مجید رئوفی که در بخش نخست گفتوگو با شبکه اطلاعرسانی نفت و انرژی (شانا) صفر تا صد نیازهای چین به انرژی و نقش ایران در تأمین این نیاز را تبیین و تأکید کرده بود که باید تلاش کنیم ابعاد مختلف بخش انرژی چین را برای سیاستگذاران و تصمیمگیران کشور بشناسانیم در بخش دوم به پرسشهای درباره روابط ایران و چین و مقدار تبادلات تجاری این دو کشور و مقایسه آن با دیگر کشورها پرداخت و بیان کرد: همه دارندگان نفت تلاش میکنند تا زمانی که به قله تقاضای نفتی نرسیدهایم، بیشتر تولید کنند، ما هم استثنا نیستیم و ایران هنوز هم زمان برای جذب سرمایه دارد، اما تعلل در این بخش بهمعنای از دست دادن فرصت است.
**ایران تنها کشور آسیای غربی است که میتواند با خط لوله، نفت یا گاز به چین صادر کند.
**نگرانی عمده چینیها تنگه مالاکاست که میان سنگاپور، اندونزی و مالزی قرار دارد. این تنگه در اختیار آمریکاییهاست.
**طرحی همیشه پس ذهن آمریکا و متحدانش هست که به آن میگویند «همهچیز منهای ایران.»
**عربستان، کویت و امارات در بحث ذخایر گاز حرف زیادی برای گفتن ندارند.
**ما بهعنوان دومین دارنده ذخایر گاز دنیا باید سهم بیشتری از تولید و صادرات گاز داشته باشیم.
**زندگی امروزمان را مدیون نفت هستیم و این بحث که نفت، نقمت است، آنچنان موضوعیتی ندارد.
**بخش عمده رفاه نسبی و وضع زندگی مردم ما به نفتی وابسته است که بهراحتی از دل زمین بیرون میآید.
**تولید برق در ایران نیز به نیروگاههای سوخت فسیلی متکی است که سهم کل آن حدود ۹۴ درصد بوده است.
**بیشترین رقم تجارت ایران و چین حدود ۵۵ میلیارد دلار بوده که مربوط به سال ۲۰۱۴ است.
**رقم تجارت عربستان با چین به بیش از ۷۰ میلیارد دلار رسیده است.
**مقدار تولید نفت چین هماکنون روزانه حدود ۴ میلیون بشکه است؛ برابر با برنامه ایران برای افزایش تولید.
**نباید گمان کنیم رابطه ایران و چین تنها به نفت منتهی شود.
**همه دارندگان نفت تلاش میکنند تا زمانی که به قله تقاضای نفتی نرسیدهایم، بیشتر تولید کنند، ما هم استثنا نیستیم.
**ایران هنوز هم زمان برای جذب سرمایه دارد، اما تعلل در این بخش بهمعنای از دست دادن فرصت است.
**بزرگترین شریک تجاری ما در سالهای دهه ۹۰ آلمان بود، هنوز هم اتاق بازرگانی ایران و آلمان قدرتمند است.
**موقعیت چین از سال ۲۰۰۸ و بعد از بحران مالی جهانی، جهش فوقالعادهای در همه ابعاد داشته است.
**بازار یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفری چین باید برای هر بازرگان ایرانی بسیار جذاب باشد.
بخش دوم و پایانی این گفتوگو را در ادامه بخوانید...
چرا چین با وجود همکاری با کشورهای حوزه خلیج فارس، باید در بخش توسعه نفت و گاز به ما کمک کند؟
ما یک ویژگی خاص در بخش نفت و گاز داریم که دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس ندارند. ما تنها کشور آسیای غربی هستیم که میتوانیم با خط لوله، نفت یا گاز به چین صادر کنیم. عربستان، امارات، قطر، کویت و عمان هیچکدام این ویژگی را ندارند، همینطور ما از طریق آسیای مرکزی، افغانستان یا پاکستان میتوانیم به چین گاز صادر کنیم، حتی چینیها برای کریدور اقتصادی چین - پاکستان موسوم به CPEC حدود ۶۲ میلیارد دلار پروژه در پاکستان تعریف کردهاند. ما که خطوط لوله گازمان را تا مرز کشیده بودیم، قرار بود چینیها این خط لوله را از پاکستان و در خلال این کریدور میان بندر گوادر در پاکستان و کاشغر در چین متصل کنند. چنانچه بتوانیم به توسعه ظرفیت گازی خود بپردازیم در عمل بدون اینکه نگرانیهای امنیتی مرسوم چینیها برای حملونقل دریایی را در پی داشته باشد، میتوانیم بهطور مستقیم به چین نفت یا گاز صادر کنیم.
