مفهوم «اوج نفت» نخستین بار اوایل دهه ۱۸۸۰ میلادی مطرح شد و آن زمان برخی پیشبینی میکردند که بهدلیل پایین افت فشار تولید در میدانهای نفتی ایالت پنسیلوانیای آمریکا، دوران تولید نفت به سر آمده است.
با این حال اکنون شاهد آن هستیم که تولید نفت در ایالات متحده آمریکا و دیگر نقاط جهان پس از گذشت بیش از ۷۰ سال در زمانی که نظریه «اوج نفت» از سوی ماریون کینگ هابرت، زمینشناس آمریکایی در سال ۱۹۵۶ میلادی مطر شد، همچنان روندی افزایشی دارد.
هابرت بار دیگر دوره «اوج نفت» را با سطح تولید حدود روزانه ۳۴ میلیون بشکه نفت در حدود سال ۲۰۰۰ میلادی پیشبینی کرد، در حالی که این سطح در سال ۱۹۶۷ میلادی محقق شد و پس از آن هم تولید جهانی نفت خام تا پایان قرن به بیش از ۶۵ میلیون بشکه در روز رسید.
بحث درباره مفهوم «اوج نفت» دوباره در دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ از سوی کالین کمپبل، زمینشناس شرکت انگلیسی بیپی مطرح شد و پیشبینی کرد که تولید جهانی نفت در اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی حدود سالهای ۲۰۰۴ یا ۲۰۰۵ به اوج میرسد و پس از آن جهان باید به عرضه نفت رو به کاهش و گرانتر تکیه کند.
متیو سیمونز، سرمایهدار نفتی با پیامدهای بزرگ برای اقتصاد جهانی در سال ۲۰۰۶ اعلام کرد که احتمال میرود تولید جهانی نفت خام در سال ۲۰۰۵ به اوج خود رسیده باشد.
در طول تاریخ، بارها برآوردهایی از فرارسیدن دوره «اوج نفت» مطرح شده است، پیشبینیهای گذشته درباره اوج عرضه نفت بسیار دور از انتظار بودند، بهطوری که صنعت نفت و بازارهای جهانی با تکیه بر فرضیههای اشتباه درباره اندازه منابع قابل بازیافت، دستکم گرفتن تأثیر پیشرفت فناوری و توانمندی کلی این صنعت گمراه شدند.
عرضه نفت در سال ۲۰۲۴ میلادی بهدلیل بهبود شرایط اقتصادی و پیشرفتهای مستمر در حوزه فناوری که به کاهش هزینهها، گشودن مرزهای نو و افزودن ذخایر جدید کمک کرده است، به روند رو به رشد خود ادامه داد.
افزون بر این، درباره منابع موجود که بهاندازه کافی برای قرن حاضر و پس از آن عظیم است، هیچ نگرانی وجود ندارد.
امروزه صحبتها درباره مفهوم «اوج نفت» اندک و توجهها به سوی دوران اوج تقاضا برای نفت معطوف شده است و برخی پیشبینیکنندگان اعلام میکنند و در عین حال تصمیم گرفتهاند نفت نباید بخشی از آینده انرژی پایدار باشد؛ بحثهایی مانند اوج تولید نفت، آیا فراموش شده است که فناوریها میتوانند نقشی را در کمک به کاهش انتشار گازهای گلخانهای و اهمیت جهانی نفت بهعنوان یک منبع امن و در دسترس داشته باشند؟
گزارش «سیتی بانک» آمریکا در سال ۲۰۱۳ میلادی با عنوان «رشد تقاضای جهانی نفت به خط پایان نزدیک است»، نشان میدهد رشد تقاضای نفت ممکن است خیلی زودتر از آنچه بازار انتظار داشت به اوج برسد.
در حالی که مشاهده میشود تقاضای جهانی برای نفت خام که در سال ۲۰۱۲ کمتر از ۹۰ میلیون بشکه در روز بود، اکنون در نقطه بالای روزانه ۱۰۰ میلیون بشکه ایستاده است.
مقدار کنونی تقاضا برای نفت از سطح پیش از شیوع ویروس عالمگیر کرونا عبور کرده است، بهطوری که برخی پیشبینیکنندگان در آغاز بحران شیوع ویروس همهگیر کرونا برآورد میکردند که سطح تقاضای نفت دیگر هرگز از آنچه در سال ۲۰۱۹ مشاهده شد فراتر نخواهد رفت.
