به گزارش شانا، متن جوابیه اداره کل روابط عمومی وزارت نفت به گفتوگوی خبرگزاری فارس با اصغر ابراهیمیاصل به شرح زیر است:
«خبرگزاری فارس در تاریخ ۷ خردادماه ۹۹، متن مصاحبهای را با عنوان «ناگفتههایی از همکاری نفتی ایران و ونزوئلا/ فرصتسوزی وزارت نفت مانع از حضور فنی و مهندسی ایران در ونزوئلا شد» منتشر کرده که در آن مصاحبهشونده به مانند گذشته از فرصت صادرات بنزین به کشور ونزوئلا، برای نقد و تخریب وزارت نفت استفاده کرده است. مصاحبهشونده که عنوان معاون اسبق وزارت نفت را یدک میکشد در این مصاحبه به جای اینکه در قامت یک کارشناس نفتی ظاهر شده و ابعاد و جوانب و پیامدهای این رویداد مهم را ارزیابی کند، بیمحابا، هیجانی و احساسی به گذشته گام گذاشته و درصدد تطهیر خود از یک سو و تخریب وزارت نفت در موضوع مناسبات نفتی با کشور ونزوئلا برآمده است. این در حالی است که آقای ابراهیمیاصل در دولت نهم و در دیماه سال ۸۴ به معاونت وزیر در امور پتروشیمی منصوب شد و به دلایل مختلفی کمتر از ۱۰ ماه بعد از این سمت برکنار شد. پاسخ به ادعاها و شبهات آقای ابراهیمی اصل با توجه به پایین بودن سطح مطالب مطرحشده از سوی وی، شاید ضروری نباشد، اما انتشار این مصاحبه فرصت مناسبی برای طرح برخی مسائل و شفافسازی در این زمینه است.
مصاحبهشونده در این مصاحبه مدعی است که در زمان مدیریت وی در شرکت ملی پتروشیمی (سالهای ۸۴ و ۸۵) و قبل از آن، ایران قراردادهای استراتژیکی با ونزوئلا در حوزه انرژی منعقد کرده که با روی کار آمدن دولت یازدهم اجرای این قراردادهای استراتژیک متوقف شده است. در پاسخ تأکید میشود که یا ایشان معنای قرارداد استراتژیک را بهدرستی درک نمیکند، یا اینکه قرارداد استراتژیک را به سطح نازلی تقلیل میدهد. بهتر است ایشان در ابتدا منظور خود را از قرارداد استراتژیک بهطور مشخص تعریف کند. در عین حال بهتر است ایشان قبل از اینکه تقصیر عدم اجرای این قراردادهای استراتژیک را بر گردن دولت یازدهم اندازد و وزارت نفت دولت یازدهم را متهم کند، به این پرسش پاسخ دهد که چرا این قراردادها که در ابتدای دولت نهم و دهم و حتی قبل از آن به امضا رسید در طول ۸ سال فعالیت آن دولتها اجرا نشد و به سرانجام نرسید؟ آقای ابراهیمیاصل بهتر است ریشههای عدم اجرای این قراردادها را در دولتی جستوجو کند که خود را منسوب به آن میداند، نه اینکه وارد بازی سیاسی شده و فرافکنی کرده و توپ را به زمین دولت یازدهم اندازد.
وی در جایی از مصاحبه با اشاره به اعتصاب کارکنان صنعت نفت ونزوئلا در اعتراض به چاوز، رئیسجمهوری فقید این کشور و خروج نیمی از این نیروها از ونزوئلا، تأکید میکند که ایران میتوانست با اعزام نیروی فنی و مهندسی به ونزوئلا خلأ کمبود نیرو در صنعت نفت این کشور را جبران کند و از این طریق در کنار گوش آمریکا، پایگاه ایجاد کند. طرح این مسائل از شخصی که خود را معاون اسبق وزیر نفت میداند، جای تعجب دارد و در ثانی اگر این رویکرد وجود داشت چرا دولتهای نهم و دهم اقدام به این کار نکرد و دست به اعزام ۶ هزار نیروی تخصصی نفت به این کشور نزد؟ این سخن ایشان نیز حکایت از نگاه احساسی و سیاسی ایشان به موضوع دارد. اصل همکاری و مشارکت ایران با کشورهای مختلف و از جمله ونزوئلا در حوزه نفت و انرژی با توجه به جایگاه دو کشور در نقشه جهانی نفت، از اهمیت بالایی برخوردار است، اما باید توجه کرد که این همکاریها باید در راستای منافع دو کشور و الزامات و اقتضائات اقتصادی تعریف شود، وگرنه این همکاریها ناپایدار بوده و منجر به شکست میشود. تجربه این همکاریها چه در حوزه نفت و چه در دیگر حوزهها با کشور ونزوئلا در دو دهه اخیر مؤید این مسئله است که اغلب آنها به سرانجام نرسیده و در میانه راه رها شده است.