چینیها در سالهای اخیر روی ابتکار کمربند و راه سرمایهگذاری بسیاری کردهاند؛ آن هم بهدلیل تضمین امنیت تأمین انرژی آنهاست؟
نگرانی عمده چینیها تنگه مالاکاست که میان سنگاپور، اندونزی و مالزی قرار دارد. این تنگه در اختیار نیروهای نظامی آمریکایی است. اگر یک روز بین چین و تایوان اتفاقی بیفتد، آمریکا میتواند مسیر نفتکشها و کشتیهای الانجیبر و صادرات کالا از چین به دیگر نقاط را مسدود کند، حتی اگر جنگ تجاری آمریکا و چین گسترش یابد و به محدوده نظامی و امنیتی کشیده شود، این تنگه بسیار اهمیت مییابد، بنابراین ابتکار کمربند و راه چینیها بهدلیل کاهش وابستگی به تنگه مالاکاست. این یکی از ابعاد پیشبرد ابتکار کمربند و راه است. پیوند بیشتر میان کشورهای دارنده نفت و گاز با چین و تأمین امنیت انرژی یکی دیگر از مهمترین اهداف این ابتکار است. کاهش هزینه و زمان حملونقل و استفاده از ظرفیت مازاد چین در بخشهای مختلف ازجمله فولاد و تجدیدپذیرها دلایل دیگر پیشبرد این ابتکار هستند. در بعضی از پروژهها همچون کریدور اقتصادی چین - پاکستان افزون بر منافع اقتصادی متقابل، اهداف ژئوپلیتیکی هم وجود دارد که به رقابت میان چین و هند در اقیانوس هند مرتبط است. ضمن اینکه چینیها میگویند با توسعه زیرساختها در کشورهای عضو ابتکار، رشد اقتصادی این کشورها افزایش مییابد که سبب رشد تقاضای کالا و خدمات چینی از سوی این کشورها میشود که به نفع چین هم هست.
چرا ایران سهمی از این ابتکار ندارد؟
ابتکار کمربند و راه، شامل خطوط حملونقل جادهای، ریلی و هوایی، خطوط لوله، توسعه زیرساختهای تولید برق، توسعه بنادر و پروژههای زیربنایی فراوان دیگر است. در بخش حملونقل، کریدور ریلی از چین به ایران از طریق خط آهنی که از خاک قزاقستان به بندر آکتائو و سپس ترکمنباشی در ترکمنستان و اینچهبرون در ایران متصل است، بهرهبرداری شده است. حتی بحث توسعه راهآهن پرسرعت از استان شینجیانگ در شمالغربی چین به تهران هم مطرح است، اما اینکه چرا خط آهن چین به ایران، آنقدرها موردتوجه بازرگانان و رسانهها قرار نگرفته، نخست به استانداردهای متفاوت خط آهن شرقی و غربی مرتبط است و از طرف دیگر بازرگانان ایرانی خیلی علاقه ندارند از طریق راهآهن کار کنند و بیشتر تمایل دارند بهصورت سنتی و با کشتی تجارت کنند. چون برای آنها ارزانتر است، البته با قیمتهای جدید سوخت این عددها هم تغییر کرده است. در هر حال زیرساختهای گسترش این همکاری در ایران وجود دارد. ایران این قابلیت را دارد از طریق خط آهن حتی صادرات خود را به اروپا هم افزایش دهد.
چرا خطوط راهآهن اروپایی از ایران عبور نمیکنند؟
برای اینکه از مسیر قزاقستان و بعد روسیه برای آنها خیلی راحتتر است، دوم اینکه یک طرحی همیشه پس ذهن آمریکا و متحدانش هست که به آن میگویند «همهچیز منهای ایران»، یعنی هر کاری کنید اما ایران در آن طرح نباشد، نمونههای آن خط لوله تاپی یا خط لوله ترنسکاسپین که حاضرند از قعر دریای خزر خطوط لوله را منتقل کنند اما از ایران رد نشود، این مسائل و البته تحریمها سبب شد در سالهای اخیر ما در کریدور ابتکار کمربند و راه چین حضور پررنگی نداشته باشیم.
