بخش نخست گفتگوی شانا با سهراب عباسی دزفولی مشاور اجرایی مدیرعامل شرکت مدیریت طرحهای صنعتی ایران (IPMI) درباره دلایل تاخیر هفت ساله توسعه بخش خشکی فازهای 17 و 18 پارس جنوبی 13 خردادماه منتشر شد، اینک بخش دوم و پایانی این گفتگو را می خوانید:
هزینه اضافی چقدر بود؟
به نظرم در بخش خشکی- فازهای 17 و18- دست کم باید بیش از 200 تا 300 میلیون دلار هزینه کنیم.ما برای اجرای پروژه با هزینههای فوق اضافی مواجه هستیم. البته اتفاقاتی افتاده و بخشهایی از کار اجرایی انجام شده اما متاسفانه تقدم و تاخر را رعایت نکردهایم مثلا فرض کنید اول کف اتاق را کاشی میکنید،بعد یادتان میافتد که باید زیر آن برق بکشید، مجبورید دوباره کف را تخریب کنید واین یعنی تحمیل هزینه.
در واقع مطالعات پایه درستی نداشته و به همین دلیل تقدم و تاخر به درستی رعایت نمیشد؟
بهتر است بگویم نظارت جامع، کامل و استراتژی پختهای وجود نداشت، مشکلات مالی و تاخیر در تهیه کالاها هم مزید بر علت بود. شما در این پروژه از ابتدا که شروع میکنید باید نقشه راه داشته باشید و باید بگویید چگونه میخواهید پروژه را اجرا و آن را چند قسمت کنید، یا میخواهید چند پیمانکار بگیرید و آنها را براساس موضوع یا براساس موقعیت جغرافیایی تقسیم کنید.در واقع میخواهم بگویم مطالعات باید با دقت انجام شود و براساس زمانبندی تعیین شده پیش رود، تا هم شما بدانید از پیمانکار چه میخواهید، هم پیمانکار بداند باید دقیقا چه کاری انجام دهد. باید مراقبت کرد که حداقل چند هفته کاری پیش روی پیمانکار باز باشد و مشکلی نداشته باشد تا زمینگیر نشده وکارگرش بیکار نشود.
که اینها را نداشتید؟
به نظر میآید ضعف داشتیم. در واقع به این صورت مفصل و ریز نداشتیم.
در واقع در بخش مطالعات پایه با مشکلات اساسی مواجه هستیم؟
متاسفانه پیمانکاران ما هنوز این مشکلات را دارند. مثلا شرکتهای خارجی که در ایران پروژه اجرا میکنند در جو و فضایی کار میکنند که اگر ما هم در آن فضا کار کنیم قطعا اگر از آنها بهتر نباشیم، ضعیفتر نخواهیم بود.
آنها در چه جوی هستند که ما نیستیم؟
ببینید آنها پیش نیازهای خودشان را از ابتدا میبینند و شرایط کار را فراهم میکنند، اگر این پیش نیازها فراهم نباشد اصلا به اجرای کار نمی پردازند.
این پیش نیازها چه چیزی است؟
قیمت پروژه، قیمت مناقصه و نحوه ورود صحیح به مناقصه است. یعنی پیمانکار با یک نرخ معقول وارد شود تا سود معقولی هم دریافت کند؛ اما در ایران اینگونه نیست.گاهی پیمانکاران حتی قیمتهای پایین دادهاند تا صرفا کار را بگیرند. اصلا به سابقه پیمانکار توجه نشده که بنیه مالی آن چقدر است. آیا ماشینآلات مورد نیاز را دارد یا خیر. قبلا وقتی پیمانکار برنده مناقصه میشد، 70 درصد ماشینآلات مورد نیاز باید در مالکیت شرکت برنده می بود، شرکت هم باید اسناد مالکیت را ارائه میکرد بعد میتوانست 30 درصد باقیمانده را اجاره کند.
الان اینطور نیست؟
باور کنید الان بعضی از پیمانکارانی که میآیند حتی بنیه مالی خرید یک ماشین 50 میلیون تومانی را هم ندارند چه برسد به این که بخواهند تجهیزات نفتی وگازی داشته باشند.