آقای ابراهیمیاصل همچنین مدعی است که دولت تدبیر و امید تمام همکاریها با ونزوئلا در حوزه نفت و انرژی را متوقف کرد و حتی جلوی صادرات فرآورده به ونزوئلا را گرفت. آقای ابراهیمیاصل باید پاسخ دهند که بر اساس کدام سند و مدرک مشخص اعلام میکند که دولت تدبیر و امید و وزارت نفت آن مانع از صادرات فرآورده به ونزوئلا شده است.
وی در ادامه باز با همان نگاه احساسی و غیرکارشناسی که نشان از عدم آگاهی نسبت به تحولات و مناسبات بینالمللی دارد، مدعی است که ایران میبایست با کشورهای گروه بریکس قراردادهای استراتژیک منعقد میکرد. این اظهارات در حالی بیان میشود که گویی عامل ناکامی گروه بریکس که ایران عضویت آن را نیز ندارد، فقط و فقط ایران بوده و اگر ایران وارد انعقاد قرارداد با این گروه از کشورها میشد و انرژی آن را تضمین میکرد، بریکس قدرتمند میشد و در مقابل آمریکا میایستاد. تأمل در این اظهارنظر نشاندهنده این واقعیت است که مصاحبهشونده نه گروه بریکس و توانمندیها و ظرفیتها و جایگاه آن را میشناسد و نه کارکرد و کارایی این نوع تشکلهای بینالمللی را. جهت استحضار ایشان یادآور میشود که بریکس یک تشکل بینالمللی با حضور قدرتهای نوظهور برای ایجاد هماهنگی در رویکردهای کلان بینالمللی است و هیچگاه قرار نبوده که به یک سازمان و نهاد اقتصادی و سیاسی بینالمللی تبدیل شود. در عین حال مشکل این کشورها برای تبدیل شدن به یک بلوک اقتصادی انرژی نیست، چه اینکه روسیه بهعنوان دارنده بزرگترین ذخایر گازی جهان یکی از اعضای این تشکل است، بنابراین ایران را عامل ناکامی بریکس اعلام کردن، از مواردی است که کمترین فرد در دنیا به آن حتی فکر میکند، چه اینکه آن را بر زبان آورد. البته این سخنان عمدتاً نشأت گرفته از همان رویکردی است که به دنبال مدیریت جهان بود.
مصاحبهشونده در مورد صادرات بنزین به ونزوئلا که در هفتههای اخیر صورت گرفته، باز با رویکردی احساسی، غیرکارشناسی و بدون سند و مدرک مدعی است که در این رویداد وزارت نفت تمایلی به این کار نداشته و این موضوع تصمیم نظام بوده و به عبارتی به وزارت نفت تحمیل شده است. این ادعا در حالی صورت میگیرد که وی به رویکرد وزارت نفت در مناسبات خارجی خود در دوره تحریم که محرمانه نگه داشتن این مناسبات برای جلوگیری از سوءاستفاده دشمن بوده و هست، توجه ندارد. عدم اعلام این اقدام از سوی وزارت نفت و طرح آن از سوی دولت و حاکمیت، دلیلی بر این نیست که وزارت نفت مایل به این کار نبوده است. آقای ابراهیمیاصل که خود را معاون اسبق وزارت نفت معرفی میکند بهتر از هر کس دیگری میداند که کلیه مراحل عقد قراردادهایی از این دست و مدیریت عملیاتی آنها از سوی وزارت نفت انجام شده و میشود. وزارت نفت با توجه به وضعیت بسیار خوب ذخایر بنزین در حال حاضر برای همکاری با ونزوئلا در این زمینه مشتاق و کاملاً آماده است و برای توسعه این خط صادراتی نیز برنامههای جدی در دستور کار دارد.
در ادامه جهت اطلاع و آگاهی آقای ابراهیمیاصل و دستاندرکاران خبرگزاری فارس و همچنین افکار عمومی، گزارشی از وضع مناسبات و همکاریهای ایران و ونزوئلا در حوزه نفت و انرژی ارائه میشود. در ابتدا لازم به تأکید است که بخش قابلتوجهی از مناسبات تعریفشده در قالب قرارداد یا تفاهمنامههای همکاری میان ایران و ونزوئلا، عمدتاً از سوی طرف ونزوئلایی به دلایل مختلف از جمله مشکلات و تنگناهای داخلی متوقف شده و نقش طرف ایرانی در این مسئله بسیار اندک است که توضیحات جزئی آن در پی میآید.
