با روی کار آمدن جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، گمانهزنیهای بسیاری درباره لغو تحریمها، بازگشت آمریکا به برجام و بهبود شرایط اقتصادی کشور مطرح شده؛ موضوعی که حتی بار روانی آن منتج به کاهش نسبی قیمتها در بازار ارز شد. در مقابل، دیدگاه رایج دیگری وجود دارد مبنی بر اینکه حضور بایدن اگر کار را برای ایران سختتر نکند، آسانتر هم نمیکند؛ همان مثل معروف که «سگ زرد، برادر شغال است». درست و غلط این گمانهزنیها تنها با گذشت زمان مشخص میشود، اما میتوان با در نظر گرفتن عملکرد ترامپ و مرور دیدگاههای بایدن، برآوردهای مختلفی از روزگار پس از ترامپ داشت.
وعده بازگشت به برجام
جو بایدن بهعنوان معاون رئیسجمهوری وقت آمریکا در زمان امضای توافق برجام، از حامیان این توافق بود و پس از خروج دونالد ترامپ از توافق، ایده ترامپ برای «رسیدن به توافق بهتر» را توهم خواند و گفت: «برای رسیدن به برجام چند سال فشار تحریم، دیپلماسی دقیق و حمایت جامعه جهانی صرف شده است». بایدن در مدت نامزدی خود برای ریاست جمهوری، موضوع بازگشت به برجام را بارها مورد اشاره قرار داده است و حتی در این باره در یادداشتی در شبکه سیانان نوشت: «اگر ایران به اجرای کامل تعهدهای خود در قبال توافق هستهای (برجام) بازگردد، آمریکا نیز بهعنوان نقطه آغاز مذاکرات به توافق باز میگردد».
چالشهای پیش روی بایدن
با فرض اینکه قصد بایدن برای بازگشت آمریکا به برجام جدی باشد، آیا مسیر احیای این توافق، مسیر همواری است؟ باید گفت حداقل در کوتاهمدت نمیتوان چنین انتظاری داشت. چرا؟ ترامپ میراث قابلتوجهی برای بایدن به جای گذاشته است! نیویورکتایمز در گزارشی چالشهای پیش روی سیاست خارجی دولت بایدن را فهرست کرده است که روابط سرد چین و آمریکا، فاصله گرفتن آمریکا از متحدان اروپایی، ایجاد تنشهایی در رابطه با روسیه، مشکلات پناهجویان و همینطور خروج از برجام و تلاش ایران برای انباشت اورانیوم غنیشده از جمله آنها عنوان شده است. طبیعی است بایدن برای نظم دادن به اولویتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مدنظر خود در ایالات متحده به چند ماه زمان نیاز دارد؛ مضاف بر اینکه شیوع کرونا مهمترین بحران پیش روی او پس از استقرار در کاخ ریاستجمهوری خواهد بود. افزون بر این، بازنگری و توافق دوباره بر سر مفادی که پیشتر با صرف مدت زمان طولانی مورد توافق قرار گرفته بوده کار آسانی نیست؛ بهویژه با در نظر گرفتن سابقه مواضع تند، غیرمنطقی و یکجانبهگرایانه دولت کنونی آمریکا علیه برجام و رویدادهایی مانند اقدام جنایتکارانه دولت ترامپ در ترور سردار سلیمانی. در این مسیر از کارشکنیهای اعراب و اسرائیل هم نمیتوان غافل بود و بدون شک، رویکرد دولت بعدی ایران نیز در پیشبرد یا عدم پیشبرد مذاکرات برجامی نقش اساسی خواهد داشت.
