فرمانده پیشین بسیج شرکت ملی صنایع پتروشیمی میگوید: در طراحی راهبردی در مقاطع مختلف تبدیل «تهدید» به «فرصت» و «نقطه ضعف» به «نقطه قوت» بهعنوان مدلی برای برونرفت از شرایط سخت و رسیدن به ثبات پایدار در نظر گرفته میشود. صنعت نفت نیز مبتنی بر همین الگو تهدید را به فرصت و نقطه ضعف را به قوت تبدیل کرده و به نوعی در کوره جنگ و تحریم مانند فولاد آبدیده شده است.
جنگ یک وضعیت غیرعادی است. در شرایط غیرعادی رفتارهای غیرعادی رُخ میدهد. اینکه نوجوانی ۱۵ ساله همه تلاشش این باشد که به جبهه برود فقط در شرایط جنگی امکان بروز دارد. تاریخ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، اما پُر است از اینگونه رفتارهای عجیب، خلاقیتهای بیسابقه و قابلیتهایی که تنها در شرایط سخت بهوجود میآید. تصور کردن اینکه چگونه نوجوانی میتواند در سختترین شرایط جنگ به جبهه اعزام شود و گلوله خمپاره ۶۰ و ۱۳۰ میلیمتری را حمل کند و بیسیمچی گروهان خطشکن شود، دشوار است. دیدبان و عضو گروهان غواص بودن در ۱۷ سالگی و اجرای عملیات اطلاعاتی در خاک دشمن برای یک جوان ۱۸ ساله را نمیتوان بهسادگی درک کرد.
آنچه در ادامه میخوانید گفتوگوی شانا با محمد کرمانی، فرمانده اسبق بسیج شرکت ملی صنایع پتروشیمی در سال ۹۱ است که به مناسبت هفته دفاع مقدس بازنشر شده است. مردی که از ۱۵ سالگی در جبهه حق علیه باطل مشغول رزم بوده است.
صنعت نفت در دوران جنگ تحمیلی و هماکنون که با تحریم روبهرو هستیم، چه شباهتهایی دارد؟
این بدیهی است که «غرب» از ابتدای پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، طرح مخالفت را به اشکال متفاوت به پیش برده است؛ نخست با طرح کودتایی چون «طبس» و «نوژه» که اقدامی کوتهفکرانه بود. سپس با آغاز جنگ تحمیلی در حالی که کمتر از دو سال از پیروزی انقلاب سپری شده بود.
چنین فکر میشد که این جنگ در مدت زمان کوتاهی با توجه به حمایت همهجانبه از رژیم بعث به نفع عراق به پایان میرسد، اما در عمل با گذشت زمان، این ایران و ملت غیور آن بود که پیروز میدان نبرد حق علیه باطل بود. صنعت نفت از آغاز جنگ تحمیلی بهعنوان خط مقدم جبهه در پشتیبانی نیروهای رزمنده انصافاً موفق عمل کرده است.
نگاهی به آمار شهدا، اسرا و جانبازان این صنعت پرافتخار، گواهی بر این ادعاست، آن هم درست زمانی که صنعت نفت با تحریمهای غرب در نظام جمهوری اسلامی، با کمبود تجهیزات صنعتی روبهرو شد و همزمان قیمت نفت بهشدت پایین آمد؛ از دیدگاه نظریهپردازان غرب، صنعت نفت ایران هدف اصلی حملات رژیم عراق بود.
نخستین عامل این حملهها، آگاهی دشمن از نقش تعیینکننده و راهبردی صنعت نفت در اقتصاد ایران بود و دومین عامل که تحقق هدف دشمن را شتابدار میکرد، مجاورت اکثر تأسیسات نفتی ایران با مرز عراق بود، به همین دلیل تأسیسات نفتی ایران در خشکی و دریا از همان روز اول با هجوم همهجانبه دشمن روبهرو و خسارتهای فراوان به آن وارد شد، این در حالی بود که صنعت نفت نقش مهمی در تأمین اقتصاد کشور داشت و پشتیبانی جنگ نیز در مقطع جدید، بدون بهرهگیری از ارز حاصل از فروش نفت بهراحتی تحقق نمییافت، اما دیدیم که با همت و جانفشانیهای این ملت، چگونه ایران تمامی موانع تحریم و جنگ را بهراحتی پشت سر گذاشت.
تفاوتهای امروز صنعت نفت ایران با توجه به پیشرفتهای چشمگیر در توسعه ساخت داخل به سمت بومیسازی صنعت نفت، با دوران هشت سال دفاع مقدس که تجهیزات و دانش فنی صنعت نفت بهطور کامل وابسته به خارج بود، چیست؟
به یُمن توسعه صنعت نفت ایران، صنعت داخل اکنون در منطقه حرف نخست را میزند. سرمایهگذاری و ایجاد واحدهای جدید پالایشگاهی و پتروشیمی پس از دوران دفاع مقدس، شرکتهای ایرانی را به یکی از قدرتمندان منطقه تبدیل کرده، بهطوری که هماکنون در بسیاری از تجهیزات، صادرات به کشورهای همسایه و گاه اروپایی نیز در حال انجام است.