الف - حوزه بالادستی نفت و گاز:
•مشارکت در مطالعه منطقه آیاکوچو در کمربند نفتی اورینکو ونزوئلا:
در دسامبر سال ۲۰۰۶ م مطالعات بلوک نفت سنگین آیاکوچو ۷ برای توسعه و بهرهبرداری شامل مطالعات مهندسی نفت و امکانسنجی سرمایهگذاری با ارزیابی و تأیید اطلاعات موجود و تهیه مدل استاتیک اولیه مخزن توسط شرکت پتروپارس آغاز گردید و پس از حفر چاههای جدید و کسب اطلاعات و نمونههای جدید درونچاهی و تهیه مدل دینامیکی مخزن، انتخاب روش مناسب تولید و برداشت از مخزن در آوریل ۲۰۰۸ به پایان رسید. برنامه اولیه تولید در ماه اکتبر سال ۲۰۰۸ برای تأیید وزارت نفت و انرژی ونزوئلا به شرکت نفت ونزوئلا (PDVSA) تحویل شد. با وجود این و با توجه به برنامه شرکت نفت ونزوئلا (PDVSA) برای سبکسازی نفت تولیدی و با عنایت به میزان نفت در جای مخزن آیاکوچوی ۷ و مطابق مذاکرات هفتمین کمیته مشترک انرژی ایران و ونزوئلا در سپتامبر ۲۰۱۱ م مقرر گردید نسبت به بررسی و ارزیابی امکان اضافه نمودن محدوده جدیدی به بلوک مذکور بهطوری که حداقل میزان تولید (دویست هزار بشکه) میسر شود، اقدام گردد و این موضوع به بعد از امضای قرارداد با برندگان مناقصه در بلوکهای مجاور موسوم به کارابوبو موکول شد.
پس از امضای قراردادهای این مناقصه در سه ماهه اول سال ۲۰۱۰ میلادی، از طرف پتروپارس در این زمینه پیگیری لازم به عمل آمد، لیکن تغییر برنامه توسعه این بلوک از جانب شرکت نفت ونزوئلا باعث گردید که موضوع توسعه این بلوک به آینده موکول شود. لذا قرارداد پتروپارس و PDVSA برای مطالعات تخمین و ارزیابی ذخایر موجود در مخازن نفتی بلوکهای ۱، ۲، ۳ و ۴ آیاکوچو بهطور کامل به انجام رسیده است و این تغییر برنامه طرف ونزوئلایی بوده است که مانع از پیشرفت همکاری در این بخش شده است نه قصور وزارت نفت یا شرکتهای ذیربط آن در دولت دهم. بنابراین اجرا و توقف آن ربطی به دولت یازدهم ندارد که آقای ابراهیمیاصل آن را به دولت یازدهم نسبت میدهد.
•مشارکت شرکت نفت ونزوئلا (PDVSA ) در توسعه فاز ۱۲ پارس جنوبی
پیشنهاد مشارکت شرکت نفت ونزوئلا در توسعه فاز ۱۳ پارس جنوبی از سال ۲۰۰۹ میلادی در تفاهمنامهای ما بین وزارت نفت کشورمان و وزارت نفت و انرژی ونزوئلا بهصورت سرمایهگذاری دوجانبه (فاز ۱۲ و دوبوکوبی) مطرح گردید و در پی آن شرکت نفت ونزوئلا در سال ۲۰۱۰ میلادی نسبت به بررسی فنی و اقتصادی اقدام نمود و نهایتاً در تفاهمنامهای که در اواخر سال ۲۰۱۰ میلادی بین پتروپارس و شرکت ونزوئلایی PDVSA امضا شد، PDVSA تعهد نمود نسبت به سرمایهگذاری ۱۰ درصدی در فاز ۱۲ اقدام نماید، اما این موضوع تا سپتامبر سال ۲۰۱۱ م که کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و ونزوئلا در کاراکاس تشکیل گردید محقق نشد. طی کمیسیون فوقالذکر شرکت ونزوئلایی عنوان نمود که به دلیل تعریف شدن پروژههای بزرگ داخلی فراساحل در ونزوئلا و نیاز به تأمین مالی آنها به صلاح نمیبیند که در فاز ۱۲ پارس جنوبی سرمایهگذاری نماید. با وجود این، پس از پیشرفت فیزیکی قابلملاحظه فاز ۱۲ و نزدیک شدن این پروژه به تولید اولیه، پتروپارس بار دیگر به PDVSA اعلام نمود که با توجه به قریبالوقوع بودن تولید اولیه و کاهش چشمگیر ریسکهای فنی پروژه، همچنان آمادگی دارد تا PDVSA در این مرحله نیز در فاز ۱۲ شراکت نماید، با این حال طرف ونزوئلایی اعلام نمود که با توجه به حجم بالای سرمایهگذاری توسعه میدان Mariscal Sucre در ونزوئلا که منابع مالی آن مستقیماً توسط PDVSA تأمین میگردد، سرمایهگذاری PDVSA در توسعه فاز ۱۲ پارس جنوبی بعید به نظر میرسد. در نوامبر سال ۲۰۱۴ نیز طرف ونزوئلایی از عدم حضور در مشارکت فاز ۱۲ پارس جنوبی بهطور قطعی عذرخواهی نمودند.