هم عزت ملی؛ هم منافع ملی
کارشناسان حوزه بینالملل و سیاست خارجی کشور معتقدند در چنین شرایطی، ایران باید دیپلماسی عمومی خود را دقیق، محتاطانه و با در نظر گرفتن همه جوانب پیش ببرد. ایران اگرچه به دلیل ترک میز برجام از سوی آمریکا دست بالا را دارد اما از سوی دیگر، رئیسجمهوری آمریکا هم دیگر آن ترامپ یاغی که شعار «اول آمریکا» سر دهد و با دنیا سر ناسازگاری داشته باشد، نیست و این موضوع میتواند به آمریکا در ایجاد اجماع جهانی برای اتخاذ هر تصمیمی کمک کند. در چنین شرایطی، توجه کافی دستگاه یا دستگاههای تصمیمگیر کشور به اهمیت لغو تحریمها برای التیام زخمهای اقتصادی ضروری است. لغو تحریمها یا حتی ارائه معافیت برای صادرات نفت در گام نخست، میتواند روزنهای برای افزایش درآمدهای ارزی و تداوم جو روانی بازار در مسیر کاهش قیمتها باشد. فراموش نکنیم کمتر از دو سال پیش و زمانی که هنوز برجام به قوت خود باقی بود، صادرات روزانه نفت و میعانات گازی ایران به بیش از ۲.۸ میلیون بشکه رسید و امروز تنها برای تحقق بخشی از این اعداد و ارقام باید از هفتخان رستم عبور کرد. به این ترتیب منطق حکم میکند ضمن در نظر گرفتن سوابق تاریخی ستیزهجویانه آمریکا علیه ایران و توجه به عزت ملی، این احتمال را هم مدنظر قرار داد که شاید شرایط پیشآمده در دولت آمریکا فرصت مناسبی برای لغو تحریمها و حرکت بهینهتر همسو با منافع ملی باشد.
بازگشت ایران به بازار نفت؟
اما با فرض ایجاد گشایشهایی در صادرات نفت، آیا ایران میتواند به سرعت و به آسانی به بازار نفت بازگردد؟ اگرچه شرکت ملی نفت ایران با تمهیدات خود، این آمادگی را دارد که همانند دوره پیش، در مدت زمان کوتاهی تولید را به حداکثر برساند اما همه چیز در گرو عرضه نیست؛ وجود مازاد نفت از یک سو و کمبود تقاضا در بازار که طی ماههای اخیر بهویژه متأثر از رکود اقتصادی ناشی از کرونا شکنندهتر شده، مؤلفههای تعیینکنندهای به شمار میروند. اوپک که چهار سال پیش با روی کار آمدن ترامپ و مدنظر قرار دادن برنامههای وی برای افزایش سهم تولیدکنندگان نفت خام آمریکا، از تغییر توازن قدرت در بازار نفت نگران بود، امروز هم با توجه به پیشبینیهایی که از سیاستهای متفاوت بایدن در قبال کشورهای عربی، روسیه، ایران و ونزوئلا مطرح میشود، دلنگران است. این نکته را هم باید در نظر داشت که بازگرداندن تولید نفت ایران به شرایط عادی، افزون بر مصائب فنی و عملیاتی، به اعتبارات قابل توجهی نیاز دارد. حسن روحانی، رئیسجمهوری درباره بازگشت ظرفیت تولید نفت ایران در دوره قبلی تحریم میگوید: «وقتی نفت استخراج نمیشود، پس از مدتی به خط کردن آن هزینه برمیدارد؛ پس از رفع تحریمها بسیاری از چاههای نفت کشور نیاز به ترمیم و آمادهسازی داشت و اواخر سال ۹۴، ۸۰۰ میلیون دلار هزینه ترمیم و راهاندازی این چاهها شد». خلاصه مطلب اینکه اگر قرار به بازگشت نفت ایران به بازار باشد، وزارت نفت راه سختی پیش رو دارد.
چیزی برای تحریم باقی نمانده
برخی رسانهها میگویند ترامپ برای اینکه لغو تحریمها علیه ایران را غیرممکن کند، در مدت زمان باقیمانده سیلابی از تحریمهای جدید را در دستور کار قرار میدهد؛ موضوعی که بیژن زنگنه، وزیر نفت در واکنش به آن میگوید: «دیگر چیزی نمانده که تحریم کنند». ترامپ نه تنها در ایران، که در دنیا چهره محبوبی نیست؛ او در حالی به ریاستجمهوری آمریکا رسید که آشکارا معترف بود به الزامهای آبوهوایی اهمیت نمیدهد. گرمایش زمین را ساختهوپرداخته چینیها میدانست، توربینهای بادی را فاجعه مینامید و مانند دیگر جمهوریخواهان معتقد بود الزامهای زیستمحیطی نباید بر استقلال انرژی و امنیت اقتصادی آمریکا اثرگذار باشد.
