به گزارش شانا به نقل از شرکت ملی گاز ایران، سعید توکلی روز پنجشنبه (۱۷ آبان) در گفتوگو با برنامه صف اول درباره وضعیت حجم تولید و مصرف گاز در کشور، راهبردهای در نظر گرفتهشده برای مقابله با ناترازی، ذخیرهسازی گاز، دیپلماسی انرژی، نقش اسناد بالادستی در بهینهسازی مصرف، موضوع مشوقها و تعرفههای مصرف گاز در بخش خانگی، تجاری و فرهنگسازی برای مصرف بهینه توضیح داد.
متن کامل گفتوگو در ادامه میآید:
آقای توکلی، دارنده دومین ذخایر بزرگ گازی و سومین تولیدکننده گاز طبیعی دنیا هستیم و بالطبع، در اقصی نقاط کشور عزیزمان، گازرسانی انجام شده و مردم از آن بهرهمند شدهاند. برای ورود به بحث، ابتدا درباره مقدار تولید و مصرف صحبت بفرمایید.
ابتدا جا دارد که با توجه به ولادت حضرت زینب (س) و روز پرستار از پرستارهای حوزه صنعت هم یاد کنیم؛ زیرا همانطور که پرستاران حوزه سلامت به فکر پایداری و سلامت مردم هستند، همکاران بنده در صنعت و در شرکت ملی گاز ایران نیز بهعنوان پرستاران صنعت در اقصی نقاط کشور زحمت میکشند. بالغ بر ۸۰ هزار نفر از همکاران بنده، این انرژی پاک و بسیار قابل استفاده را برای مردم به ارمغان آورده و آماده خدمترسانی هستند.
همانطور که اشاره فرمودید، کشور عزیز ما ایران بهعنوان دومین دارنده ذخایر گازی شناخته میشود. هماکنون روزانه نزدیک به ۸۰۰ میلیون مترمکعب گاز شیرین به شبکه تزریق میشود، تقریباً تمام آن، از سوی بخش داخلی مصرف و یک مقدار حداقلی با توجه به قراردادهای بلندمدتی که منعقد شده است، صادر میشود.
شرکت ملی گاز ایران پس از اینکه گاز خام یا اصطلاحاً گاز غنی را از شرکت ملی نفت یا بالادست تحویل میگیرد، در داخل پالایشگاههای گازی آن را فرآوری کرده که این عملیات در اصطلاح، شیرینسازی یا نمزدایی نامیده میشود و عملیاتی بسیار پیچیده است. پس از آن، این گاز تحویل شبکه انتقال گاز کشور میشود.
بالغ بر ۴۰ هزار کیلومتر خط لوله فشار قوی فقط در شبکه انتقال گاز و بیش از ۹۰ ایستگاه تقویت فشار گاز و بالغ بر ۳۴۰ توربوکمپرسور در اقصی نقاط کشور در این فرآیند دخیل هستند و بعضاً این تأسیسات در جاهایی که شاید بعضی اصلاً اسم آن منطقه را هم نشنیده باشند، انجام میشود!
این گاز سپس تحویل شبکه توزیع کشور میشود؛ شبکه توزیع کشور یکی از قدرتمندترین، قویترین و شاید گستردهترین شبکههاست. به چه علت؟ زیرا مقدار گازی که در کشور بهعنوان سبد انرژی مصرف میکنیم، نزدیک به ۷۲ درصد است و با بیش از ۴۵۰ هزار کیلومتر شبکه گاز شهری و روستایی اجراشده در کشور، این گاز پشت ورودی شهر تحویل میشود و سپس در داخل شهر بهوسیله ایستگاههای داخل شهری فشار آن کاهش مییابد و به پشت رگولاتورهای مصرفکنندگان میرسد.
هماکنون عمده مصرفکننده شبکه گاز، نزدیک به ۵۱ درصد بخش خانگی، تجاری، حملونقل و صنایع جزء است. همانطور که در گزارش آقای رحمانی، مدیر دیسپچینگ شرکت ملی گاز ایران نیز اشاره شد، در زمستان حتی در پیک مصرف، از این ۸۰۰ میلیون مترمکعب که تقریباً در زمستان نزدیک به ۸۵۰ میلیون مترمکعب میشود، بالغ بر ۷۰۰ میلیون مترمکعب آن را فقط بخش خانگی، تجاری، صنایع جزء و حملونقل مصرف میکنند و این نزدیک به ۸۰ تا ۸۵ درصد گاز تولیدی است!