ب- حوزه پتروشیمی:
در سال ۲۰۰۵ طی مشارکتنامه بین شرکت ملی صنایع پتروشیمی و شرکت ونزوئلایی پکیون شرکت مشترک ونیران تشکیل شد. سرمایه شرکت ونیران به مبلغ ۱۰ میلیون یورو تماماً توسط طرفین پرداخت شد و مقرر گردید هر طرف مبلغ ۱۵۰ میلیون یورو در صندوقی به نام ونیران فاند واریز و مبلغی را نیز منابع دیگر بهصورت وام فراهم کنند. هدف از تشکیل این شرکت احداث دو کارخانه تولید متانول در ایران و ونزوئلا بود که طرح ونزوئلا به دلیل کمبود خوراک و با درخواست طرف ونزوئلایی حذف شد. در ادامه مقرر شد که طرف ونزوئلایی (شرکت پکیون) نسبت به اعلام پروژه جایگزین اقدام نماید که ونزوئلا طرح جایگزین خود را اعلام نکرد. در مورد طرح متانول عسلویه نیز شرکت پکیون به جهت مشکلات مالی خواستار خروج از این طرح شد که به تصویب ونیران رسید. وزارت نفت در مقطعی از فعالیت این شرکت به دلیل تحریمها موفق به تأمین و پرداخت سهم خود نشد و همانطور که قبلاً ذکر شد طرف ونزوئلایی نیز تمایلی به ادامه فعالیت نداشت لذا سهم طرف ونزوئلایی در این شرکت مشترک به شریک ایرانی واگذار شد. البته پروژه تعریفشده در ایران (متانول آپادانا خلیجفارس) در حال پیگیری و فعالیت است و در این پروژه وقفهای حاصل نشده است.
ج- حوزه پالایش نفت:
در آبانماه سال ۱۳۸۵ تفاهمنامه همکاری بین معاونان وزرای نفت ایران، ونزوئلا، سوریه و مالزی جهت احداث یک پالایشگاه در سوریه، امضا شد که در این راستا شرکتی مشترک در دمشق ثبت شد. پس از مدتی شرکت پتروفیلد مالزی از مشارکت خارج شد لیکن این موضوع مانع پیگیری این پروژه نشد. مطالعات مهندسی پایه توسط یک شرکت ایتالیایی APS از مهرماه سال ۱۳۹۰ شروع شد. در اردیبهشتماه سال ۱۳۹۳ پژوهشگاه صنعت نفت جهت تأمین لیسانس برخی واحدهای پالایشگاه انتخاب شد. علاوه بر پژوهشگاه صنعت نفت، دو شرکت روسی و دو شرکت ایتالیایی نیز انتخاب شدند. با نهایی شدن قراردادهای لیسانس فاز طراحی پروژه کامل شده و حرکت به فاز بعدی امکانپذیر خواهد بود، اما پیگیری این پروژه به دلیل وضعیت امنیتی سوریه متوقف شده است. ساخت پالایشگاه در ایران و اندونزی نیز به دلیل عدم تمایل طرف ونزوئلایی پیگیری نشد.
د- سایر حوزهها:
محورهای متعدد دیگری نیز با طرف ونزوئلایی در حال پیگیری بوده است که از جمله آنها میتوان به انتقال تجربیات در زمینه کارت هوشمند سوخت، ساخت تجهیزات نفتی، آموزش نیروی انسانی و ... اشاره کرد که وزارت نفت همواره آمادگی خود را برای همکاری با طرف ونزوئلایی در این زمینه ابراز داشته است، لیکن جدیت و پیگیری لازم از طرف ونزوئلایی مشاهده نشده است.
با این اوصاف بهتر است یا جناب آقای ابراهیمیاصل به دلیل فقر مفرط اطلاعات و توان کارشناسی از اظهارنظرهای نابجا در اموری که از آن اطلاع ندارند خودداری نمایند، یا خبرگزاری فارس برای حملات تخریبی به دولت و وزارت نفت در پی یافتن چهرههای معتبرتر و برخوردار از اطلاعات درست برود.«
نظر شما