ما چنین پیمانکارانی داشتیم؟
بله خیلی زیاد داریم. آنها تجهیزات اولیه ندارند. به همین خاطر اگر دو روز پول دستشان نرسد متوقف میشوند و نمیتوانند یک ماه خودشان را با سرمایه خودشان سرپا نگه دارند. پیمانکاران بینالمللی از همان ابتدا شرایط مالیشان را قرص و محکم میکنند، متاسفانه ما این طور نیستیم. بعد بحثهای پایهای که گفتم زمانبندیها، نحوه اجرا و مقرراتی که برای تامین کالا دارند. یعنی فرض کنید بحثهای گمرکی سنگینی در قبال ما وجود دارد که واقعا ترمزی برای پروژههاست. بااین وجودکه آنجا یک منطقه ویژه است خیلی طول میکشد تا گمرک کالاها را ترخیص کند. مشکلات این بخش خیلی زیاد است. مثلا شما کالایی را برای تعمیر میخواهید، برای انتقال کالا گرفتاریهای عجیب وغریبی دارید.در حالی که پیمانکاران بینالمللی مشکلات ما را در تامین کالا نداشتند، یادم میآید هیوندایی در فازهای 4و 5 هر کالایی را که کسر میآورد به دفتر دوبی خود زنگ میزد و بلافاصله روز بعد کالا وارد میشد؛ ما اصلا این توانمندی و این اختیارات را نداریم.ضمن این که وقتی پیمانکار با قیمت درست وارد نمیشود لوازم ضروری را برای اجرای پروژه به کار نمیبندد، یعنی باید دفاتر فنی مفصل، مدیران برنامهریزی، مدیر اجرایی و تیم توانمند ایجاد کنند اما خیلی از پیمانکاران ما وقتی میآمدند اصلا از الفبای برنامهریزی اطلاعی نداشتند و ما به آنها اصول برنامهریزی را آموزش میدادیم.
آموزش برنامهریزی در حیطه وظایف کارفرماست؟
خیر. در حیطه کار ما نیست. کارفرما باید برنامه را از آنها بگیرد، این درحالی است که گاهی ما به جای پیمانکار مینشینیم وبرنامهریزی میکنیم.حتی در مواردی پیمانکار اصلا نمیداند برنامهریزی چیست،ذهنیتی درباره ایمنی ندارد؛ ما تازه با آنها کلنجار میرویم و آموزش میدهیم که این موارد را یاد بگیرند و بتوانند لحاظ کنند.
رسیدگی به صورت وضع پیمانکاران چه؟
بله اینکار بر عهده کارفرماست.یادم است زمانی که به عنوان پیمانکار دست دوم با شرکتهای خارجی کار میکردیم آنها سرهفته صورت وضع را محاسبه و بلافاصله پولشان را پرداخت میکردند، اما بسیاری از پیمانکاران ما درگرفتن حتی پیشپرداختشان مشکل دارند چون نمیتوانند ضمانتنامه ارائه بدهند یا نمیتوانند با ارائه بموقع صورت وضع از آن محل ارتزاق کنند.مهمترین مطلب هم ضعف عملکرد شرکتهای پیمانکاری ماست. مثلا پیمانکارانی وارد کار لولهگذاری میشوند که اصلا سابقه و ذهنیت ورود به این موضوعات را ندارند و این است که باید به آنها فشار وارد کنیم که بروند نیروی با تجربه بگیرند، اینها زمان زیادی از پروژه میگیرند. وقتی شما یک روز را هم از دست دادید مثل این است که یک پتک روی سر پیمانکار خورده است. منظورم این است که ساعتها در اجرای پروژه ارزش دارند برای این که پیمانکار هزینه میکند، یک ماه یا دوماه میگذرد، پیمانکار هزینه کرده و درآمدی نداشته است.
اما پروژه کلانی است و تاخیرهای صورت گرفته در اجرای این فازها در نهایت باعث شده تا در برداشت گاز از میدان گازی پارس جنوبی تاخیر داشته باشیم.
بله حق با شماست. اما به هرحال مشکلات فراوانی وجود داشت و انرژی عظیمی از تیم مدیریت پروژه برای ساماندهی امور گرفته شد. الان میتوانم بگویم کار نظم پیدا کرده است. دوباره کارها تعریف و شرح خدمات به پیمانکاران داده شده است. حالا هر پیمانکاری دقیقا شرح وظایف و حجم کارش را میداند.