او وقتی نامزد ریاستجمهوری آمریکا شد (۲۰۱۶) اعلام کرد در صورت انتخاب، بسیاری از طرحهای اوباما در زمینه محیط زیست را لغو میکند و هنوز یکماه از اعلام نتایج نمیگذشت که بلومبرگ گزارش داد ترامپ در تصمیم دولت کنونی (اوباما) برای رد مجوز ساخت خط لوله نفت داکوتا در قلمرو سرخپوستان بازنگری میکند؛ خط لولهای که مجوز ساخت آن در ایالت داکوتای شمالی بهدلیل اعتراض طرفداران محیط زیست صادر نشده بود. مدتی بعد رویترز اعلام کرد دولت ترامپ قصد دارد حفاری در همه مناطق فراساحلی آمریکا را مجاز اعلام کند تا حفاری در مناطقی در اقیانوس اطلس، اقیانوس آرام و قطب شمال که پیش از این ممنوع بود هم آزاد شود. کمی بعد اعلام شد با پیشنهاد دولت آمریکا، صدور مجوز حفاری نفت و گاز در جنگلهای ملی ایالات متحده آسان میشود؛ خبری که باز هم خشم گروههای حامی محیط زیست را به همراه داشت و این چرخه عملکرد ضدمحیطزیستی وی ادامه یافت.
پس از ترامپ
خروج از معاهدهها و پیمانهای بینالمللی از پیمان تجاری اقیانوس آرام و پیمان نیویورک گرفته تا توافق پاریس و معاهده برجام، خروج از یونسکو و شورای حقوق بشر تا خروج از سازمان بهداشت جهانی و ...، همه و همه، ترامپ را به پدیدهای تهدیدآمیز برای صلح و امنیت جهانی تبدیل کرد و شاید به همین دلیل بود که این بار به نظر میرسید دنیا بیش از همیشه به نتیجه انتخابات آمریکا چشم دوخته است. این در حالی است که بایدن اعلام کرده دولتش درصدد بازگشت به توافق اقلیمی پاریس است؛ همچنین وعده داده است که آلایندگیهای آمریکا را تا سال ۲۰۵۰ به صفر میرساند. بایدن بر گذار از سوختهای فسیلی به انرژی سبز تاکید دارد؛ تغییرات جوی را تهدیدی برای کره زمین میداند و اعلام کرده است صدور مجوزهای حفاری جدید در زمینها و آبهای فدرال را به منظور مبارزه با تغییرات جوی ممنوع خواهد کرد. سرمایهگذاریهای کلان در پژوهش انرژیهای تجدیدپذیر، سختگیرانهتر کردن مقررات مربوط به آلایندگی خودروها، مقابله با آلایندههای شرکتی، ساختن ۵۰۰ هزار ایستگاه شارژ خودروهای الکتریکی و حذف آلودگی کربنی از نیروگاهها از دیگر برنامههای بایدن عنوان شده است.
ترامپ اگرچه برای انتقال قدرت مانعتراشی میکند، اما به ایستگاه آخر رسیده است. در این شرایط، نگاه صفر و صد به راهبرد آینده آمریکا اشتباه است. ایران باید راهبردهایش را با تکیه حداکثری به ظرفیتهای داخلی همگام با همکاری سازنده با جهان در سایه اجماع در تصمیمگیریهای کلان دنبال کند و در عین حال از کنار این واقعیت بیتفاوت نگذرد که به قول ظریف، بایدن و ترامپ بهطور حتم برای ایران تفاوتهایی دارند.
هانیه موحد
نظر شما