پایههای سنتی اقتصاد انرژی که دستخوش این تغییرات شده اند، عبارتند از: الف) نفت یک منبع پایانپذیر است، ب) منحنی عرضه و تقاضا دارای شیب ملایم است پ) وجود سطح بالایی از «بیکششی قیمت» در عرضه و تقاضای نفت، ت) جریان انرژی از شرق به غرب جهان و ث) اثر ثباتبخش اوپک بر بازار جهانی نفت است. در این گزارش، ابتدا، این مولفههای نوظهور اقتصاد جدید انرژی بیان شده و سپس بر اثرات این تحولات بر بازار گاز طبیعی اشاره می شود.
1- پایههای جدید اقتصاد جدید انرژی
• بازنگری در پایه نخست: نفت یک منبع پایانپذیر است.
- در ٣٥ سال گذشته جهان حدود یک تریلیون بشکه نفت مصرف کرده است که در همین دوره بیش از یک تریلیون بشکه نفت اثبات شده جدید کشف شده و میزان ذخیره نفتی که از نظر فنی میتواند استخراج شود، در سال 2014 معادل ٢.٥ برابر سال ١٩٨٠ است، اما در این زمینه، مولفه مهمی ظاهر شده که بر روند مصرف انرژیهای فسیلی تاثیرگذاشته و جهان را بیش از آن که از پایان نفت نگران کند، از پی آمدهای استفاده از منابع فسیلی انرژی برحذر می دارد. نگرانی این است که اگر همه انرژی فسیلی موجود بخواهد مصرف شود، میزان ٢.٨ تریلیارد تن CO2 منتشر خواهد شد که یک تریلیارد بیش از حدنهایی لازم برای جلوگیری از گرم شدن کره زمین (بیش از ٢ درجه) است که ٦٠ درصد انتشار گازهای گلخانهای مربوط به زغالسنگ است. به طور طبیعی این موضوع دو نتیجه کلی را در بردارد: الف) لازم است که باوجودتفاوت در تقاضای حاملهای مختلف منابع فسیلی، تقاضای کلی آنها کاهش یابد و ب) از میان منابع فسیلی مورد استفاده باید منبعی در کانون استفاده قرار گیرد که دارای نرخ انتشار CO2 کمتری باشد.
• بازنگری در پایه دوم: شیب ملایم عرضه و تقاضا و بیکششی نسبت به قیمت نفت
- برخلاف تولید انواع نفت متعارف که پس از سرمایهگذاریهای گسترده اولیه جریان تولید به دلیل فرآیند تولید اینگونه منابع به نوسانات کوتاه مدت قیمت حساس نیست، تولید منابع نفت شیل به شدت به نوسانات قیمت حساس بوده و کشش دارد. این موضوع به این دلیل است که ٧٥ درصد تولید یک چاه در منابع نامتعارف در سال نخست رخ خواهد داد و تداوم تولید آن نیازمند سرمایهگذاری منظم و جدید بوده که به سطح قیمت نفت حساس است. از این گذشته، عمده تولید منابع نامتعارف توسط شرکتهای کوچک خصوصی با توان مالی محدود صورت میگیرد که برخلاف تولید منابع متعارف که از سوی شرکت عظیم ملی با ذخیره مالی و ارزی قابل توجه صورت میگیرد، این امر وابستگی به نوسان قیمت را بیشتر میکند. نتیجه این موضوع بر اقتصاد انرژی این است که افزایش قیمت منجر به اقتصادی شدن و سرمایهگذاری زودبازده در نفت شیل شده که میتواند منجر به افزایش عرضه و کاهش قیمت شود و کاهش قیمت به نوبه خود سبب خارج شدن سریع این سرمایهگذاریها از حوزه تولید منابع نفتی نامتعارف و کاهش عرضه شود. نتیجه این امر نداشتن چشمانداز بالابودن قیمت در آینده بازار نفت است. این موضوع برای کشورهایی که دارای تنوعصادرات منابع انرژی (نفت و گاز طبیعی) هستند، ریسک آسیبپذیری مالی کمتری از نوسانات قیمتی متحمل خواهند شد تا کشوری که متکی به صادرات صرف نفت است.
• بازنگری در پایه سوم: جریان انرژی از شرق به غرب است.
- تقاضای نفتی در غرب روبه کاهش بوده و از ١٠ سال گذشته (پیک مصرف نفت)، مصرف نفتی ایالات متحده و اروپا به دلیل افزایش کارآیی انرژی رو به کاهش است.
مصرف نفتی اروپا در سال ٢٠٣٥ به اندازه مصرف آن در دهه ١٩٦٠ خواهد بود در حالی که GDP آن ٤ برابر به نسبت دهه١٩٦٠ رشد کرده است. برخلاف نفت، روند وابستگی به واردات گازی در اتحادیه اروپا به دلیل کاهش تولید داخلی و سیاستهای انرژی این اتحادیه روند افزایشی داشته است. به سخن دیگر، هرچند اقتصاد نفتی با تغییر کانون مصرف از غرب به شرق روبرو بوده، اما اقتصاد گازی با کانونهای چندگانه منطقهای روبروست.
• بازنگری در پایه چهارم: جریان اوپک ثباتبخش بازار نفتی است.
تحولات بازار نفت نشان داده است که در حوزه نفت، سازمان اوپک تنها میتواند سبب ثبات در نوسانات بازار عرضه و تقاضای نفت در کوتاه مدت شده و نمیتواند تحولات ساختاری و فنی مربوط به تجاری شدن منابع نامتعارف و افزایش عرضه را مدیریت کند. این امر سبب می شود که دخالت اوپک در بازار برای افزایش قیمت نفت منجر به کاهش سهم بازاری این نهاد در بازار نفتی شود. حتی سیاست دخالت نکردن اوپک و کمنگهداشتن قیمت نفت برای کسب سهم در بازار نیز هرچند در کوتاه مدت موثر بوده، اما در بلندمدت در برابر پیشرفتهای تکنولوژیکی کاهش هزینههای تولید بیتاثیر است. این امر نیز بر کشورهایی که دارای تنوعصادرات منابع انرژی است، اثرات متفاوتی برجای میگذارد.
2- آثار تحولات اقتصاد جدید انرژی بر گاز طبیعی:
با ملاحظه مولفههای تاثیرگذار بر اقتصاد نوین انرژی جهانی میتوان اثرات ذیل را بر بخش گاز طبیعی متصور شد:
- توجه به گاز طبیعی را به دلیل کاهش انتشار CO2 در شرائطی که مولفه زیستمحیطی به دغدغه مهمی در عرضه بینالمللی بدل شده است،بیشتر میکند.
- کشورهای صادرکننده انرژی با تنوع صادرات انرژی (نفت و گاز طبیعی) توانایی بیشتری در کنترل اثرات مالی زیانبار نوسانهای قیمت جهانی نفت به دلیل ماهیت قراردادهای گازی به نسبت کشورهای عرضهکننده صرف نفتی خواهند داشت.
- به رغم کاهش تقاضای نفت در اروپا و تمرکز عمده تقاضای نفتی آینده جهان به آسیای شرقی، بازار گازی اروپا به دلیل کاهش تولید داخلی با روند روبهرشدی روبرو بوده و اقتصاد گاز جهانی با تنوع بازار بیشتری روبروست.
محمدصادق جوکار، پژوهشگر حوزه انرژی
نظر شما