بقیه گاز تولیدی به نیروگاهها تحویل میشود؟
هم به نیروگاهها و هم بقیه مصرفکنندهها که شامل صنایع عمده نیز میشود. در صنایع عمده، سیمان، پتروشیمی، فولاد و در صنایع دیگر، صنایع خردتر مثل مس و آلومینیوم قرار دارند و بخشی هم به مصرف پالایشگاهها و تلمبهخانهها میرسد. بخش اندکی از آن هم برای مصارف عملیاتی، چه داخل تأسیسات و چه در مناطق دیگر، مصرف میشود.
آن ۵۱ درصد ابتدایی که گفتید، شامل صنایع هم میشود؟
۵۱ درصدی که قبلاً اشاره شد، صنایع جزء را هم شامل میشود. این صنایع جزء بخشی از مصرفکنندگان گاز هستند که در کنار بخش خانگی، تجاری و حملونقل قرار میگیرند. صنایع جزء عمدتاً صنایعی هستند که به امنیت غذایی متصلاند. در شرکت ملی گاز ایران بر اساس فشار که اصطلاحاً فشارهای کمتر از حد معینی را شامل میشود، طبقهبندی میشوند، اما به دلیل اینکه برای همه عزیزان قابل درک باشد، میتوانم بگویم همین امروز، ۵۱ درصد از این گاز را تحویل مصرفکننده دادیم.
بخش زیادی از این مقدار مصرف، تابع درجه حرارت است. امسال بر اساس نظر هواشناسی، پدیدهای در ابتدای آبان اتفاق افتاد و یک توده سرد اسکاندیناوی، ۱۱ استان شمالی کشور را همزمان با افزایش برودت هوا مواجه کرد و این افزایش برودت، سبب کاهش میانگین ۱۲ درجهای دما شد. بر اساس آمار، از ۲۷ مهر تا نزدیک ۱۴ آبان حدود ۲۱۸ میلیون مترمکعب افزایش مصرف داشتیم! این اتفاقی نادر بود. اتفاق نادر دیگر آن بود که اگر خاطرتان باشد، پارسال درجه حرارت گرمتر بود و حتی بعضی از هموطنان به این نکته اشاره داشتند که شاید امسال اصلاً زمستانی نباشد!
پارسال تا بهمن هوای معتدلی داشتیم و تنها اسفندماه هوای سرد و بالطبع، افزایش مصرف بیشتری را تجربه کردیم. طبق آمار، امسال نسبت به ۵ سال گذشته مقدار مصرف در ابتدای آبان مشابه مقدار مصرف در آذر بوده است، یعنی یک ماه زودتر وارد فصل سرد شدیم و این سبب شد سیستمهای گرمایشی در برخی مناطق یک ماه زودتر روشن شود. بعد از اینکه سیستم سرمایش خاموش و سیستم گرمایش روشن میشود، بهطور خودکار مصرف افزایش مییابد. در این شرایط، مصرفکننده دیگر قادر نیست یا تمایلی به کاهش مصرف ندارد.
پیشبینی شما در خصوص بحث ناترازی مصرف انرژی که موضوع مهمی است، چیست؟ چه میتوان کرد تا این اتفاق نیفتد و مصرف به تعادل برسد؟
بحث ناترازی از یک جهت، کلمه درستی است، اما چرا میگوییم ناترازی؟ در بقیه دنیا سبد انرژی متنوع است، یعنی انرژی و تأمین آن تنها به یک منبع وابسته نیست. مثلاً کشور چین که طبیعتاً مقدار تولیدش با مقدار مصرف آن اختلافی ندارد، بحث مهمش آن است که نزدیک به ۶۰ درصد سبد انرژی این کشور از زغالسنگ است و تنها درصد کمی از گاز بهره میبرد!
حال آیا این زغالسنگ را همهجا استفاده میکند؟ خیر، همهجا استفاده نمیکند. این کشور بر اساس راهبرد توسعه صنعتی و طرح آمایش سرزمینی از زغالسنگ و دیگر سوختهای فسیلی، تنها در نقاطی استفاده میکند که سبب افزایش آلودگی هوا نشود.
