رزمنده جانباز، فیروز احمدی که در همان روزهای آغازین جنگ با پیوستن به گردان ۹ سپاه و آموزش در پادگان امام حسین (ع) به جبهههای غرب و جنوب رفت، پس از مدتی در رسته دیدهبانی دارای مهارت شد. او در لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع) و تیپ ۱۱۰ خاتمالانبیا (ص) مشغول فعالیت بود و به جز روزهایی که به دلیل مجروحیت قادر به جنگیدن نبود، در همه عملیاتهای دفاعمقدس حضور داشت. همین حضور مستمر در جبهههای جنگ، سینه حاجفیروز احمدی را تبدیل به گنجینه خاطرات جنگ کرده است. او به چشم خود دیده چطور دانشجویان پزشکی و مهندسی در کوره جنگ، آبدیده شدند و بعدها با پیشرفتهای پزشکی و عمرانی کشور را دهها پله ارتقا دادند.
ریشه همه پیشرفتهای کشور را باید در دفاعمقدس دید. جبهه و جنگ، یک دانشگاه بلکه بالاتر از دانشگاه بود. میدانی بود که همه استعدادهای نخبگان کشور را شکوفا کرد و این شکوفایی اثر خود را در همه بخشهای کشور نشان داد. ما وقتی در جبهه بودیم و سخن امام را شنیدیم که فرمودند جنگ نعمت است، باورمان نمیشد، میگفتیم مگر میشود که جنگ نعمت باشد؟ اما بعدا دیدیم بله!
جنگ واقعا نعمت بود. البته که در جنگ صحنههای تلخ زیادی هست اما اگر جنگ، مقاومت باشد نه تجاوز، دفاع باشد نه تهاجم، آن وقت صحنههای زیبایی در آن رقم میخورد. یکی از زیباییهای جنگ، همین ظهور و بروز استعدادهای نهفته بود. شما ببینید بسیاری از پزشکهای درجه یک ما بعد از جنگ، کسانی بودند که در دوره جنگ در بیمارستانها خدمت میکردند. یک دانشجوی پزشکی در دهه ۶۰ وقتی به بیمارستانهای جنگی اعزام میشد، در یک مدت کوتاه با انواع و اقسام مجروحیت و عوارض روبهرو میشد، باید هم خودش اقدام میکرد و دست به عمل میزد، همینها سبب شد دانشجویان پزشکی آن دوره بسیار ورزیده و کارآزموده شوند.
یا در حوزه موشکی که ما اکنون دارای پیشرفتهترین تکنولوژیهای آن هستیم، نقطه شروعش از همان توپخانهها و دیدبانی شروع شد. ما تعداد معدودی توپ برای شلیک داشتیم، هر کدام از اینها هم یک درصد خطا داشت، کاری که بچهها آنجا میکردند برای اینکه از یک توپ جنگی، بیشترین استفاده را بکنند، لازمهاش این بود که دقیقترین نشانهگیریها انجام بشود؛ بعدا در گذر زمان به تولید موشکهای نقطهزن انجامید. یعنی توان محاسباتی آن، از این نقطه شروع شد. یا برای نمونه در صنعت مهندسی، یادم است اوایلی که قرار بود متروی تهران تاسیس شود، خود من در جریان امور بودم، یک تیم مهندسی از اتریش آمدند که کار را هم انجام ندادند و رفتند.
آنها به ما میگفتند شما توان ساخت مترو ندارید و به جای تونل مترو، فاضلاب میسازید. خب! همان هنر و توان تونلسازی که بچههای دفاعمقدس در ایام جنگ به کار گرفته بودند، پای کار آمد و باعث شد بتوانیم خودمان با همان سرمایههای جبهه، مترو را بسازیم که امروز متروی تهران پس از مسکو دومین متروی زیبای جهان است.
