به گزارش شانا، در متن پاسخ اداره کل روابط عمومی وزارت نفت به این گزارش که ۲۷ فروردینماه در خبرگزاری ایسنا منتشر شده، آمده است: در گفتوگوی کوتاهی که به نقل از آقای غلامحسین حسنتاش در آن رسانه منتشر شده است، تصویرسازیهای خیالی از سوی ایشان نسبت به وزارت نفت انجام گرفته و اگرچه بخش عمده سخنان آقای حسنتاش شامل کلیگویی است، اما از شیوه مألوف خود که اتهامزنی فاقد سند به وزارت نفت دولتهای یازدهم و دوازدهم است دوری نکردهاند.
متأسفانه به نظر میرسد یکی از مواردی که در کشور ما رواج یافته است، شیوه نقد پوپولیستی و کلیگوییهای هیجانآمیز است و این روزها که به دلیل شیوع ویروس کرونا جوامع بشری و از جمله ایران در شرایط روحی خوبی قرار ندارند، شاید برخی منتقدان فرصتشناس گمان کردهاند شیوه نقدهای مبهم و پر از واژگان هیجانآمیز همچون ریخت و پاش و گروکشی میتواند مرهمی موقت بر دردهای جامعه به تنگ آمده از کرونا باشد!
در مصاحبه اخیر خبرگزاری ایسنا با آقای غلامحسین حسنتاش، مصاحبهشونده مهمترین و فوریترین اقدام در صنعت نفت برای تحقق جهش تولید را جلوگیری از ریخت و پاش عنوان کردهاند! البته توصیف ریخت و پاش در صنعت نفتی که کمرش زیر بار تحریمها یا مصائب تأمین مالی یارانههای نقدی خم شده واقعاً از شاهکارهایی است که فقط یک فرد با گرایشهای عوامانه میتواند از آن دم بزند. ایشان با بهکار بردن همین واژه و تأکید بر آن، سوختن گازهای مشعل را نمونهای از ریخت و پاش فرض کردهاند! که بسیار قابلتأمل است.
مصاحبهشونده در بخش دیگری از سخنانش در قامت یک کارشناس از مواردی سخن گفتهاند که «اطلاع دارد به دلیل سوءمدیریت یا گروکشی مانع اجرای پروژههای کاهش مشعل شدهاند!» ای کاش آقای حسنتاش به جای اینکه این اطلاعات را همچون اسراری در سینه نگاه دارد اطلاعات خود را به دستگاههای نظارتی و بازرسی که در کشور حسب قانون وجود دارند ارائه کنند تا حداقل با رفع این موانع طرحهای وزارت نفت هم به سرانجام برسد و دعای خیر صنعت نفت هم به ایشان برسد.
آقای حسنتاش همچنین در فرازی دیگر از سخنانشان گفتهاند: «باید سازوکاری ایجاد شود تا با اصلاح روندهای نادرست گذشته کارها بهصورت برنامهای و نظاممند پیش برود»! نمیدانیم آیا منظور ایشان از اصلاح روندها، بازگشت کشور به دوران اعطا و هبه محمولههای بیحساب و کتاب به فروشندههای بینام و بدنام است یا روند دیگری را مدنظر دارند؟ اگر منظور آقای حسنتاش از پیش رفتن کارها بهصورت «برنامهای و نظاممند»، طراحی پروژههای کاغذی و اخذ نیمی از اعتبار طرح بدون هیچ صورت وضعیتی است، قطعاً کشور و وزارت نفت به آن وضعیت باز نخواهد گشت، اگر منظور آقای حسنتاش دورانی است که در آن دکل حفاری بهصورت «خیالی» خریده میشد، بهصورت واقعی گم میشد و پولش از بیتالمال میرفت، ما گمان میکنیم ملت ایران هرگز اجازه تسلط دوباره به آن باندهای رسواشده را نخواهند داد. اگر منظور آقای حسنتاش گونه دیگری از برنامهریزی است پیشنهاد میکنیم فایل حاوی تغییر در برنامه اجرایی و پیشرفت پروژهها از سال ۹۲ تا امسال را دریافت و تأثیر برنامهریزی در توسعه تولید و ارزشآفرینی در بالادست صنعت نفت، صنعت گاز، صنعت پالایش و صنعت پتروشیمی را مرور کنند.