پس اگر بخواهیم بگوییم این ناترازی چیست و چرا؟ باید گفت علت اصلی آن، این است که همه مصرفکنندهها از مصرفکنندههای خانگی، تجاری و صنایع جزء، مشترکان، مصرفکنندگان در فضای بسته تا نیروگاهها و صنایع عمده که بعضاً برای خوراک یا برای سوخت صنعت از گاز استفاده میکنند، همه اینها از گاز بیشترین بهرهمندی را دارند. این مقدار مصرف قاعدتاً وقتی تولید ثابت است، به ناترازی منجر میشود.
بنابراین علت ناترازی که پیشبینی میکنم در زمستان بین ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون مترمکعب (دقیقاً بسته به مقدار معدل یا دمای وزنی کشور دارد) باشد، بهدلیل وابستگی بیشازحد مصرفکنندههای مختلف به گاز است.
چه جایگزینی را پیشنهاد میدهید؟ آیا توانایی تأمین سوختها و انرژیهای جایگزین را داریم؟
سؤال بسیار جالبی است! در این ارتباط، راهبردها و اسناد بالادستی بسیار خوبی وجود دارد. من اگر بخواهم زنجیره تأمین انرژی را در قالب فرآیندی که از ابتدای بالادست آغاز میشود توضیح دهم، بدین صورت است که ابتدا صنایع بالادستی هستند که در میدانهای نفت و گاز قرار دارند، سپس گاز خام در پالایشگاههای گاز، فرآوری و به گاز طبیعی تبدیل میشود. گاز طبیعی وارد شبکه انتقال گاز کشور و سپس وارد شبکه توزیع میشود. در این زنجیره، باید بررسی کنیم چه مقدار را میتوانیم با صرفهجویی و بهینهسازی تأمین کنیم.
ذخیرهسازی هم یکی از این گزینههاست؟
یکی از مباحثی که در برنامه هفتم توسعه الزام شده، افزایش مقدار ذخیرهسازی است. پس من اگر بخواهم به سؤال اول شما پاسخ دهم که فرمودید در ارتباط با این موضوع چه موقع میتوانیم این موارد را اصلاح کنیم، باید بگویم بخش عمده این کار در ارتباط با مباحث صرفهجویی و بهینهسازی است، ضمن آنکه همه اینها جزو اسناد بالادستی هستند.
مثلاً در بحث ساختمان، مقررات ملی ساختمان را داریم که الزام قانونی است. مبحث ۱۹ این مقررات، یعنی اگر در ارتباط با مبحث ۱۹ فعالیتهای درستی از سوی دستگاههای مرتبط و سازندهها انجام دهیم، نزدیک به ۲۵ درصد از مقدار مصرف خانگی بر اساس آمار و ارقام و تحقیقاتی که انجام شده، کم میشود. چرا؟ چون در بحث مصرف خانگی، بیشترین مقدار حجم گاز در بخش گرمایش خانههاست. یک بخش دیگر هم برای آب و سیستمهای آب گرم استفاده میشود و بخش بسیار کم آن مربوط به پخت و پز است.
آیا سازمانها، ادارهها، نهادها و ارگانها هم جزو همین مصارف ۵۱ درصد خانگی در آمار شما دیده میشوند؟
بله دقیقاً.
اگر الزام قانونی بند ۱۹، رعایت شود، ذخیرهسازی نیز که گزینه مناسبی است صورت گیرد، آیا میتوانیم تولید و مصرف را به تعادل برسانیم؟ زیرا در واقع شما به ابزاری خواه تشویقی، خواه تنبیهی نیاز دارید که بتوانید مصرف را کنترل و مدیریت کنید. آیا به این سمت رفتهایم؟
بله، اقدامهایی در هر بخشی انجام شده، اما میخواهم تأکید کنم که برای همه مجموعههای خانگی، تجاری، صنایع و اصطلاحاً صنایع غیرعمده و حملونقل، ظرفیت بهینهسازی مطلوبی در اسناد بالادستی داریم. فقط مهم آن است که این اتفاق بیفتد.
اکنون چند سال است که مقدار مصرف ادارهها کنترل میشود و امسال زودتر هم شروع شده است. براساس دستورعملها و بخشنامه دولت و این هفته خوشبختانه با تصویب جایگاه قانونی آن در شورای اقتصاد، مراکز اداری و دولتی ملزم به رعایت دمای آسایش هستند.