چه مقدار از نقشههای پایه را بازبینی کردید؟
تمام اطلاعات مربوط به مهندسی را بازبینی کردیم که این کار وقت زیادی را تاکنون برده است، هنوز هم بازبینی میکنیم، کار خوبی شده واشکالات متعددی درآمده و خوشبختانه بسیاری از آنها برطرف شده است. ببینید در پایان پروژهها باید چندین اتاق مدارک فنی تهیه شود که اینها جزیی از کار است و به موازات پیشرفت کار مدارک هم باید تولید شود؛ اگر این مدارک تولید نشود شما هیچوقت نمیتوانید این پروژه را تحویل دهید و حتی پیشرفت پروژه متوقف میشود. یکی از ثمرات بازبینی ما این است که شکلگیری تولید این مدارک آغاز شد و روند ادامه دارد.
در بخش کالا هم این مشکلات وجود داشت؟
بله متاسفانه آن چیزی که خرید شده بود و آن چیزی که باقی مانده بود و کالاهایی که باید خریداری میشدند از دقت و صحت لازم برخوردار نبود. بررسی این کارها وقت زیادی میبرد تا تشخیص دهیم چه مقدار کار انجام دادهایم و چقدر کسری داریم.
اما 7 سال از اجرای پروژه گذشته و هنوز به بهرهبرداری نرسیده، 5 میلیارد دلار هزینه شده و توجیه فنی و اقتصادی طرح را هم زیر سوال برده است.
بله حق با شما است.البته از مسائل بینالمللی هم نباید غافل شویم؛ در هر حال تحریمها در مقاطعی دامنگیر اجرای پروژه شد.
زمانی که قرارداد منعقد شد ایران تحریم همه جانبه نبود و از سال 89 تحریمهای سختگیرانه علیه صنعت نفت اعمال شد و شما بعد از سال 89 با این مشکل مواجه شدید.
بله حق با شما است.
البته باید به این نکته هم اشاره کنم ایران از همان ابتدای پیروزی انقلاب تحریم بود وشرکتهایی که پروژه را اجرا میکنند با علم به این موضوع وارد میدان میشوند.
بله تحریمهای شدید علیه ایران از سال 1389 به بعد شروع شد. ما میتوانستیم از سال 85 تا 89 خریدهایمان را انجام داده و کالاهای مورد نیازمان را تامین کنیم. اما بعد از سال 89 تحریمها مشکلات متعددی را برای ما به وجود آورد، مثلا همان کسریهای خریدی را که استخراج کردهایم به یکی از مشکلات ما تبدیل شده است زیرا الان خریدها به آسانی سال 85 صورت نمیگیرد. اما به هر حال ما در این خصوص کارهای خوبی هم انجام دادهایم.
چقدر خرید کردید؟
در بخش لولهگذاری از دی ماه 92 حدود 50 میلیون یورو خرید انجام شد.
یعنی بعد از توافق ژنو؟
نمیتوانم به این موضوع ربط بدهم. تحریمها که هنوز پابرجا است. از زمانی که تیم مهندسی پروژه تغییر کرد و برآوردها صورت گرفت و کسریها را در آوردیم، این میزان خرید انجام دادیم.
باز هم نیاز است؟
بله هنوز هم نیاز داریم. بخشی از خریدهای انجام شده را دریافت کردهایم و بخشی از کالاها هم در راه هستند. در بخش ابزار دقیق هنوز اقلام زیادی خریداری شده اما باید حمل شود.
اینها ایرادات پیمانکار بود کارفرما(IPMI) چه ضعفهایی در اجرای فاز 17 و 18 داشت؟
کارفرما(IPMI) سازمان لازم برای انجام این کار ندارد یا اینکه داشتیم و شکل گرفته اما ثبات سازمانی نداشتیم لذا نیروهای کلیدی و مجرب متفرق شده و نهایتا سازمان نابود شده است.در هرحال برای انجام هر کاری باید سازمانی براساس حجم و نوع کار داشته باشیم مثل دفتر فنی،عوامل اجرایی ونظارتی که همه باید کاملا توجیه شده باشند،گروه ماندگار باشد،در طول زمان خود را ارتقاء دهد و بداند باید چه انتظاری از پیمانکار داشته باشد و چگونه او را هدایت کند؛ اما متاسفانه این سازمان وجود نداشت.در واقع سازمانی که بخواهد بر نحوه اجرای صحیح امور به معنای واقعی نظارت داشته باشد وجود نداشت.
