همزمان با حضور ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه و مقامهای ارشد این کشور در ایران، شرکت ملی نفت ایران و گازپروم روسیه تفاهمنامهای در زمینه انرژی به ارزش حدود ۴۰ میلیارد دلار امضا کردند. باید در نظر داشت که گازپروم یکی از غولهای بزرگ انرژی در دنیا شناخته میشود و ایران در کنار روسیه دارنده بیش از ۳۰ درصد ذخایر گازی دنیا بهشمار میرود و در مجموع بر اساس گفتههای مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران حدود ۷۰ تریلیون مترمکعب گاز دارند.
این تقاربها سبب میشود دو کشور نقشی بسزا در تأمین پایدار انرژی دنیا در آینده بهعهده داشته باشند که این همکاری راهبردی ضمن تحقق امنیت انرژی جهان میتواند دست دو کشور را برای چانهزنی در مسائل پیش روی بینالمللی باز بگذارد. برای بررسی هر چه بیشتر ابعاد اقتصادی این تفاهمنامه و نقش آن در صنعت نفت کشور سراغ علیرضا سلطانی، کارشناس اقتصادی رفتهایم.
متن گفتوگوی وی با شانا به شرح زیر است:
بهتازگی تفاهمنامه ۴۰ میلیارد دلاری ایران و روسیه در حوزه نفت و گاز امضا شد، این اتفاق چه اهمیتی دارد؟
امضای تفاهمنامه سرمایهگذاری ۴۰ میلیارد دلاری شرکتهای روس در ایران، گامی بزرگ و مثبت برای شکست بنبست ۱۰ ساله سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز ایران است. در طول یک دهه گذشته بهدلیل تحریمها و محدودیتهای سیاسی و اقتصادی خارجی، صنعت نفت و گاز ایران عملاً از سرمایهگذاری جهانی و روندهای توسعهای طبیعی دور بود و این توان رقابتی صنعت نفت ایران را در برابر رقبا تحت تأثیر قرار داده است. هماکنون صنعت نفت ایران در یک بازه زمانی هشت ساله به ۱۶۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری برای جبران عقبماندگیهای یک دهه اخیر و رساندن ظرفیت تولید نفت به ۵.۵ میلیون بشکه در روز و روزانه ۱.۵ میلیارد مترمکعب گاز تا پایان سال ۱۴۰۸ نیاز دارد که این رقم سرمایهگذاری بیشتر باید از منابع خارجی تأمین شود. این تفاهمنامه راه را برای بهرهبرداری از منابع سرمایهگذاری خارجی باز میکند.
چقدر میتوان نسبت به تبدیل این تفاهمنامه به قرارداد یا قراردادهای سرمایهگذاری امیدوار بود؟
بهطور طبیعی این تفاهمنامه برای اجرایی شدن باید به قراردادهای عملیاتی منجر شود. نفس تفاهمنامه، اعلام آمادگی برای امضای قرارداد است. امضای قرارداد هم فرآیندی سخت و پیچیده ناشی از ملاحظات اقتصادی، فنی، مدیریتی و حتی سیاسی است، بهخصوص در مورد حضور شرکتهای روسی در ایران که در این سطح برای نخستین بار است. تفاهمنامه، فاقد تعهد و ضمانت اجرایی است. اگرچه تبدیل این تفاهمنامه به قرارداد کاری سخت و پیچیده است، نکته مهم تبدیل شدن این تفاهمنامه به قرارداد در کمترین زمان است. باید طرفها در کمترین زمان زمینه امضای قراردادهای مشمول را فراهم کنند. نگرانی عمده این است که این تفاهمنامه مشمول مرور زمان شود. شرایط سیاسی جهان بهشدت در حال تغییر است و این میتواند بر این تفاهمنامه تأثیر منفی گذارد. از این رو آنچه اهمیت دارد این است که مذاکرات برای امضای قراردادهای مشمول تفاهمنامه باید هرچه سریعتر آغاز شود و قرارداد هر طرحی آماده شد، امضا شود.