بر این اساس، چندی پیش در ارتباط با بحث فرودگاهها، نامهای به معاونت وزارت راه و شهرسازی ارسال کردم. شما در ارتباط با بحث فرودگاهها در قسمتهایی که اصطلاحاً به آن، بردینگ یا قسمتهایی که انتقال مسافر به بیرون هست میگویند، اگر دقت کنید درهای بسیار بزرگی را میبینید که باز و بسته شدن آن سبب خروج حجم زیادی از گرما میشود یا بعضاً الگوی مصرف رعایت نمیشود. این در حالی است که با یکسری اقدامهای بسیار کوچک که به ترمینالها گفتیم میتوان این موارد را رعایت کرد؛ الان هم شرکتهای گاز استانی تمام فرودگاهها را ملزم کردهاند اگر درجه حرارت ۱۸ تا ۲۱ درجه را رعایت نکنند، تهدید به قطع گاز بر اساس برگههای اخطار میشوند.
امسال این کار را زودتر از سالهای گذشته شروع کردیم. بعضاً از ۱۵ آذر شروع میکردیم، ولی امسال تا امروز که خدمت شما هستم، نزدیک به ۲۴۰۰ مورد بازدید را همکاران من انجام دادهاند. نزدیک ۱۰۰ مورد اخطار صادر شده و بقیه موارد داخل الگوی مصرف بودند.
چه اقدامهایی در زمینه مصارف خانگی برای مصرف بهینه و مدیریت مصرف انجام شده است؟
در این زمینه مکانیسمی تعریف شده و بحث پلکانی تعرفهها مطرح است. در بحث مصارف خانگی ۱۲ پله داریم. از این ۱۲ پله، دو پله آخر، اصطلاحاً مشترکان بدمصرف قرار دارند. سه پله اول مربوط به مشترکانی است که در الگوی مصرف قرار دارند و صرفهجویی میکنند. سه پله بعدی متعلق به مشترکان با مصرف متوسط میشود و چهار پله بعدی به مشترکان پرمصرف تعلق میگیرد.
به نظرم یکی از ابزارهایی که واقعاً در این سیستم جایش خالی است، آن است که در دو پله آخر، عدد تعرفه عدد بهنسبت خوبی برای افزایش مصرف است، اما بازدارنده نیست! یعنی نسبت به قیمتی که یک مترمکعب را میتوانیم به نیروگاه، صنایع مولد یا پتروشیمی بدهیم که ارزش افزوده ایجاد کنند، باز هم این قیمت قابل تأمل است!
اما در ارتباط با پلههای پایین که درصد زیادی را شامل میشود، قیمت حاملهای انرژی از سال ۹۵ تا الان افزایش پیدا کرده اما با این افزایش که قاعدتاً باید برای شما هم قابل تأمل باشد، تازه سه پله اول به حدود ۱۰۰ تومان رسیده است.
موردی به گزینههای قبض اضافه نشده است؟
خیر، هیچچیزی اضافه نشده و شاید این یکی از گلهمندیهای دوستان بنده باشد.
اما طرح تشویقی که امسال هم وجود دارد، این است که اگر مقدار مصرف مشترک زیر الگوی مصرف یا حتی صفر باشد، در این زمینه مشوقهای خوبی در نظر داریم. یکی از این اقدامها این است که یک پویش کاهش ۱۰ درجهای داریم که از سوی مصرفکنندههای عمده مثل پتروشیمیها و فولاد اجرا شده است. اینها تصمیم گرفتند پای کار بیایند و بدون هیچ مصرفی از منابع دولتی، حاضرند به هر مقدار که موفق به صرفهجویی شدند، مابهالتفاوت قیمت سطح پایینتر و بالاتر را پرداخت کنند.
حال این صرفهجویی براساس مقدار فرهنگسازی است که ۱۲ رده در این مبحث داریم. بحثهای صداوسیما، تولید محتوا و جریان رسانهای نیز هست تا مردم متوجه شوند این گاز با مشقت از بالادست تأمین و وارد شبکه میشود و پس از فرآوری، بخشی از آن میتواند برای کشور ارزش افزوده ایجاد کند و درآمد ارزی داشته باشد، فروش گازهای مایع و میعانات بخشی از این اتفاق است تا نهایتاً این زنجیره تکمیل شود. حال یکی از بخشهای مولد که به آن محدودیت میدهیم، همان پتروشیمی و فولاد است!
حتی بخاریهای با راندمان بالا که از قبل رقم خورده، اما به دلایلی، در فرآیند و پیچ و خم اداری گیر کرده بود، نیز در این بخش میتواند کمک مؤثری باشد.
