در سفر رازیست … در بیش دانستن آنچه در جهان میگذرد در جهانی که مسئولیتی در آن داری.
رازی هست در سفر، در شناختن هموارها و ناهموارها، در پیمودن رفتهها و نارفتهها
در سفر رازی هست … رازی که گشودن ناگشودههایش، سلوک تازهای میشود، در سفر دانستن هست، دانستن و به کار بستن، تغییر دادن جز به شناختن، جز به فهمیدن، جز به پیمودن میسر نمیشود.
در سفر رازیست چنانکه در تاریخ پس از هر بارش وقوعش را نگاشتهاند تا مستدرک شود آنچه میگذرد؛ آنچه باید تغییر کند آنچه باید بنا گذاشته شود.
بیش بیندیشیم و از منظری دیگر بنگریم … که در نو دیدن و باز اندیشیدن، امید و باور بسیار است.
هر سخن کانرا تعلق در تو نیست
آن سخن را مختصر خواهیم کرد
در همه عالم تو را خواهیم یافت
گر همه عالم سفر خواهیم کرد
نظر شما