سخن از افزایش تولید نفت ایران، توهم و شعار نیست. افزایش تولید نفت موضوعی راهبردی و ضروری برای ایران بهعنوان چهارمین دارنده ذخایر نفتی (۱۶۰ میلیارد بشکه) و دومین دارنده ذخایر گازی دنیاست که برای چند دهه به حاشیه رفته یا فراموش شده است، اما این مهم نمیتواند برای همیشه در حاشیه باشد یا مورد بیتوجهی قرار گیرد.
این رویکرد که اخیراً از سوی مدیریت صنعت نفت مورد توجه قرار گرفته، نهتنها با استقبال برخی جریانها و گروههای سیاسی مواجه نشده، بلکه بهگونهای انتقاد و تقابل آنها را نیز در پی داشته است. این رویکرد تقابلی و انتقادی بیش از آنکه مبتنی بر مبانی کارشناسی و علمی و با لحاظ منافع ملی باشد، بیشتر ماهیت سیاسی دارد.
مشکل آنجاست که این رویکرد انتقادی ممکن است با تغییر دولت، مبنای تصمیمگیری و برنامهریزی تیم مدیریتی جدید صنعت نفت شود که در این صورت، زیان جبرانناپذیری به اقتصاد و آینده کشور وارد خواهد شد. واقعیت آن است که افزایش تولید نفت ایران تا همین زمان هم خیلی دیر شده و تأخیر در این امر مهم چنانکه بیان شده، دربردارنده خسارات سهمگین به کشور است، بنابراین هر دولتی در ایران قدرت را بهدست گرفت، باید راهبرد افزایش تولید را در اولویت قرار دهد، چراکه در گام نخست نفت، پیشران توسعه ایران در دهههای آینده است و هیچ مزیتی بهاندازه نفت، توان و ظرفیت توسعهآفرینی برای ایران را ندارد.
مدیریت درست نفت در شکل افزایش تولید و نه الزاماً افزایش صادرات، ظرفیت بزرگی را در بخشهای مختلف اقتصادی و اجتماعی کشور برای پیشبرد اهداف توسعهای فراهم میکند. افزایش تولید نفت صرفاً توسعه صنعت نفت را در برنمیگیرد، بلکه در این فرآیند، باید افزایش اشتغال، رشد نوآوری و توسعه کسبوکارهای جدید و همچنین فعال شدن شرکتهای ایرانی را در نظر گرفت.
واقعیت این است که شرکتهای ایرانی فعال در بخشهای اکتشاف و تولید به ظرفیت و توانمندی خوبی در اجرای طرحهای توسعهای دست یافتهاند که کشور و صنعت نفت را از وابستگی به شرکتهای مشابه خارجی بینیاز کرده است.
هماکنون اکثر قراردادهای توسعه میدانهای نفتی کشور با شرکتهای ایرانی منعقد شده و امید میرود در سالهای آینده با ایجاد گشایشهای خارجی، توان رقابتی شرکتهای ایرانی ارتقا یابد و زمینه برای فعالیت این شرکتها در خارج از کشور نیز فراهم شود. فارغ از این اما وجود شرکتهای اکتشاف و تولید، ظرفیت بزرگی برای افزایش تولید نفت است که باید از آنها بهره جست و در دیگر سو، نبود برنامهریزی برای افزایش تولید نفت، فرصت و امکان افزایش ظرفیتها و توانمندیهای این شرکتها را از بین میبرد.
افزون بر این، از چند سال گذشته برنامهریزی برای تأمین بخش قابلتوجهی از نیازهای تجهیزاتی صنعت نفت در داخل کشور و توسط شرکتهای سازنده داخلی آغاز شد که این بخش نیز به ظرفیت خوبی بهخصوص در حوزههای الکتروموتورها، ژنراتورها، پمپها و الکتروپمپها، لوله و لولهگذاری، موتورهای درونچاهی و... رسیده است. برنامهریزی برای افزایش تولید نفت، فرصت مناسبی برای تداوم تولید و فعالیت این بخشها خواهد بود که از بازدهی خوبی در بخشهای اشتغال و بهرهوری اقتصادی و ارتقای سطح دانش فنی کشور برخوردار است.
نکته مهم در این زمینه که باید به آن توجه کرد، این است که افزایش تولید باید عمدتاً از طریق افزایش ضریب برداشت نفت از میدانهای نفتی صورت گیرد که این خود پروژهای بزرگ و پیچیده است. ضریب برداشت نفت از میدانهای نفتی ایران بسیار پایینتر از تراز جهانی است. هر یک درصد افزایش ضریب برداشت از میدانهای نفتی ایران با در نظر گرفتن نفت ۵۰ دلاری برای هر بشکه، درآمدی معادل ۷۰۰ میلیارد دلار برای کشور به همراه دارد که رقم بسیار بزرگی محسوب میشود. افزایش ضریب برداشت مستلزم توسعه فنی و سرمایهگذاری و برنامهریزی است.
عدم تلاش در این زمینه معنایی جز هدر دادن عامدانه منابع خدادادی و اقدامی غیرمسئولانه در قبال نسلهای فعلی و آینده نیست. اگر هر یک درصد افزایش ضریب برداشت، ۷۰۰ میلیارد دلار به ثروت ایرانیان میافزاید، رسیدن به سطح ۲۵ درصد، ثروت ایرانیان را حدود ۱۳ هزار میلیارد دلار نسبت به ارزش فعلی نفت افزایش میدهد، بنابراین بیتوجهی به این موضوع مهم با هیچ عقل و منطقی سازگار نیست. نکته مهم اینکه در زمینه افزایش ضریب برداشت، باید از ظرفیتهای علمی و دانشگاهی کشور استفاده کرد.
ظرفیتی که با گذشت ۱۱۳ سال از عمر نفت در کشور، کمتر در خدمت صنعت نفت بوده است. این مسئله میتواند به آشتی صنعت نفت با حوزه دانش و دانشگاه منجر شود که خود دربردارنده اتفاقات بزرگ در ساحت توسعه فنی و مهندسی و علمی کشور است.
افزون بر این باید تأکید کرد که افزایش تولید نفت الزاماً بهمعنای افزایش صادرات نیست، هرچند افزایش صادرات نفت هم میتواند در موضوع بهرهگیری از درآمدهای نفتی در فرآیند توسعهای و ملاحظات امنیتی کشور از اهمیت خاصی برخوردار باشد. واقعیت این است که دولت طبق قانون مصوب مجلس در سال ۹۸، مکلف به تأمین روزانه ۲ میلیون بشکه نفت برای فعال کردن پتروپالایشگاههای در حال ایجاد یا در حال توسعه است.
با توجه به اینکه ظرفیت کنونی تولید نفت حدود ۳.۸ میلیون بشکه در روز است که ۱.۸ میلیون سهم خوراک داخلی و ۲ میلیون بشکه هم ظرفیت صادراتی است، ظرفیت اضافهای برای تأمین نیاز ۲ میلیون بشکه تکلیفی وجود ندارد و باید این ظرفیت ایجاد شود.
بهطور حتم، هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که ظرفیت صادراتی کشور به واحدهای در حال احداث جدید تعلق گیرد، چراکه کاهش یا قطع صادرات با منافع ملی و ملاحظات سیاسی، امنیتی و اقتصادی کشور در تضاد است، از این رو باید ظرفیت جدیدی در این زمینه ایجاد کرد که این موضوع مهم هم در قالب افزایش ضریب برداشت امکانپذیر است.
علیرضا سلطانی
منبع: روزنامه همشهری
نظر شما