همچنین در بخش انتهایی گزارشی که آن رسانه محترم منتشر کرده است، تهیهکننده گزارش احتمالاً بهعنوان تکمیل و سابقه گزارش درباره موضوع گازهای مشعل مطالبی منتشر کرده که نیازمند توضیح است.
موضوع سوختن گازهای همراه نفت نه پدیدهای تازه، بلکه چالشی با سابقه حدود ۶۰ سال در صنعت نفت ایران است. در دوران توسعه اولیه میادین بزرگ نفتی ایران از میانه دهه ۳۰ تا اواسط ۵۰ به دلیل فقدان مزیت اقتصادی گاز طبیعی و غلبه مزیت نفت در اقتصاد ایران (و جهان) برنامه درستی از سوی بهرهبرداران وقت برای استفاده از گازهای همراه نفت تدوین نشد و بخش قابل توجهی از تصویر مشعلهایی که در حافظه تاریخی ایرانیان از مناطق نفتخیز بهویژه در خوزستان وجود دارد ناشی از همین موضوع و مربوط به همان دوران است، با این حال در سالهای بعد از انقلاب و با تغییر رویکرد بهرهبرداری از میادین نفت و همچنین افزایش مزیت اقتصادی گاز در مدلهای اقتصادی، تلاش برای بهرهبرداری از گازهای همراه منسجمتر شد، بدیهی است که به دلیل شرایط اقتصادی خاص دوران جنگ و محدودیتهای مالی و فناوری، همچنان در طراحی توسعه میدانها به گازهای همراه نفت اولویت کمتری داده میشد، احداث واحدهای جمعآوری گازهای همراه در دولتهای پس از جنگ نیز با جدیت پیگیری شده است، در دولت یازدهم و دوازدهم نیز این مسئله بهعنوان یکی از اولویتهای وزارت نفت شاهد دستاوردهای مهمی بوده که انعقاد قرارداد جمعآوری گازهای همراه نفت در مناطق نفتخیز برای تأمین خوراک پالایشگاه بیدبلند خلیجفارس از آن جمله است.
همچنین برای افزایش آگاهی مخاطبان محترم آن رسانه ذکر برخی موارد دیگر را نیز ضروری میدانیم. در بخش انتهایی این گزارش آمده است: «گازهای همراه نفت به جای انتقال به پالایشگاهها، سوزانده میشوند».
شاید این جمله این تصور را ایجاد کند که سوزاندن این گازها ناشی از تصمیمی عامدانه در وزارت نفت است، اما واقعیت اینجاست که کسی عامدانه گاز تولیدی همراه نفت را نمیسوزاند، عمر برخی از مشعلهایی که گاز همراه نفت در آنها میسوزد به ابتدای دهه ۴۰ شمسی باز میگردد، علاوه بر این، گاز مورد اشاره معمولاً درصد بسیار بالایی گوگرد به همراه دارد و برای بهرهبرداری از آن الزاماً باید بهوسیله خطوط لوله ویژه منتقل شود و نکته دیگر اینکه گاز تولیدشده همراه نفت باید برای فرآورش به پالایشگاه مختص گاز منتقل شود که خود نیازمند احداث است، به تعبیری سادهتر ما زمانی میتوانیم از گازهای همراه نفت استفاده کنیم که پیشتر واحد پالایشگاهی (واحد NGL) متناسبی ایجاد کرده باشیم و میزان گاز موجود در میدانها هم به اندازهای باشد که احداث یک پالایشگاه گاز توجیه اقتصادی داشته باشد.
همه این موارد نیازمند طراحیهای بنیادین و اجرای مجموعهای از پروژههای مهندسی، تأمین مالی و فناوری است و اینکه کسی گمان کند پایان دادن به سوختن گازهای همراه نفت صرفاً با یک تصمیم و بهصورت سریع میسر است نگاهی اساساً اشتباه است.
نظر شما