بنابراین بحث صرفهجویی و بهینهسازی هم در ارتباط با مصرفکننده، هم در ارتباط با خود شرکت ملی گاز و فرآیندهای آن هم در ارتباط با بالادست مطرح میشود، اما عمده مباحث این است که هماکنون به دلایل متعددی هنوز این حس دریافت نشده که این گازی که میتوانیم از آن بهعنوان فرصت جایگزین یا هزینه- فرصت استفاده کنیم، بخش خانگی است.
سال ۱۲۸۷ نخستین چاه نفت کشف شد، سال ۱۳۴۴ شرکت ملی گاز ایران تأسیس شد. از گاز در مسجدسلیمان برای مولدهای برق و مصارف خانگی استفاده کردند، اما فلسفه وجودی خط اول سراسری و پالایشگاه بیدبلند که سال ۱۳۴۸ تأسیس شد، صرفاً صادرات بود.
پس از انقلاب، یکی از مباحثی که مورد توجه قرار گرفت، این نکته بود که از این ظرفیت خدادادی، بهخصوص در مخزن مشترکی که یکسوم از این مخزن در آبهای سرزمینی ما و دوسوم آن برای کشور قطر است، استفاده کنیم.
خوشبختانه اتفاق بسیار میمونی افتاد و افزایش تأسیسات پالایشگاهی ایجاد شد، اما همزمان با این موضوع، حتماً این گاز باید با راهبرد مناسبی به بخش مولد داده میشد. حالا بخش مولد کجاست؟ طبیعتاً یکی از بخشهای مولد، فولادیها هستند؛ فولادیها اگر در ابتدای شبکه در جنوب باشند، هم از لحاظ آمایش سرزمینی و جانمایی، جای مناسبی است، هم منابع آبی کنار دستشان است و هم منابعی که در انتهای زنجیره بتوانند صادرات کنند و مهمتر از همه آنکه در ابتدای زنجیره راحت میتوانستند مقدار گاز بیشتری دریافت کنند و فرصتی هم بود که بتوانند از فرصتهای سرمایهگذاری خارجی یا حتی تأمین مقداری از سوخت خود از کشورهای همسایه استفاده کنند. مطمئنم اگر باز هم همتی شود و حتی افزایش تولید اتفاق بیفتد و این مقدار مصرف با این مقدار هدررفت اتفاق بیفتد، مشکلاتی خواهیم داشت.
اگر راندمان مصرف در نیروگاهها به تعادل برسد، دیگر نیازی به استفاده از مازوت نیست؟ با توجه به اینکه معاون رئیسجمهوری هم اشاره کردند که استفاده از مازوت در شهرهای کرج، اصفهان و اراک ممنوع شده، باید چه اقدامهایی انجام دهیم تا هم جلوی این هدررفت را بگیریم و هم راندمان مصرف در نیروگاهها را اصلاح کنیم؟
خوشبختانه اسناد و قوانین خوبی داریم. مهم این است که اراده کنیم و بر اساس فرمایش مقام معظم رهبری، واقعاً مشارکت بالای مردمی را بهکار بگیریم. با استفاده از ظرفیت اسناد بالادستی، میتوانیم پیش برویم.
یکی از این اسناد، قانون هوای پاک است. در قانون هوای پاک، ۲۰ دستگاه کشور نسبت به این موضوع مسئول هستند و یکی از این دستگاهها هم وزارت نفت است، همچنین در برنامه هفتم پیشرفت، شما ملاحظه میفرمایید که تکالیف متعددی برای دستگاههای مختلف تعیین شده است؛ برای وزارت نفت و وزارت نیرو.
بخش زیادی از این مقدار مصرف انرژی برق را میتوان از طریق تجدیدپذیرها تأمین کرد، البته این جزو دغدغههای آقای علیآبادی (وزیر نیرو) قرار دارد و یکی از مهمترین برنامههای اولویتدارشان است.
بخش دیگر هم این است که اگر میخواهیم برای مقدار مصرف به یک افق مشخص برسیم، مثلاً سیمان باید سالانه ۲ درصد و پتروشیمی سالانه یک درصد افزایش بهرهوری انرژی داشته باشد. اگر همین درصدهای کوچک سال به سال بهصورت تجمعی اتفاق بیفتد، دیگر وقتی مصرفکننده خانگی مصرف اصلیاش را (در چارچوب الگوی مصرف) انجام میدهد، این مهم ما را بدان جا نمیرساند که مجبور به اعمال محدودیت برای صنایع شویم.
