**برجام هم خوب بهانهای شد برای تاختن به دولت با نسبت دادن انواع اتهامات مثل «غربپرستی» و «داخلستیزی». شکلگیری یک میز مذاکره بهترین دستاویز برای دلواپسان بود تا هر چه میتوانند در باب پشتپردههای روابط با چشمآبیها داستان ببافند و عملکرد بخشهای مختلف اقتصاد کشور را به هر ترفندی به طرفهای خارجی پیوند بزنند. از قضا تضعیف برجام هم که با دیوانگیهای ترامپ کلید خورد، باز فرصت مغتنمی برای تخریب عملکردها و کمرنگ نشان دادن سیاستهای تقویتکننده توان داخلی شد تا هر گامی در مسیر تعامل و بهرهمندی از ظرفیتهای ایرانی برداشته شده، به نافرجامیِ برجام و رویکردهای از سر اجبار دولت نسبت داده شود. خلاصه که این زمین خوردن برجام اگرچه برای کشور آب نداشت، اما برای آنان که نانشان در گرو داستانسراییهایی با نقاب منافع ملی بود، عایدی بسیار داشت. در این میان، همانطور که انتظار هم میرفت، وزارت نفت آماج حملهها و اتهامزنیها بوده و ناگفته پیداست که اگر هدف از ابتدا تخریب و اتهامزنی باشد و نه انتقاد سازنده، تدوین یک مدل قراردادی جدید میشود سند خیانت و قرارداد با توتال میشود مظهر گرایش به چشمآبیها.
**میگویند زنگنه ضدتوسعه است و دلیلشان این است که توسعه غرب کارون و پارس جنوبی از دولتهای قبل آغاز شده و کار جدیدی نیست. خب مگر قرار است هر دولت اکتشافات جدیدی کند و صرفاً به توسعه همان اکتشافهای تازه مشغول شود؟ اتفاقا مهمتر از آنکه توسعه پارس جنوبی یا غرب کارون چه زمانی آغاز شد، این است که توسعه این میدانها چه زمانی تکمیل میشود؟ ظرفیت تولید میدانهای مشترک غرب کارون در زمان آغاز بهکار دولت یازدهم ۷۰ هزار بشکه بود و امروز بیش از ۳۵۰ هزار بشکه و ظرفیت تولید پارس جنوبی در زمان آغاز بهکار دولت یازدهم ۲۸۰ میلیون متر مکعب بود و امروز بیش از ۷۰۰ میلیون متر مکعب. تا تعریفمان از توسعه چه باشد.
**میگویند اگر برجام زمین نمیخورد، نفت یادی از توانمندیهای داخلی نمیکرد و به روی خود نمیآورند که اجرای طرح بومیسازی ۱۰ گروه خانواده کالاهای صنعت نفت، امضای قراردادهای توسعه فناورانه مخازن نفتی با دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی منتخب کشور، خلع ید پیمانکار خارجی آزادگان جنوبی و سپردن کار به متخصصان داخلی، تدوین طرح تمامایرانی نگهداشت و افزایش تولید نفت و...، همه مربوط به قبل از برجام یا زمانی است که اصلا خبری از خروج آمریکا از برجام نبود. از مجموع ۶ قرارداد IPC امضاشده تاکنون نیز سه قرارداد پیش از خروج آمریکا از برجام امضا شد که حضور قابل توجه شرکتهای اکتشاف و تولید ایرانی در این قراردادها انکارناپذیر است.
**میگویند چرا شرکت ملی نفت ایران در پسابرجام میخواست قرارداد توسعهای میدانهای نفت و گاز را با شرکتهای بینالمللی امضا کند؟ چنین امکانی امروز نیست، اما کاش دلواپسان داخلی به جای نکوهش متولیان وزارت نفت، از شرکتهای ایرانی میپرسیدند که آیا شما ترجیح میدادید کل سرمایهگذاری چند صد میلیارد دلاری پروژهها را بهتنهایی تأمین کنید یا پای سرمایهگذار خارجی هم در میان باشد؟ یا آیا شما از کار کردن در کنار شل، توتال یا... آسیب میدیدید یا میخواستید دوشادوش این شرکتها کار کنید؟ آیا شما ترجیح میدهید فناوریهای روز دنیا را در اختیار داشته باشید یا خودتان از اول چرخ را اختراع کنید؟ مگر همه این اعتراضات دلواپسانه برای آن نیست که سنگ شرکتهای داخلی به سینه زده شود. خب از خود این شرکتها بپرسید ببینید منافعشان در کجاست؟
**عملکرد وزارت نفت در سالهای اخیر قطعاً بدون عیب و نقص نبوده است؛ کلا در ساختار دولتی اقتصاد ایران، ارائه کار بدون نقص از محالات است و مقایسه دورههای مختلف هم بیشتر ناظر بر این است که در کدام دوره عملکرد بهتری دیده شده. طی هفت سال اخیر ریلگذاریهای خوبی در حوزههای مختلف صورت گرفته و طبیعی است در برخی حوزهها امکان عملکرد بهتر و سریعتر کار هم وجود داشته است؛ با این حال حتی سرسختترین منتقدان منصف وزارت نفت هم میدانند وصلههایی مثل «ضدتوسعه» به زنگنه نمیچسبد.
نظر شما