به نفت برگردیم. استنباط من از حرفهای شما این است که ایران در بازار گاز نسبت به بازار نفت میتواند حرف بیشتری برای گفتن داشته باشد، درست است؟
نمیتوان اینگونه گفت، اما در بازار گاز حرف برای گفتن داریم. عربستان، کویت و امارات در بحث ذخایر گاز حرف زیادی برای گفتن ندارند، بنابراین امکان اینکه در بازار گاز چین حضور فعالتری داشته باشیم خیلی بیشتر است، اما درباره بازار نفت باید به این مسئله هم توجه داشته باشید که برای نمونه همین درآمدی که روسیه از نفت بهدست میآورد، سه برابر درآمدی است که از صادرات گاز بهدست میآورد، بنابراین باید بهطور حتم در بخش توسعه نفت خیلی جدی وارد شویم و در این بخش به چین نگاه منفی نداشته باشیم.
اما بازار گاز راهبردی است و برخلاف نفت جایگزین کردن آن بسیار سخت است.
بله همینطور است، گاز بازار راهبردی است. اگر این نبود وقتی در سال ۲۰۱۴ روسیه شبه جزیره کریمه را تصرف کرد، باید جلو صادرات گاز روسیه به اروپا گرفته میشد، اما وابستگی شدید اروپا به گاز روسیه سبب شد این اتفاق نیفتد.
اولویت صادرات گاز ایران با کدام کشورهاست؟
در بخش گاز، اروپا برای ما اولویت چندانی ندارد، اما چین و کشورهای همسایهمان شرایطی کاملاً متفاوت دارند. ما در منطقهای هستیم که بزرگترین تولیدکنندگان گاز یعنی روسیه، ایران، قطر و ترکمنستان حضور دارند، مصرفکنندگان بزرگ گاز هم اتفاقاً در اطراف ما هستند، مصرفکنندگانی تازه مانند عراق و ترکیه و پاکستان همچنان تقاضای بالایی دارند، بهویژه عراق که در بحث تأمین برق یا مصارف خانگی با مشکلاتی فراوان روبهروست، بنابراین معتقدم ما که دومین دارنده منابع گاز دنیا هستیم باید سهم بیشتری از بازار تولید و صادرات گاز داشته باشیم. برای این کار هم به سرمایه و فناوری نیاز داریم. موضوع در مورد نفت کمی متفاوت است، در هر حال هزینه تولید نفت در ایران بسیار پایین است و از دل زمین دلار بیرون میآید، هیچ فعالیت دیگری مانند نفت اینقدر درآمد ندارد، اگر ما نفت نداشتیم در همه این سالها وضع رفاهی بسیار پایینتری داشتیم. در واقع زندگی امروزمان را مدیون نفت هستیم و این بحث که نفت نقمت است، آنچنان موضوعیتی ندارد. بخش عمده رفاه نسبی و وضع زندگی مردم ما به نفتی وابسته است که بهراحتی از دل زمین بیرون میآید.
یکی از معضلات کنونی کشور ما مصرف بیرویه گاز است، آیا با این روند امیدی به صادرات گاز وجود دارد و میتوان برای آن برنامهریزی راهبردی کرد؟
بیتردید. بیشک میتوانیم سهمی از بازار جهانی گاز داشته باشیم. اکنون سهم گاز طبیعی بهتنهایی ۷۰ درصد از سبد مصرف انرژی کشور را تشکیل میدهد. تولید برق در ایران نیز به نیروگاههای سوخت فسیلی متکی است که سهم کل آن حدود ۹۴ درصد بوده است. نیروگاههایی که با بازده ۳۰ تا ۴۰ درصد کار میکنند، بهطور حتم باید بهرهوری نیروگاههایمان را افزایش دهیم، بخش دیگری از سهم مصرف گاز ما برای گرمایش و پختوپز است که آنها هم باید بهینه شوند. از سوی دیگر برنامهریزی کردهایم تا ۱۰ هزار مگاوات انرژی تجدیدپذیر تولید کنیم اگرچه رسیدن به این رقم سخت است، برنامه آن در ایران وجود دارد و اگر تحریمها رفع شود، میتوانیم با چینیها این بخش از انرژی را توسعه دهیم. هماکنون ر ما حدود ۹۰۰ مگاوات در بخش برقابی و خورشیدی تولید داریم که رقم بسیار پایینی است.