در ارتباط با ویلاها یا محلهایی که به هر صورت در نقاط ییلاقی هستند و دائماً نفر داخل آنها نیست، بهدلیل اینکه قیمت تأمین گاز در اینجا پایین است، بعضاً انگیزهای برای تغییر رفتار در مصرفکننده پیش نمیآید. مثلاً فردی ممکن است بگوید «من خانهام را گرم نگه میدارم» حتی اگر ابتدای هفته تا انتهای هفته کسی در آنجا نباشد!
همچنین در ارتباط با خرید تجهیزات، وقتی قیمت انرژی شما چه برق و چه گاز هر دو اینها ارزان باشد، توجهی به خرید آن تجهیزات بر اساس برچسب انرژی نمیکنید. یا در ارتباط با فرآیندهایی که در دستگاهها و تجهیزات خریداریشده از سوی صنایع وجود دارد، یکی از مهمترین مباحثی که باید در ارتباط با مطالعات اولیه یا پیشبینیها مورد توجه قرار گیرد، موضوع بهینه بودن مقدار مصرف انرژی آن است. وقتی سهم قیمت تمامشده انرژی کم باشد، طبیعتاً صنعت برای افزایش سوددهی که البته محدودیتهایی هم دارد، سهم مقدار مصرف بهینه انرژی در یک تجهیز یا تأسیسات را کم میبیند.
خوشبختانه وزارت نفت از این موضوع بهعنوان یک فرصت هم استفاده کرده و با ایجاد بازار بهینهسازی مصرف انرژی و محیط زیست، گواهیهای صرفهجویی را ارائه داده است. این عدد یک عدد خوب است که اصطلاحاً در بورس انرژی عرضه میشود. این گواهی در بورس برای هر مترمکعب گاز ۱۱۵۰۰ تومان قیمت خورده است. حال بعضی از صنایع ازجمله فولاد حاضرند بیایند گواهی را بخرند.
این آمادگی در شرکت ملی گاز ایران وجود دارد و مکانیسم آن نیز با منابعی که معاونت برنامهریزی وزارت نفت تأمین کرده، فراهم شده است. شخص آقای پاکنژاد هم بر این مباحث تأکید دارد و حتماً قابل ارائه است. فقط استفاده فولادیها یک اشکالی دارد، آن هم اینکه در مراکز کشور مستقرند، اگر صنایع عمده مثل فولاد در ابتدای خطوط انتقال مثل جنوب کشور احداث شده بودند، بسیار مناسبتر بود. اما به هر صورت در بخشی که شرکت ملی گاز ایران در قالب گواهی تعهد کرده، انجام میشود.
یا یکی از تصمیمهای خوب که در ارتباط با برنامه هفتم توسعه و بهینهسازی مطرح شده، این است که موضوع بهینهسازی و مصرف را در قالب یک ستاد، کمیته، کارگروه یا سازمان، ساماندهی کنند. این اتفاق سبب میشود یکپارچگی در موضوع انرژی ایجاد شود.
شما به سمت ایجاد این سازمان؛ مثل ایجاد سازمان بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی حرکت کردهاید؟ یا این هم موضوعی چنددستگاهی است؟
بله، دقیقاً مثل همان بحث هوای پاک که عرض کردم بینبخشی است. یا بحث گاز، ما مقدار گازی که با مشقت تولید میکنیم و امسال افزایش هم داشتهایم، در همین دو ماه و نیم و سه ماهی که به هر صورت در دولت جدید بود، تأکید دکتر پزشکیان بر اقدامهایی بود که بتوانیم مقدار ناترازی را کم کنیم. تأکید آقای پاکنژاد نیز همین بود و این افزایش اتفاق افتاده است. این افزایش با آمار و ارقام قابل احصاست.
الان چیزی که باید امسال از آن عبور کنیم، با همین اقدامهای کوتاهمدت است، اما برنامه هفتم را در قالب کاملاً عملیاتی داریم. در وزارت نفت و شرکت ملی گاز ایران دغدغهمان این بوده که اینها را به برنامه عملیاتی تبدیل و انشاءالله تکتکشان را اقدام کنیم. بخش زیادی از این اقدامها هم انجام شده است.