توان مهندسی ما که امروز در ساخت سدها و پلهای عظیم به کار گرفته میشود، ریشه در دفاعمقدس دارد. بهواقع ساختن پلی مثل پل بعثت یک کار خارقالعاده بود. پل از ۵۰۰۰ لوله به طول ۱۲ متر، دارای قطر ۱۴۲ سانتیمتر، ضخامت ۱۶ میلیمتر از نوع فولاد به وزن ۷ تن تشکیل شد که به وسیله بیش از ۱۷۰۰ کفی به رودخانه آورده شدند. لولهها در هر ردیف توسط اتصالات گوشوارهای به یکدیگر متصل میشدند.
هر ردیف روی ردیف قبلی بهگونهای قرار میگرفت که شبکهای لانهزنبوری به وجود میآورد. روی آخرین ردیف با قرار دادن لولههایی با قطر متفاوت، تراز شده و سپس آسفالت ریخته میشد. ابتدای جنگ، عراق برای اشغال آبادان از اروند عبور نکرد. عراقیها با اینکه از پشتیبانی تسلیحاتی کافی برخوردار بودند، میدانستند که از اروند نمیتوان عبور نظامی کرد. اروند برخلاف بیشتر رودخانههای دنیا، ۲ بار در روز جذر دارد و ۲ بار مد. تمام تغییرات و تلاطمات آب خلیجفارس، افزون بر آب رودخانههای کارون، دجله و فرات روی آب اروند تأثیر میگذارد.
این شرایط، از اروند رودی ساخته با سرعت آب تا ۷۰ کیلومتر در ساعت، اختلاف ارتفاع ۳ متری آب در زمان جزر و مد، جریانهای نامنظم گردابی و وضعی غیرقابل پیشبینی. بلافاصله بعد از نتیجه دادن عملیات والفجر ۸، باید یک راه ارتباطی بین خاک خودمان و شهر فاو که تازه دست رزمندگان اسلام افتاده بود، ایجاد میشد. رزمندگانی که در فاو بودند، باید از نظر امکانات و نیرو پشتیبانی میشدند؛ چراکه عراق تمام توانش را برای پس گرفتن فاو گذاشته بود.
پیش از والفجر ۸، پلهایی روی اروند زده بودند اما اروند هیچکدام را تحمل نکرده و همه را بلعیده بود. یک پل ساخته بودند به نام «پل فجر» که شبها نصبش میکردند و روزها جمع میشد. این پل نیز چندان کارآمد نبود؛ باید پلی ساخته میشد که محکم و مطمئن باشد و بتوان با آن در شبانهروز تجهیزات و تدارکات و مهمات را به آسانی به آن طرف آب رساند؛ پلی که در مقابل اروند وحشی مقاومت کند، بر اثر حملههای عراق بهسرعت قابل ترمیم و بازسازی باشد و مهمتر از همه بهسرعت احداث شود. کار احداث پل بعثت در روز مبعث پیامبر (ص) در سال ۶۵ شروع شد و حدود ۶ ماه به طول انجامید.
شهید مهندس پورشریف، مسئول ستاد مهندسی رزمی قرارگاه کربلا، طرح این پل را داده و پروژه کار جمعی مهندسان بود و بههیچ وجه نمونه ثبتشدهای از آن، در تاریخ نظامی دنیا و در تاریخ غیرنظامی نداریم. خب این شاهکارها، نقطههای اولیه پیشرفت و توسعه در حوزههای مختلف فنی، مهندسی و حتی پزشکی شد. از اینها گذشته خود مسئله ایثار و جهاد در دفاعمقدس، یک مکتب فکری و گفتمان انقلابی ایجاد کرد که نسلهای جدیدتر انقلاب که جنگ را ندیدهاند، دستپرورده همین گفتمان فکری هستند.
امثال شهید احمدیروشن که جنگ را ندیدهاند اما باز تربیتشده همین مکتب فکری هستند. یا بچههایی که به سوریه رفتند و بزرگترین ابرقدرتهای جهان را آنجا شکست دادند، همگی تریبت یافتههای مکتب فکری و گفتمان فرهنگی دفاعمقدس بودند. به همین علت است که جنگ، واقعا یک گنج بوده و هست؛ گنجی که با شکوفایی استعدادهای نخبگان، سرمایه ملی این کشور شد و گنجی که هنوز جا دارد مورد استخراج قرار گیرد و کشور را از بزنگاههای تاریخی عبور دهد.
نظر شما