بنابراین اگر بتوانیم این ۱۰ هزار مگاوات انرژی تجدیدپذیر را اجرایی کنیم، بحث بهرهوری نیروگاهها، مبحث ۱۹ ساختمان را بهصورت جدی عملی کنیم، ظرفیت بسیار بالایی برای صادرات گاز با این پیشفرض که به هیچوجه برنامه توسعهای گاز نداشته باشیم، برای ما فراهم میشود.
چرا مطالعاتی که در سطح دانشگاه درباره مباحث انرژی انجام میشود موردتوجه جدی سیاستگذاران و سرمایهگذاران قرار نمیگیرد؟
اتفاقاً در دانشگاهها مطالعات و پژوهشهای خوبی در این زمینه انجام شده است، منتها علت اینکه توجه نمیشود این است که پول نیست و الگوی تجاری خوبی برای آن درنیامده است، اتفاقاً در سالهایی که قیمت نفت و گاز تعادلی بود، بازگشت سرمایه در مزرعههای خورشیدی کمتر از دو سال بود، جز نفت و گاز کدام تجارت است که این سوددهی بالا را داشته باشد؟ اما وقتی تحریمها آغاز شد و قیمت ارز جهش یافت، هم زمان بازگشت سرمایه بیشتر شد و هم وزارت نیرو نتوانست پول شرکتها را بدهد، به همین دلیل اغلب آنها دست از فعالیت کشیدند. منتها در مدل تجاری جدید، بر اساس ماده ۱۲ قانون رفع موانع تولید، به ازای هر مقدار برقی که تولید میشود، مقدار گازی که از محل آن صرفهجویی میشود، محاسبه شده و پول آن در اختیار سرمایهگذار قرار میگیرد، البته این روزها خیلیها بهدنبال بحث پیوند بین بیتکوین و انرژیهای تجدیدپذیر هستند که در کمتر از یک سال برگشت سرمایه دارد. زیرا انرژی فتوولتائیک نیازی به سوخت ندارد که هزینه آن را در سالها بدهید، همان سرمایهگذاری اولیه است. بعد هر سالی که بهرهبرداری کنید، سرمایهتان بازمیگردد و پس از آن هر تولیدی که دارید سود است.
از این بحث بگذریم، آماری دارید که حجم مبادلات تجاری ایران و چین هماکنون چقدر است؟
عددها بسیار پایین است. تجارت ایران و چین در سال ۲۰۲۱ در محدوده ۱۵ میلیارد دلار بود. بیشترین رقم تجارت میان دو کشور حدود ۵۵ میلیارد دلار بوده که مربوط به سال ۲۰۱۴ است. آن زمان تراز به نفع ایران بود. چون به آنها نفت میفروختیم، اما رقم تجارت عربستان با چین به بیش از ۷۰ میلیارد دلار رسیده است. با توجه به رابطه تنگاتنگ ایران و چین فکر میکنم چنانچه تحریمهای ایران رفع شود، سطح همکاریهای ما دوباره به دوران قبل از تحریمها برمیگردد، این را هم باید اضافه کنم که چین اکنون حدود ۴ میلیون بشکه نفت در روز تولید میکند که با برنامه ایران برای افزایش تولید برابری میکند، بنابراین نباید گمان کنیم رابطهای که قرار است با چین داشته باشیم، تنها باید به نفت منتهی شود.
به اعتقاد شما صنعت نفت ایران برای چینیها جذاب است که سرمایهگذاری کنند؟
بله خیلی زیاد. بیتردید در بخش نفت این مزیت رقابتی وجود دارد، چون هزینه تولید نفت در ایران بسیار پایین است، در منطقه تنها ایران، عربستان و عراق هستند که میتوانند نفت ارزان تولید کنند. شما ملاحظه کنید که همه همسایههای ما بر افزایش تولید نفتشان متمرکز شدهاند، عراق از تولید ۵ میلیون و گاه ۷ میلیون بشکه در روز صحبت کرده است که برخی کارشناسان روی عدد ۷ میلیون بشکه تردید دارند، منتهی عراقیها بهدنبال تثبیت تولید ۵ میلیون بشکه در روز هستند و برنامهریزی کردهاند تا سال ۲۰۳۰ یک میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه به تولید امروزشان بیفزایند، امارات و عربستان هم در حال افزایش تولید نفت هستند، برنامه امارات هم رسیدن به تولید ۵ میلیون بشکه در روز تا سال ۲۰۳۰ است. همه این کشورها تلاش میکنند تا زمانی که به قله تقاضای نفتی نرسیدهایم، بیشتر تولید کنند و درآمد بیشتری کسب کنند، ما هم استثنا نیستیم و باید این کار را انجام دهیم.