در دوران دفاع مقدس به لحاظ اینکه انقلاب تازه به پیروزی رسیده بود و سازماندهی لازم برای توسعه صنعت داخل شکل نگرفته بود، این کار تا حدودی متوقف شد، اما بلافاصله پس از آن با شتاب توسعه داخل چه به لحاظ صنعتی و اقتصادی صورت پذیرفت و حال شرکتهایی در کشور وجود دارد که به لحاظ فناوری با نمونههای خارجی برابری میکنند.
از این بُعد است که تحریم تاکنون نتوانسته است صنعت نفت ایران را تحت تأثیر جدی قرار دهد، بلکه با گذشت زمان راههای رسیدن به فناوریهای بومی از روشهای مختلف بهدست آمد که اتفاقاً به دستاوردهای شگفتانگیزی نیز نائل شدهایم.
صنعت ایران بهویژه نفت و پتروشیمی ریشهای تاریخی دارد و متخصصان داخلی این توان را دارند که فارغ از تحریمها و وابستگی به غرب در تمام زمینهها به خودکفایی برسند.
نقش صنعت نفت در دست یافتن به نتایج مثبت در اقتصاد مقاومتی چیست و چگونه این بخش میتواند تأثیرگذاری بیشتری در حصول به نتیجه داشته باشد؟
غرب از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی درصدد از بین بردن این نظام و دستاوردهای ملت ایران بود. پس از دوران دفاع مقدس هم که تلاشها بیفایده واقع شد و رشد اقتصادی و صنعتی را در کشور دیدند، «مسئله انرژی هستهای» به راه انداختند تا از این طریق اهرم فشار دیگری نیز به ایران وارد سازند، اما این تحریمها رفتهرفته صنعت ایران را آبدیدهتر کرده است.
امروز مقام معظم رهبری واژه اقتصاد مقاومتی را بهعنوان راهبرد این دوران سرلوحه حرکت ملت ایران قرار دادهاند و من در اینجا به شما قول میدهم که پروژه تحریم از سوی غرب نیز با ناکامی روبهرو خواهد شد و از هماکنون آنها به دنبال طرح مسئلههای دیگر برای مبارزه با ملت ایران هستند، زیرا صنعت در ایران با تفکر و تعهد ملت ایران عجین شده است، به همین دلیل نمیتوان با قطع مثلاً شبکه بانکی یا جلوگیری از ورود تجهیزات به کشور آن را از بین برد. اساساً اقتصاد مقاومتی با ایدئولوژی و اعتقاد ملت ایران در هم آمیخته است و همین مسئله سبب میشود تا این کشور با دیگر کشورها متفاوت باشد.
در مدیریت راهبردی از واژه swot استفاده میشود و این به معنای آن است که در طراحی راهبرد در مقاطع متفاوت تبدیل «تهدید» به «فرصت» و نقطه «ضعف» به «نقطه قوت» بهعنوان مدلی برای برونرفت از شرایط سخت و رسیدن به ثبات پایدار در نظر گرفته میشود.
این راهبرد با «اقتصاد مقاومتی» در کشور در حال اجراست و از اساس تحریمها سبب میشود تا این تهدید با توجه به توان صنعتی داخل به فرصتی برای شرکتهای داخلی و عرضاندام آنها در حوزه فناوری و ساخت تبدیل شود؛ از این رو برنده اصلی اقتصاد ایران است که در نهایت میتواند از این تهدید بهعنوان فرصتی بیبدیل استفاده کند.
صنعت نفت در ایران مانند کشورهای دیگر منطقه نیست. این صنعت «مولد» است و این راهبرد از ابتدای انقلاب اسلامی و با خروج کارشناسان خارجی آغاز شد و اکنون به بلوغ رسیده است. صنعت نفت ایران جوان بالغی است که «فرصتهای» جدید خلق میکند.
نظر شما درباره دوران دفاع مقدس و عملکرد صنعت نفت در این دوران چیست؟
صنعت نفت در طول دوران دفاع مقدس و هشت سال فراز و نشیبهای بسیار، از جنگ نفتکشها گرفته تا انهدام تأسیسات پالایشگاهی و پتروشیمی، بهخصوص در استان خوزستان و بمباران بزرگترین پالایشگاه جهان در آبادان، همگی بهعنوان نقاط عطفی در این دوران در نظر گرفته میشوند.