دولتی بودن شرکت چقدر تاثیر داشته؟ به عنوان مثال شما زیرمجموعه وزارت صنعت هستید خیالتان راحت است اگر به جای چهارسال، هفت یا حتی 10 سال هم پروژه را انجام دهید ضرر و زیانی نمیپردازید.
متاسفانه این مساله صحت دارد. اول اینکه این ذهنیت در افراد ایجاد شده که شرکت دولتی است و بالاخره دولت پول پروژه را تامین میکند، دوم اینکه به علت دولتی بودن ضوابطی بر شرکتها و سازمانهای دولتی حاکم است که این ضوابط برای کارهای اجرایی مناسب نیست و سرعت کار را کم میکند، در واقع سرعت تصمیمگیریها، با توجه به ضوابط ومقررات حاکم بر شرکتهای دولتی، خیلی کند است و اجازه نمیدهد به سرعت تصمیم گرفته و اجرا کنید.
چرا در شرکتهای دولتی هنوز هم با این معضل روبهرو هستیم، در حالی که اجرای پروژهای مانند فاز 17 و 18 به نوعی یک پروژه ملی است بنابراین باید برای تصمیمگیران سرعت عمل از اهمیت بالایی برخوردار باشد.
به نظرم اجرا باید به طور کامل به بخش خصوصی سپرده شود. بخش دولتی باید در کلان بر اجرای پروژه نظارت کلی داشته باشد و مناقصههای کلان را انجام دهد اما در اجرا کار را به بخش خصوصی بسپارد. بخش دولتی هرچه قدر بیشتر از اجرا فاصله بگیرد به همان میزان کار بهتر اجرا میشود.
آیا وزارت نفت از شما خواسته بابت تاخیری که در بخش خودتان دارید خسارتی هم بپردازید؟
هنوز به آن جاها نرسیده ایم.
به لحاظ اقتصادی شما به دلیل تاخیر فراوان براساس قرارداد باید خسارتی بابت هر روز تاخیر بپردازید حالا شما به نفت گفته اید باید مبلغی به شما بدهد تا بتوانید به پیمانکار بدهید تا کار سرعت بگیرد از آن طرف آیا خودتان انتظار دارید وزارت نفت از شما هم درخواست ضرر و زیان کند؟
اینها بحثهایی است که قطعا در اجرای پروژه با آنها درگیر میشویم. الان نمیتوانم چیزی در این باره بگویم، برای این که اینها دعاوی مالی است.
این احتمال است که به دلیل دولتی بودن، وزارت نفت از دریافت خسارت چشم پوشی کند؟
نمیدانم. بعید هم نیست این کار را بکند. البته ما هم حرفهایی برای زدن داریم و ادله خودمان را بیان میکنیم.
انتظار شما از وزارت نفت به عنوان کارفرمای اصلی چیست؟ به نظرتان آنها چه ضعفهایی در برخورد با پیمانکارانشان دارند؟
من نمیگویم ضعف. پروژه در چندین سطح مدیریت میشود، در سطح اولیه کارفرمای اصلی وزارت نفت است، سطح بعدی شرکت نفت وگاز پارس، پایینتر از آن کنسرسیوم، بعدش IPMI به عنوان مدیر اصلی در بخش خشکی و همین طور پیمانکارها پایین میآید.حالا هر کدام از مدیریتها باید کار خودشان را انجام دهند یعنی من نمیتوانم به جای پیمانکارم جوشکاری کنم او یک وظایفی دارد و من هم یک وظایفی دارم، متاسفانه این موضوعات و مرزها به دلایلی صحیح یا غلط مقداری مخدوش شده است.
انتظار شما از کارفرما چیست؟
کارفرما باید ما را مانیتور کند و ببیند آیا به عنوان پیمانکار اصلی سازمان، ساز وکار و روشهای صحیح برای اداره کار داریم،آیا مدیریت پروژه درست تعریف شده، کارفرما باید ما را رصد کند نه اینکه پیمانکار ما را رصد کند، نه اینکه ببیند چرا پیمانکار به جای این که باید 1000 متر بتن بریزد 500 متر ریخته. این کار، وظیفه ما است نه شرکت نفت وگاز پارس. این موضوعات نباید مخدوش شود، انتظار داریم کارفرما ما را نظارت کند و بررسی کند آیا سازمان ما لیاقت و سازوکار کافی برای اجرای پروژه دارد یا خیر. دوم اینکه برنامه زمانبندی و مسیری که طی میکنیم به دقت مانیتور کند و ببیند این مسیر وسرعتی که میرویم با آن چه در برنامه زمانبندی اعلام شده منطبق است یا خیر، نه اینکه صبر کند در تاریخ مقرر، روند پیشرفت پروژه را از ما بخواهد.