آژانس بینالمللی انرژی در سال ۲۰۲۳ میلادی اعلام کرد ه تقاضای جهانی نفت پیش از پایان دهه جاری به اوج میرسد و بر مبنای همین برآورد خواستار توقف سرمایهگذاریهای در حوزه تولید سوختهای فسیلی شد.
این در حالی است که آژانس بینالمللی انرژی چند سال پیش تأکید کرده بود جهان در سالهای آینده همچنان برای تأمین انرژی مورد نیاز جهان به نفت نیاز خواهد داشت و در عین حال اهمیت سرمایهگذاری در این بخش را دوچندان میدانست.
امروز، آنچه واضح است این است که اوج تقاضا برای نفت در هیچ پیشبینی کوتاهمدت و میانمدت قابل اعتماد و مستند نشان داده نمیشود.
برای نمونه، سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ میلادی را در نظر بگیرید. در برآوردهای سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) شاهد افزایش روزانه ۴ میلیون و ۷۰۰ هزار بشکهای تقاضای نفت طی دو سال هستیم، در حالی که مؤسسه تحقیقاتی ئیاسایآی (ESAI) هم این رقم را بیش از ۴ میلیون بشکه در روز برآورد کرده و مؤسسههای و ریستاد و آرگوس هم ارقامشان نزدیک به این سطح است.
آژانس بینالمللی انرژی هم در برآوردهای خود از رشد روزانه ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار بشکهای تقاضای جهانی برای نفت خام در بازه زمانی ۲۰۲۴-۲۰۲۳ خبر داده است.
با توجه به روندهای رشد یادشده، مشاهده اوج تقاضا برای نفت تا پایان دهه جاری میلادی که تنها ۶ سال دیگر از آن باقی مانده، تا حدودی چالشبرانگیز است.
دلایل زیادی پشت این موضوع وجود دارد، برای نمونه جوامعی که با درک پیامدهای برنامههای جاهطلبانه و غیرواقعی به صفر رساندن حجم انتشار کرین صفر، عقبنشینی کردهاند، سیاستگذاران رویکرد خود درباره مسیرهای انتقال انرژی را دوباره ارزیابی میکنند و شتاب گرفتن روند صنعتی شدن در کشورهای در حال توسعه، جایی که ما شاهد ظهور طبقه متوسط بزرگتر، گسترش خدمات حملونقل و تقاضا و دسترسی بیشتر به انرژی هستیم، در زمره این دلایل قرار میگیرند.
ما شاهد این هستیم که این روندها در بلندمدت، مانند بعضی دیگر از پیشبینیکنندگان، در حال تکامل هستند.
در گزارش سال ۲۰۲۳ میلادی «چشمانداز جهانی نفت» اوپک، شاهد هستیم که تقاضا تا سال ۲۰۴۵ میلادی به رقم ۱۱۶ میلیون بشکه در روز میرسد.
به هر حال، نفت خام و فرآوردههای آن حضوری مستمر در زندگی روزمره ما دارند، محصولاتی حیاتی را برای زندگی روزمره ما به ارمغان میآورند و به تأمین امنیت انرژی و دستیابی به انرژی به روشی در دسترس و مقرونبهصرفه کمک میکنند.
افزون بر این، پیشرفتهای فناوری این امکان را فراهم میکند که نهتنها منابعی تازه بیابیم، بلکه با نمونههایی مانند در دسترس بودن سوختهای پاکتر، افزایش بازده و فناوریهایی مانند جذب، استفاده و ذخیرهسازی کربن، دیاکسید کربن حذف و جذب مستقیم هوا، شرایط را بر برداشتن گامهای بزرگ در مسیر کاهش انتشار گازهای گلخانهای هموار کنیم.
سرانجام باید اذعان کرد که «اوج نفت» هرگز اتفاق نیفتاده است و پیشبینیها از اوج تقاضای نفت هم روند مشابهی را دنبال میکنند.
بارها و بارها، نفت امیدها درباره فرارسیدن دوره «اوج نفت» را از بین برده است، بهطوری که منطق و تاریخ هم نشان میدهد همین منوال ادامه مییابد.
همه اینها بر نیاز ذینفعان برای تشخیص نیاز به سرمایهگذاری مستمر در صنعت نفت، امروز، فردا و چند دهه آینده تأکید دارد.
هیثم الغیص
دبیرکل اوپک
نظر شما