چرا فرآیند تبدیل این تفاهمنامه به قرارداد میتواند سخت و پیچیده باشد؟
اطلاعات کاملی از چندوچون این تفاهمنامه مهم بیرون نیامده، اما نکته مهم که سبب سخت و پیچیده شدن فرآیند میشود، وابستگی یا عدم وابستگی طرحهای معرفیشده در این تفاهمنامه به یکدیگر است. به عبارت دیگر باید مشخص شود آیا همه طرحها در درون یک بسته ۴۰ میلیارد دلاری قرار دارند یا اینکه هر طرحی جداگانه تعریف و اجرا میشود. در فرآیند مذاکرات امضای قرارداد و قراردادها این مسئله مهم است زیرا امکان دارد طرفین در یک قرارداد امتیازی را به امید گرفتن امتیازی در قرارداد دیگر ارائه کنند. تعریف قراردادهای همکاری در داخل یک بسته، در عین حال میتوان کار را سخت کند. هم زمانبر خواهد بود و هم اینکه میتواند مشمول قاعده همه یا هیچ شود. از این رو به نظر میرسد در هر مرحلهای اگر طرحی به قرارداد رسید، امضا شود مناسب خواهد بود.
چه ملاحظاتی باید در فرآیند امضای قراردادها رعایت شود؟
آنچه اهمیت دارد این است که بیشتر این قراردادها باید بر مبنای ملاحظات اقتصادی و تجاری بسته شود که این مسئله دوام و پایداری آن را تضمین کند. افزون بر این باید قراردادها بهگونهای باشد که خلأها و کمبودهای بهویژه فنی و مهندسی در طرحهای توسعهای ایران را در نظر گیرد. در عین حال تضمینهای لازم برای اجرای قرارداد و جبران خسارتهای احتمالی در صورت بروز مشکل در اجرای قرارداد هم در نظر گرفته شود. بهطور طبیعی این فرآیند اگر در شرایطی انجام شود که محدودیتی برای حضور شرکتهای غیرروس برای حضور در طرحهای توسعهای وجود نمیداشت، امضای قراردادها در وضعیتی طبیعیتر و رقابتی صورت میگرفت. با وجود این معتقدم هر مقدار از ۴۰ میلیارد دلار اعلامشده در تفاهمنامه و هریک از طرحهای معرفیشده در تفاهمنامه به مرحله امضای قرارداد و اجرا برسد، فرصتی خوب برای صنعت نفت ایران است زیرا زمینه حضور و تقویت روسیه در صنعت نفت و گاز ایران را فراهم کرده است.
این اتفاق آیا بر ورود شرکتهای خارجی غیرروسی به صنعت نفت ایران تأثیر منفی نمیگذارد؟
در کنار تلاشهایی که برای امضای قرارداد با شرکت روسی گازپروم انجام میشود، بهطور طبیعی حضور شرکتهایی از دیگر کشورها همچون شرکتهای اروپایی، چینی، کرهای، ژاپنی و حتی هندی را هم باید دنبال کرد که تعادلی منطقی در سبد سرمایهگذاری خارجی صنعت نفت ایجاد و از وابستگی یکطرفه به یک شرکت یا یک کشور جلوگیری شود، اما معتقدم که ورود گازپروم به ایران و سرمایهگذاری آنها در نفت و گاز ایران، راه را برای ورود شرکتهای نفتی دیگر کشورها از جمله شرکتهای اروپایی و آسیایی باز میکند.
این تفاهمنامهها اگر به قرارداد منجر شود در عمل بنبست عدم حضور شرکتهای خارجی در نفت و گاز ایران شکسته میشود و شرکتهای نفتی به اعتبار گازپروم و با هدف عقب نماندن از رقابت برای حضور در فرصتهای سرمایهگذاری و توسعهای در بخشهای نفت و گاز ایران، بهتدریج به ایران گرایش پیدا میکنند. این میتواند حتی شامل حال شرکتهای آمریکایی نیز باشد، اما واقعیت این است که شرط اصلی بروز چنین اتفاقی امضای قرارداد با گازپروم در حداقل زمان و عملیاتی شدن این قراردادها است.