کارفرما چقدر در این زمینه شما را رصد میکند؟
رصد میکند اما آن طوری که باید نیست. بیشتر نقش ما را ایفا میکند.
طی یکسال اخیر روند کار شما چقدر سرعت گرفته؟
بسیاری از زیرساختهای مورد نیاز برای پیشرفت کار را اصلاح کردهایم. با رفع این موانع روند اجرای پروژه هم سرعت گرفته است، ضمن اینکه هر روز هم به موضوعات بیشماری رسیدگی میشود، انتظار داریم در شهریورماه یک واحد را براساس برنامه اعلام شده به وزارت نفت، به مدار تولید برسانیم که این، کار بسیار مشکلی است.
زمانی که پروژه به پیشرفت 75 درصد می رسد چه مشکلات و چه سختیهایی دارد؟
وقتی که یک درصد کار را انجام بدهید مثلا در مقطع پیشرفت 20 درصدی هستید با یک درصد کار وقتی که در مقطع پیشرفت 85 درصدی هستید از لحاظ هزینه و مقدار نیرویی که به کار میگیرید و سختی کار خیلی فرق میکند، شما باید به این نکته هم توجه داشته باشید بعد از پیشرفت 70 درصد به بالا باید بعضی از واحدها را زنده یعنی پیش راهاندازی کنید، اینجا دیگر شرایط کار فرق میکند.البته باید این نکته را هم یادآوری کنم که پیمانکاران هم سعی میکنند همیشه بخشهای آسانتر وسودآورتر ناحیه خودشان را انجام دهند و لذا اگر پیمانکاری کارش را به آخر نرساند معمولا بخشهای دست وپاگیر، مشکل و ضررده باقی میماند در این پروژه هم عمدتا و به اصطلاح "گوشت کار خورده شده و استخوان باقی مانده است" مواجه شدیم.
الان پروژه چند درصد پیشرفت دارد؟
کل پروژه حدود 85 درصد پیشرفت دارد. بسیاری از مشکلات رفع شده و جبهه کار پیمانکاران بازشده است، قرار است در پایان خردادماه بخشهایی را مثل بخارآب، هوای فشرده و نیتروژن تحویل دهیم. در شهریورماه هم یک واحد پروژه راهاندازی میشود، زمان کمی تا شهریورماه داریم؛ با توجه به حجم کاری که داریم به نظرم باید حداقل 60 تا 70 درصد به تعداد نیروها وتجهیزاتمان اضافه کنیم. باید به هر قیمتی شده تا در شهریورماه واحد اول بخش خشکی فاز 17 و18 را تحویل دهیم.
برنامه شما برای امسال چیست؟
در حال حاضر حدود پنج هزار نیروی کار در بخش خشکی فاز 17 و 18 مشغول به کار هستند که برای وارد مدار شدن واحد اول تا شهریورماه باید این تعداد به هفت هزار نفر افزایش پیدا کند. ضمن اینکه برای نیرویی که جذب میکنیم باید کار داشته باشیم نه اینکه نیرو بیاید و کاری نباشد.
خریدها و تامین کالایتان به چه صورتی خواهد بود؟
هنوز موانع پولی و پرداخت داریم هرچند که وزارت نفت واقعا در این چندماه در بحث تامین اعتبارات کمک کرده است اما نقل وانتقالات باید با سرعت بیشتری صورت بگیرد. هنوز در انتقال پول به خارج مشکلات خودمان را داریم. ما هم بیکار ننشستهایم و در همین شرایط توانستهایم اقلام زیادی را خریداری کنیم.
با توجه به تغییرات مکرر مدیریت در این شرکت این مساله را چطور رفع و رجوع میکنید؟
این موضوع مساله مهمی است. ثبات تیم مدیریتی و احساس اطمینان تیمها از کارشان و امنیت شغلیشان باعث ایجاد انگیزه در بین نیروها میشود. یکی از دلایلی که نتوانستیم اطلاعات پایه قوی داشته باشیم این است که نیروهای ما ثابت نبودند، دوم مشوقهای انگیزشی تاثیر فراوانی بر روی عملکرد پیمانکاران دارد، ضمن اینکه این پاداشها در مقابل چیزی که به دست میآوریم اصلا قابل مقایسه نیست.
