط نیز اهداف و منافع خود را در بلندمدت دنبال میکند.
علیرضا سلطانی
استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد انرژی
منبع: خبرآنلاین
نظر شما