سناریوهای مختلفی هم درباره اوج مصرف نفت بیان شده که برخی سال ۲۰۴۰، برخی سال ۲۰۳۵ و برخی هم سال ۲۰۳۰ را گفتهاند. به نظر میآید با توجه به همه اتفاقهایی که در دنیا افتاده، همه بهویژه اروپاییها و آمریکایی فهمیدهاند که نمیشود خیلی به انرژی تجدیدپذیر اطمینان و اعتماد کرد بنابراین ایران هنوز هم زمان برای جذب سرمایه دارد، اما هرقدر در این بخش تعلل کنیم، بهمعنای از دست دادن فرصت و درآمد بیشتر است.
از دیگر مزیتهای ایران برای جذب سرمایه میتوانم به دانش فنی نیروهای ایرانی اشاره کنم. همین الان برای نخستین بار ایرانیها توانستند با اتکا به توان داخلی به تولید نفت از میدان سپهر و جفیر بپردازند.
با این حال باید بپذیریم که چینیها در بخش شرکتهای اکتشاف و تولید، شرکتهای خدماتی، حفاری افقی و افزایش ضریب بازیافت و حفاری عمیق فناوریهای قابلملاحظهای دارند که میتوانیم از آنها بهره ببریم. افزون بر اینها، چینیها در بعضی از فناوریها مانند نسل پنجم (5G)، هوش مصنوعی و اینترنت اشیا سرآمد دنیا هستند.
ایران و چین در قالب سند همکاری جامع ۲۵ سالهای که امضا کردند در چه زمینههایی میتوانند باهم همکاری داشته باشند؟
این سند بخشهای مختلف اقتصادی، نظامی، اجتماعی، فرهنگی و طبعاً انرژی را دربردارد. بیشک در افزایش ظرفیت تولیدمان در بخش نفت در قالبهای مختلف چه افزایش ضریب بازیافت و نگهداشت تولید و چه توسعه میدانهای جدید این توانمندی در شرکتهای چینی وجود دارد. در بخش گاز بیشک میتوانیم همکاریهای گستردهای در بخش تولید داشته باشیم و به این ترتیب بخش از نیاز سالانه چین که حدود ۶۰۰ میلیارد مترمکعب در سال خواهد بود و حتی پاکستان بهعنوان شریک راهبردی چین را پوشش دهیم.
در گزارش انرژی در عصر جدید چین که سال ۲۰۲۰ منتشر شده، یکی از مهمترین نکتهها افزایش تولید گاز طبیعی در خود چین است. موضوع مهم دیگر که یکی از مهمترین استراتژیهای آنها در امنیت انرژیشان است، همکاری همهجانبه و گسترده با کشورها برای تأمین تقاضای روزافزون داخلی است که بهطور حتم در قالب ابتکار کمربند و راه انجام میشود.
سوم در بخش انرژیهای تجدیدپذیر است که میتوانیم همکاریهایی در سطح بالا داشته باشیم. در بخش پالایشگاهی و پتروپالایشگاهی نیز ظرفیت بالایی برای همکاری وجود دارد. در بخش پتروشیمی هم چینیها خیلی علاقه دارند در منطقه جاسک و چابهار فعالیت کنند.
توسعه همکاری با تیپاتهای چینی بهصورت مستقیم، همکاری با شرکتهای خدماتی بخش نفت و گاز چینی که در زمینه فناوریهای جدید به دستاوردهای خوبی رسیدهاند و از تحریمهای احتمالی غرب نگران نیستند و میتوان دامنه همکاری با آنها را گستردهتر کرد.
