در نظر اینها، آن کسانی حامی داخلیها و توسعهگرا هستند که شعار نه شرقی نه غربی دادند؛ اما فقط ضدغرب بودند و پروژهها را در زمان خودشان به چینیها تعارف کردند و وقتی هم چینیها وقت تلف کردند و خواستند از پروژه خارج شوند، نهتنها اعتراضی نکردند، حتی فرش قرمز هم انداختند و پروژه دیگری به آنها جایزه دادند! مصداقش فاز ۱۱ بود و بعد آزادگان!
در نظر اینها، آن کسانی حامل داخلیها و توسعهگرا هستند که فقط شعار حمایت از تولید داخل بدهند و درهای کشور را به روی دیگران – بهجز چینیها - ببندند. اما نه دیگران را راه بدهند و نه داخلیها را تقویت کنند. در دوره اینها نه مپنا ایجاد میشود و نه پتروپارس و اویک. از خوان نعمتی که قبل از خودشان گسترده شده بود استفاده کردند و وزیری را که شرکتهای ایرانی را توسعه داد، ضدتوسعه نامیدند. خاطرات تشکیل مپنا و پتروپارس و اویک و تأسیسات دریایی و بقیه را مرور کنید و ببینید کدام شرکتهای ایرانی در فاز ۲ و ۳ پارس جنوبی از توتال کار یاد گرفتند و کدام شرکت ایرانی در فاز ۴ و ۵ با استات اویل شریک شد و کدام شرکت بود که با لولهگذاری در فاز یک شروع کرد و به مرور، «سی مستر» و «اوشنیک» را به خدمت گرفت و کمک کرد کشور در لولهگذاری و ساخت سکو خودکفا شود؟ اینها در چه دورهای و با اعتماد کدام وزیر رشد کردند؟
بعد از سال ۸۴، شعار گذر از تحریم سر دادند، اما اگر قبل از سال ۸۴، تدبیری در کار نبود و شرکتهای ایرانی در کنار شرکتهای خارجی قرار نمیگرفتند، خیال گذر از تحریم هم تعبیرنشدنی بود. بر سر سفرهای نشستند که قبل از خودشان چیده شده بود و از همان خوان خوردند، اما نمکدان شکستند.
شرکتهای ایرانی، نه در آن سالها در مقابل خارجیها دستبهسینه ایستادند، و نه برایشان قهوه سرو کردند. آن زمان بهجای توهین به شرکتهای ایرانی، آنها را توانمند میکردند تا در دوران تحریم، از همان شرکتهای توانمندشده ایرانی بهره بگیرند و از تحریم گذر کنند. اگر خودتان نمیدانید، لااقل بروید بپرسید. از مدیران پتروپارس و اویک و مپنا و تأسیسات دریایی بپرسید. اصلاً از شرکتهای کوچکتر و تولیدکنندگان خرد تجهیزات ایرانی بپرسید. بپرسید کی توانمند شدند؟ چگونه توانمند شدند؟ شعار دادند یا کار کردند و کار یاد گرفتند؟
وزیر توسعهگرا را – که البته به روند توسعهگرایی او هم انتقاد هست – به تمسخر پدر توسعه نام دادند و جمله تکراری «زنگنه غربگراست» را بارها و بارها زمزمه کردند. اما یادشان رفت اگر توسعهگرایی همین وزیر با تکیه بر توان ایرانی نبود، در آن دوران سخت تحریم، امکان گذر از تحریمها را پیدا نمیکردند. حتی «ستاره» بختشان هم که قرار بود پیش از پایان دولتشان طلوع کند، منتظر رفع تحریم بود تا افتتاح شود! اصلاً کدام وزیر به مدیران دیروز و امروز نفت اعتماد کرد تا رشد کنند؟ بسیاری از مدیران و مدعیان ارشد نفت در زمان زنگنه از نگهبانی و حراست به چرخه مدیریت وارد شدند. ناسپاسی است که این تغییرات و این میدان دادن را نبینیم و او را متهم به توتال گرایی کنیم.
زنگنه برای توسعه، منتظر غربیها نماند و مصوبات هیئت دولت و وزارت نفت درباره ممنوعیت ورود کالاهای خارجی در صنعت نفت، حداقل کاری بود که در این دوره بدون شعار انجام شد. اما در آن دوره که شعارش را میدادند اتفاقاً فقط در حد شعار ماند! در دوره زنگنه، کسی چشم امید به شرکتهای خارجی ندوخت، اما اصل این بود که توانمندسازی شرکتهای ایرانی با بهرهگیری از تجربیات شرکتهای بینالمللی انجام شود. آقایان از همین تجربهها استفاده کردند، اما وقت عمل که رسید کارنامهای در ایجاد شرکتهای داخلی نداشتند. فقط بگویند کارنامه توسعهگرایی مبتنی بر شرکتهای ایرانی را کجا گذاشتهاند که کسی خبر ندارد!؟ حافظهها اینقدر هم ضعیف نشده که یادمان رفته باشد کاری نکردهاید و کارنامهای هم ندارید. برای پنهان کردن کارنامه مردودی، چه بهتر که بیهوا و چشمبسته حمله کنید!
آقایانی که در حد همان «اوستاکار» هم به شرکتهای ایرانی اعتقاد نداشتید و فقط ادعای باور به توانمندی داخلیها را تکرار کردید؛ فقط یک سؤال را جواب دهید: کارنامه توسعهگراییتان کجاست که ما بدانیم کدام شرکت ایرانی را خلق کردهاید که در حد پتروپارس و اویک و مپنا که نه؛ به قول خودتان «عددی» باشد که به حساب بیاید؟ کارنامهتان کجاست!؟
منبع: کانال تلگرامی «از نفت چه خبر؟»
نظر شما