چه چالشهایی میتواند در مسیر حضور و فعال شدن شرکتهای روس در صنایع نفت و گاز ایران وجود داشته باشد؟
واقعیت این است که شرکتهای روسی برای اولین بار در چنین سطحی قرار است در صنعت نفت و گاز ایران سرمایهگذاری کنند، بنابراین میتوان گفت صنعت نفت و گاز ایران برای آنها تازگی دارد، همانگونه که این مسئله برای شرکتهای ایرانی هم وجود دارد. دو طرف بهطور طبیعی باید با شیوه همکاری با یکدیگر آشنا شوند و خلقیات و رفتار همدیگر را تجربه و تحلیل کنند، هرچند طرفین به ادبیات و سبک کار بینالمللی آشنا هستند و بهطور طبیعی باید در چارچوب استانداردهای بینالمللی کار کنند، اما در کنار این چارچوبها، شرکتهای دو طرف تا حد زیادی درگیر ملاحظات سیاسی و اراده دولتهای یکدیگر هستند که این هم میتواند فرصتی برای گسترش همکاریها باشد و هم یک چالش.
فرصت از این باب که حمایت دولتها و فعال شدن متغیرهای سیاسی، به تعمیق همکاریها کمک میکند و چالش از این باب که با تغییر شرایط سیاسی و تغییر احتمالی رویکردهای دولتهای متبوع، ماهیت همکاریها تحتالشعاع قرار میگیرد. واقعیت این است که اراده سیاسی دولتها زمینه شکلگیری همکاریهای جدید و امضای تفاهمنامه را فراهم کرده است و تا پیش از این بر مبنای متغیرهای اقتصادی و تجاری همکاری گستردهای را تجربه نکردهاند.
شرکتهای بزرگ نفت و گاز روس بهویژه گازپروم درست است که سالهاست بینالمللی شدهاند اما هم در سبک و شیوه کار، حالات خاص و منحصربهفردی دارند و هم بهشدت با دولت مرکزی روسیه هماهنگ هستند. از این رو این مسئله باید بهطور جدی بهویژه از سوی ایران مورد توجه قرار گیرد تا مناسبات نفتی و گازی دو کشور دچار نوسان قرار نگیرد.
برخی معتقدند ایران و روسیه در حوزه نفت و گاز بیشتر رقیب هستند تا همکار؟ این تفسیر آیا به نظر واقعبینانه است؟
برای مدتهای مدید بهدلیل شرایط ویژه بازار نفت و گاز، کشورهای دارنده این منابع رقیب به شمار میآمدند، اما بعضی از الزامهای اقتصادی و ژئوپلیتیکی این شرایط را تغییر داده، بهگونهای که بهطور مثال روسیه و اوپک و به تبع آن ایران دهههای متمادی رقیب یکدیگر در بازار نفت بودند، اما اکنون در قالب اوپک پلاس با یکدیگر همکاری میکنند. در حوزه صادرات گاز هم ایران رقیبی جدی برای روسیه است، اما این رقابتها نمیتواند مانع همکاری و مشارکت شود. شرکتهای روس بهویژه گازپروم، هماکنون یک شرکت بینالمللی در حوزه نفت و گاز است، بنابراین با وجود سایه سنگین دولت روسیه، تلاش دارد خود را با استانداردهای بینالمللی همراه کند. به هر حال گازپروم بهعنوان یک شرکت اعتبار بالایی دارد و میتواند با حضور در ایران و سرمایهگذاری در بخشهای مختلف بر مبنای ملاحظات اقتصادی و سودآور زمینه ارتقای جایگاه خود را در سطح شرکتهای بینالمللی فراهم سازد.
امضای این تفاهمنامه و تبدیل شدن آن به قرارداد، چه تأثیری بر مناسبات کلان اقتصادی و سیاسی ایران و روسیه خواهد داشت؟
ایران و روسیه در حوزه سیاسی و امنیتی دارای مناسبات راهبردی هستند، اما در حوزه اقتصادی و بهویژه انرژی این مناسبات ضعیف است. مناسبات راهبردی پایدار و موثر نیز باید در حوزههای مختلف صورت گیرد و تنها سیاسی و امنیتی نباشد. اتفاقاً ماهیت اقتصادی و تجاری مناسبات، ضامن خوبی برای مناسبات سیاسی و امنیتی است. بهطور طبیعی این تفاهمنامه و قراردادهای اجرایی آن در آینده، روابط ایران و روسیه را از حالت تکبعدی خارجی میکند.
نظر شما