با وجود تمام فشارهای نظامی، صنعتی و اقتصادی به کشور صنعت نفت به روند رو به رشد تولید خود ادامه داده و در نهایت دیدیم که سربلند از این آزمون الهی بیرون آمد. بسیاری از کارکنان این صنعت شاید روزها و هفتهها در محل کار خود بهصورت شبانهروز فعالیت داشتند تا بیرق این صنعت در این مدت افراشته باشد و به نوعی در خط مقدم، جبهه فعالیت خود را ادامه میدهد.
این صنعت، شهدای بسیاری را در طول هشت سال دفاع مقدس برای حفظ و پاسداشت آرمانهای شکوهمند انقلاب اسلامی هدیه کرده که این موضوع سبب سربلندی و افتخار صنعت نفت است.
دوره نوجوانیتان در جبههها سپری شد. از حال و هوای آن روزها بگویید.
۳۱ شهریور ۱۳۵۹ دانشآموز آخرین سال دوره ابتدایی بودم که خبر حمله عراق و پیام امام خمینی (ره) را از رادیو شنیدم. آن موقع خیلی کوچک بودم. سال ۶۴ که ۱۵ ساله شدم برای نخستین بار اسمنویسی کردم و از طریق پایگاه بسیج اعزام شدم، لباس هم گرفتم، اما از نیمه راه من را به علت پایین بودن سن و سالم برگرداندند تا اینکه سال ۶۵ با رضایت پدر و فراهم شدن شرایطم توانستم به جبهه بروم.
آن زمان کسی نمیپرسید که چرا میخواهی به جبهه بروی. تنها پیام امام (ره) و نماینده ایشان در امور جنگ برای دعوت جوانان کافی بود. من قبل از رفتن به جبهه بسیجی بودم، بنابراین مهارت کار کردن با اسلحه را داشتم و به همین دلیل بدون آموزش عمومی یکسره به تیپ ۶۱ محرم رفتم.
یادم هست همان زمانی که وارد اهواز شدم و به دفتر رئیس ستاد تیپ رفتم، خبر شهادت حاج «حسین خرازی» را آوردند که برای همه شناختهشده بود. اول از همه، من را به واحد توپخانه فرستاندند که توپهای ۶۰ و ۱۳۰ میلیمتری داشت. گلولههای توپ خیلی سنگین بود و باید آنها را برای هر شلیک جاگذاری میکردم.
مدتی بعد، به واحد مخابرات منتقل شدم. کارم کنترل سیستمها بود. مقر ما در سهراه جفیر بود و ارتباط بین قسمتهای مختلف با سیم برقرار میشد که از روی زمین عبور میکرد و گاهی با رد شدن خودرو یا اصابت گلوله و خمپاره ارتباط قطع میشد. پس از مدتی به منطقه مجنون منتقل شدم. منطقهای که «شهید باکری» بر اثر اصابت گلوله به قایق به شهادت رسید. در آنجا کار با بیسیم را یاد گرفتم و بیسیمچی فرمانده گروهان «دیمهور» شدم.
در ۱۴ ماه آخر جنگ، وارد بخش اطلاعات عملیات شدم. دیدهبان بودم و همزمان غواصی هم میکردم. تا اینکه جنگ با پیام امام (ره) و امضای قطعنامه به پایان رسید. خاطرم هست لحظهای که پیام امام را خواندند، در مرخصی بودم. از خانه بیرون آمدم و شروع به راه رفتن کردم. به خاطر ندارم چه مسیری را رفتم. اما به خودم که آمدم ۴ کیلومتر دورتر از خانه، سرم را بین دستهایم گرفته بودم و داشتم گریه میکردم.
جبهه را چگونه توصیف میکنید و برای نسل امروز چه پیامی دارید؟
تمام خطوط مقدم جبهه، اجتماع کثیری از مردان بیادعا بود؛ آدمهایی که از جنس خاک بودند و دنیایی که در آن مرد از نامرد مشخص میشد. وقتی داخل سنگری میرفتی، معلوم نبود چه کسی سرباز است و چه کسی فرمانده. البته نباید فراموش کرد که جنگ در ذات خود چیزی جز خون و ویرانی نیست، اما از دید کسانی که در جنگ بزرگ شدهاند، این افراد دانشآموختگانی هستند که آموزشهای آن را برای همیشه همراه خواهند داشت.
میگویند ادعا ضرب در عمل مقدار ثابتی است. در جنگ عمل به بینهایت و ادعا به صفر تمایل داشت. تأکید میکنم که ما به هیچوجه مشتاق جنگ نبودیم و نیستیم. نبرد هشت ساله ایران - عراق بر ما تحمیل شد و وظیفه بر ما حکم میکرد از خاک وطن دفاع کنیم.
وظیفه نسل امروز را اما به نظرم در سه اضل میتوان خلاصه کرد و نسل جوان باید برای ارتقای آنها بکوشند: دانش، مهارت و توانمندی و اخلاق. رشد هر فرد در این سه زمینه میتواند در نهایت سبب رشد و اعتلای جامعه شود.
نظر شما