به دنبال این هستیم که بتوانیم مجوزی از شورای اقتصاد بگیریم تا بتوانیم از ظرفیت این مجوز استفاده کنیم و بخش زیادی از شهرهای بزرگ را که مثلاً برای سیستم گرمایش از پکیج استفاده میکنند یا سیستمهای گرمایش راندمان پایینی دارند با راندمان بالا تعویض کنیم. یکی از مباحث دیگر، فرهنگسازی است. بحث همیار گاز را راه انداختیم که تجربهای خوب در استان خراسان رضوی بود و به کل کشور تعمیم دادهایم.
در بحث همیار گاز، وزارت آموزش و پرورش در قالب کاملاً فرهنگی و بسترسازی، با هدف درگیر کردن دانشآموزان پایه پنجم و ششم و معلمان با موضع مصرف بهینه گاز با ما همکاری میکند و طرح بسیار موفقی را پیاده کردهایم، همچنین بحث هوادار انرژی هم وجود دارد. یعنی بخشهایی است که به جای اینکه بیاییم فقط مشوق دهیم، افزون بر مشوقهای مربوط به تعرفه، پاداشهایی را نیز به مصرفکنندههایی که نسبتاً خوب هستند یا براساس این موضوع، کاهش مصرف سوخت گاز را رقم میزنند، به آنها تجهیزات راندمان بالا مثلاً بخاری بدهیم.
این اقدامها از هزینههای دولت مصرف نمیشود و خود بخش خصوصی پای کار آمده است. به نظرم دوستانی که در ارتباط با صنایع مولد کشور هستند، اگر به شرکت ملی گاز یا به بخشهای مرتبط ما مراجعه کنند، با اقدامهای خوبی که انجام دادهایم و فرصتهای خوبی که فراهم شده، انشاءالله بتوانند پایداری گاز در زمان ناترازی شبکه را شاهد باشند.
همکاریهای بینالمللی ایران در صنعت گاز چطور است؟ باید چه کنیم که ایران به قطب گازی تبدیل شود؟
سؤال بسیار کلیدی و استراتژیکی مطرح کردید. خوشبختانه قانونگذار هم در برنامه هفتم پیشرفت یکی از تکالیفی که مقرر و ما را ملزم به انجام آن کرده، آن است که بتوانیم بهعنوان قطب انرژی منطقه باشیم. نخستین مؤلفه برای تبدیل شدن به قطب انرژی منطقه این است که رویکردمان نسبت به صادرات و واردات گاز را تغییر دهیم.
ببینید، این درست است که مخازن خام گازی زیادی داریم، اما بزرگترین اشتباه این است که این گاز را که میتواند ابزاری برای ایجاد امنیت، دیپلماسی، تجارت و ارتباط متقابل و تقویت ارتباطات با کشورهای همسایه باشد - که مورد تأکید جدی مقام معظم رهبری نیز هست- صرفاً در مصارف بدون توجه، خامسوزی کنیم، پس قانونگذار این نکته را لحاظ کرده است.
یکی از مباحثی که در دولت جدید به جد پیگیری شده، قبلاً هم در دولت شهید رئیسی تفاهمنامههایی اتفاق افتاده بود، در ارتباط با بحث روسیه است که به هر صورت این تفاهمنامه ظرفیتهایی داشت و شروع خوبی بود، اما با جدیت بیشتر و تأکیدی که وزیر نفت و ریاست جمهوری در این دولت دارند، این موضوع با جدیت بیشتری با طرف روسی بررسی و اقدامهایی در ارتباط با مذاکرات انجام شده است، اما اینکه آیا به نتیجه برسد یا نه، به عوامل دیگری بستگی دارد. در همین حد که بتوانم توضیح میدهم، زیرا این موضوع در حوزه مسئولیت بنده نیست، فقط بهعنوان مذاکرهکننده تخصصی جلسات حرفهای داشتیم و فکر میکنم ظرفیت بسیار خوبی داریم.
توجه کنید اگر بیاییم این گاز را وارد کنیم و مجدد خام بسوزانیم، دقیقاً هم منابع کشور را هدر میدهیم و هم آلودگی ایجاد میکنیم، هم افزایش درجه حرارت هوا ایجاد میکنیم و هم به محیط زیست آسیب میزنیم. حتماً باید این منابع وارد کشور شوند و سازوکاری برای بخش خصوصی در داخل کشور باشد که از آن استفاده کند. میخواهم بگویم حتماً توسعه دیپلماسی انرژی جزو نگاه ماست و نهتنها با روسیه، بلکه دیگر کشورها مثل ترکمنستان را هم شامل میشود. ما قراردادی داریم با ترکیه که آن هم جزو قراردادهای مهم ماست و بقیه کشورها که در حال مذاکرات هستیم.