همکاری ایران با چین و پاکستان در توسعه گوادر، حضور جدیتر شرکتهای چینی در توسعه مکران، همکاری با چین برای حضور موثر در بازار بینالمللی بنزین، ایجاد شرکتهای سرمایهگذاری مشترک با شرکتهای کوچک و متوسط روسی، چینی، مالزیایی و ...، توسعه مسیرهای حملونقل و خطوط لوله از کریدور شرقی - غربی سین کیانگ، ایالت خیبرپختونخوا پاکستان و استانهای جنوبی افغانستان به خراسان، تأمین تجهیزات موردنیاز صنعت نفت و گاز ایران بهازای خرید نفت و گاز ایران، همکاری با شرکتهای چینی در میدانهای مشترک با عراق و قطر، عبور مسیرهای ابتکار کمربند و راه از ایران و پیوند میان ابتکار و کریدور بینالمللی حملونقل شمال - جنوب، تلاش برای توافق بیندولتی برای تداوم خرید نفت ایران جای توافق میان شرکتها، بهکارگیری دیپلماسی عمومی و توسعه همکاریهای علمی میان دو کشور و البته بسته جامع همکاری با ایران برای جلوگیری از فعالیتهای بنیادگرایان و رفع تهدید آنها علیه فعالیتهای اقتصادی که بهشدت موردتوجه چینیها خواهد بود، بخش از زمینههای همکاری اقتصادی دو کشور هستند.
سیاست دولت سیزدهم در مورد نگاه به شرق و غرب را چطور ارزیابی میکنید؟
بزرگترین شریک تجاری ما در سالهای دهه ۹۰ آلمان بود، هنوز هم اتاق بازرگانی ایران و آلمان فعال، قوی و قدرتمند هست، زیمنس و دیگر شرکتهای بزرگ آلمانی علاقه فراوانی برای همکاری با ایران دارند، ایتالیاییها و فرانسویها نیز علاقهمند به همکاری با ایران هستند که بیشک چنانچه مذاکرات وین به نتیجه برسد، این کشورها دوباره همکاری خود را با ایران آغاز میکنند. با هند و اندونزی و مالزی نیز زمینههای بسیار خوبی برای توسعه همکاریها در بخشهای مختلف انرژی داریم.
اما درباره نگاه به شرق و بهویژه چین باید بگویم که چین امروز با چین ۳۰ سال پیش و حتی ۱۰ سال خیلی تفاوت کرده است موقعیت چین از سال ۲۰۰۸ و بعد از بحران مالی جهانی، جهش فوقالعادهای در همه ابعاد داشته، ضمن اینکه این کشور بازار یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفری دارد که برای هر بازرگان و تاجر ایرانی باید بسیار جذاب باشد.
مهمترین اقدامهایی را که ایران و چین میتوانند برای گسترش همکاری انجام دهند چه میدانید؟
خرید سهام شرکتهای چینی و ایرانی و گره زدن منافع شرکتها به افزایش تولید نفت و گاز در ایران میتواند یکی از راهبردهای مهم ما برای توسعه و تداوم همکاری با چین در شرایط مختلف تحریمی یا غیرتحریمی باشد. دومین مسئله این است که با وجودی که چینیها مذاکرهکنندگان بسیار قوی هستند، ما چنین توانی را در بدنه کارشناسی خود نداریم و باید آن را تقویت کنیم، سوم اینکه باید با نحوه تأمین مالی چینیها آشنایی کاملی داشته باشیم، حتماً نهادهای مالی چین را بشناسیم، روشهای تأمین مالی چهارگانهای آنها را بشناسیم و با ظرایف و جزئیات قراردادهای آنها آشنا باشیم و بهترین انتخاب را داشته باشیم.
برای نمونه گاه وامهای بدون سودی را در اختیار بعضی از کشورهای دوست و همراه قرار میدهند که تضمینهای سطح بالایی از خود بانکها و دولت دارند که ما بهدلیل شناخت دقیقی که از این ابزارها نداریم، آنها را از دست میدهیم. چهارم اینکه باید ارتباطمان را با تأمینکنندگان اصلی مالی یعنی بانک توسعه و اگزیم بانک چین بیشتر کنیمزیرا اغلب سرمایهگذاریهای چین در بخش انرژی را این دو بانک انجام میدهند، همه مسائل در سطح وزیر خارجه یا سیاسی نیست، خیلی از مسائل در سطوح کارشناسی و مدیریتی قابل پیگیری است که ما در این بخشها بسیار ضعیف هستیم و باید روی آن کار کنیم.
رویا خالقی
نظر شما