ترین دوم را چه زمانی تحویل میدهید؟
کل 17 و 18 را امسال(سال 1393) تحویل میدهیم.
تامین مالی یکی از دلایل پیمانکاران برای تاخیر در اجرای پروژه ها است، این مساله چقدر قابل توجیه است؟
در هر حال هر پروژهای براساس اعتبار مشخصی شروع میشود. اما باید توجه داشته باشید که طی سالهای اخیر هزینههای ریالی ما چندین برابر شده و نمیتوانیم جواب پیمانکاران دست دو و دست سهمان را بدهیم، مثلا چندماه پیش یک اینچ واحد جوشکاری با 60 هزار تومان انجام میشد الان دیگر زیر 200 هزار تومان نیست. از سوی دیگر چون مبلغ قرارداد در نفت ثابت است بنابراین نفت میگوید باید براساس همان قیمتها کار را انجام دهید. اما اگر پروژهای که باید چهارساله تمام شود پنج ساله تمام شود معلوم است که هزینههای دیگر مانند نرخ تورم و نوسانات ارز هم به آن اضافه میشود.
یعنی این همه تاخیر قابل قبول است که به جای چهارسال هفت سال پروژه را انجام دهیم؟
این جای تاسف است که پروژههای عمرانی ما این همه تاخیر دارد. بحث مالی مقدار زیادی بر روی کار اثر گذاشته اما این همه مشکلات نیست. پیمانکار با قیمت درستی وارد نشده است و با قیمت پایین آمده و از همان ابتدا هم شروع به بازی بازی کردن میکند تا پول بیشتری بگیرد. مقداری هم سوء مدیریت باعث شده تا پروژه طولانی شده و هزینه بیشتر شود، تحریم هم درصدی اثر گذاشته اما اگر توانسته بودیم همان قراردادی را که در سال 85 منعقد کردیم تا سال 89 تمام کنیم در واقع مشکل کمتری برای خرید داشتیم.
مشکلات چه بوده آیا شرکت نفت پول پیمانکاران را نداده بود؟
نمیتوان گفت به خاطر پول ندادن شرکت نفت خرید به موقع انجام نشده است، برای خرید اولا باید پول کافی و به موقع فراهم باشد که شاید کمبودهایی از این بابت بوده است، اما برای خرید، فعالیتهای بسیاری از طراحی، تکمیل مهندسی کالاها، ردو بدل کردن اطلاعات فنی با فروشندگان گرفته تا امور بازرگانی و حمل، ترخیص و غیره باید صورت گیرد تا خرید انجام شود که حتما در این امور تاخیرهایی بوده است.اما مواردی هم هست که مثلا 10 یا 20 درصد پیش پرداخت به سازندهای میدهید که او باید 60 درصد در ابتدا برای مواد خام هزینه کند لذا یا خرید انجام نمیشود یا مواد خام مدتی در گمرک معطل میماند و نتیجه هم معلوم است.
یعنی اگر کار را به بخش خصوصی میدادید این همه تاخیر نداشتید؟
نمیگویم خصوصیها نقص یا تاخیر نداشتند اما مدیر شرکت خصوصی هر روز سود و ضرر خود را محاسبه میکند و حیاتش به این امر بسته است اما دولتیها اینطور نیستند.
خیالشان از بابت تامین هزینهها راحت است.
بله خیالشان راحتتر است. فوقاش مدیری که کارش را درست انجام نداد بر میدارند و احیانا جای دیگری میگذارند اما در شرکت خصوصی این گونه نیست، اگر تاخیر داشته باشد و شرکت در نهایت دچار ضرر و زیان شود باید ضرر وزیان این کار را از جیب خود بپردازد، بنابراین، اجرای درست پروژه برای شرکت خصوصی یک امر حیاتی است. بنده دزفولی که اینجا نشستهام، اگر کفایت انجام این کار را نداشته باشم من را بیرون میکنند اما دیگر ماشین و منزل شخصی بنده با خطری مواجه نیست، حالا مقایسه کنید کدام یک از بخشهای دولتی و خصوصی کارشان را با جدیت انجام میدهند؟
گفتگو: نگار صادقی
نظر شما