وضعیت صادرات ما چگونه است؟ زیرا در زمستان بعضاً شاهد محدودیت و قطعی صادرات هستیم ...
مقدار مشخصی گاز به شبکه تزریق میکنیم، هرچقدر این گاز در بخش خانگی - تجاری، صنایع غیرعمده و حملونقل مصرف بشود، به ناچار، مقدار مربوط به بقیه قسمتها را محدود میکنیم.
صادرات هم ممکن است محدود شود؟
حتماً، طبیعتاً وقتی هوا سرد میشود چارهای جز این نیست! نه الان، بلکه در سالهای گذشته هم همینطور بوده است. این مسئله بستگی دارد که مردم و ما چقدر در این زمینه دغدغه داریم و بخواهیم نگاه و رویکردمان را نسبت به موضوع صادرات عوض کنیم.
این چیزی که گفتم نیاز به تغییر رویکرد و فرهنگسازی دارد تا مصرفکننده متوجه شود این گازی که در حال سوختن است فقط برای ما نیست. این گاز یکی از بهترین نعمتهای خدادادی است که به ما هبه شده و آیندگان هم باید از آن استفاده کنند، همانطور که بقیه کشورها برنامه دارند؛ شدت مصرف انرژی در کشور ما بیش از ۳.۳ میانگین دنیاست.
یکی از وظایف ما این است که صادقانه و منصفانه با اطلاعات درست به مردم بگوییم «مردم بزرگوار، اگر یک درجه سانتیگراد هوا سردتر میشود، بر اساس آمار و ارقام، این به این معنا نیست که من از خودم بخواهم بگویم، ۲۵ میلیون مترمکعب افزایش مصرف گاز داریم.» این ۲۵ میلیون مترمکعب افزایش برابر است با تولید یک فاز پارس جنوبی.
یک بخش دیگر هم واقعاً ساختاری است. مبحث بخاریها در مبحث ۲۲ و مبحث ۱۹ ساختمان یکی از فرصتهایی است که ایجاد شده است. در قانون هدفمندی سال ۱۳۸۹ قرار بود در طول برنامه مشخصشده، بعد از ۵ سال به ۷۵ درصد قیمت واقعی برسیم. وقتی پلکانی باشد، این سبب میشود آن مقدار بازگردانی پولی که از این هدفمندی احصا میشود، به دهکهای پایین تزریق شود، اما اتفاق نیفتاده است.
پس حتماً فرهنگسازی در این زمینه لازم است. اثربخشی فرهنگسازیهای ما بسیار زیاد است. در برنامه فرهنگسازی ۱۲ سرفصل تعریف شده است. از تولید محتوا گرفته تا استفاده از فضای مجازی، اما واقعیت این است که بر اساس نگاه خوبی که دکتر پزشکیان و دیگران، ازجمله دکتر عارف و مهندس پاکنژاد به ما داشتند، باید صادقانه و بیطرفانه با مردم صحبت کنیم و انصافاً هم که همیشه پیگیر موضوعات بودهاند. همیشه این احساس را داشتهایم که با ایجاد امید در مردم، با آنها صحبت کنیم و این، تأکید خود آقای پزشکیان هم بوده است.
مطمئن باشید فرصتهایی داریم، اما باید از این فرصتها استفاده کنیم. استفادهاش هم این است که همه کنار هم باشیم. بر اساس شعار سال؛ «کنار هم باشیم»، مشارکت داشته باشیم، چراکه هرجا مردم وارد شدند و کنار ما بودند، مطمئن باشید نتایج اثربخش و بسیار خوبی خواهیم گرفت.
بهعنوان سؤال آخر، آیا برای بحث ذخیرهسازی گاز برنامهای دارید؟
ذخیرهسازی جزو برنامههای ماست. در موضوع ذخیرهسازی با توجه به اینکه هم در تابستان و هم زمستان کمبود داریم، اگر مخزنی هم داشته باشیم، پر کردن آن بسیار سخت خواهد بود. چون میدانید ۸ ماه از سال را ذخیره و ۴ ماه دیگر را استفاده میکنیم، اما در برنامه هست. ضمن اینکه نخستین جلسه ذخیرهسازی با جدیت از سوی وزیر نفت برگزار شد و امیدواریم انشاءالله نتایج خوبی از آن حاصل شود.
نظر شما