چه کسی حرف‎‌های مشکوک می زند؟

روز دوشنبه (24 آبان‎ماه) در صفحه چهارم روزنامه کیهان مطلبی به قلم آقای بهمن آرمان به چاپ رسید که هرچه بیشتر آن را بخوانید بیشتر متعجب می شوید که چگونه یکی از تحلیلگران مسائل اقتصادی که مدرس این رشته در دانشگاه هم هست به سادگی چشم بر حقایق موجود می بندد و تحلیلهایی سطحی و جهت دار به استناد مبانی نادرست ارائه می دهد. به همین دلیل و به منظور تنویر افکار عمومی ذکر توضیحاتی پیرامون آن ضروری می نماید.

1- آقای آرمان پس از مدت ها غیبت از فضای رسانه ، به تازگی  با نگارش متنی احساسی و غیر علمی در روزنامه کیهان که از یک اقتصاددان بعید به نظر می رسد از پس پرده بیرون آمده و به طرح مسائل و تحلیل های عجیب از اقتصاد کشور و صنعت نفت پرداخته است. ایشان در این متن غیرمنسجم و از هم گیسخته تلاش دارد یک نکته آنهم ، فرمول جدید نرخ خوراک به پتروشیمی ها که در راستای عمل به قانون بوده و  از دستاوردهای بزرگ و ماندگار دولت یازدهم است، انتقاد کند منتها به دلیل عدم آگاهی و نداشتن مستندات لازم علمی برای نقد کارشناسی، به زمین و زمان متوسل شده و همه چیز را به هم دوخته است.

2- جمهوری اسلامی ایران پس از پایان جنگ تحمیلی با خسارات عمده ای در صنعت نفت مواجه بود. توقف سرمایه گذاری در این صنعت همزمان با تخریب گسترده زیرساختهای آن موجب شده بود تا رقبای منطقه ای در این حوزه فاصله بسیار زیادی با ایران پیدا کنند. با این وجود و برخلاف اعتقاد جناب آرمان که عنوان کرده اند "خداوند قدرت اندیشیدن به مدیران اقتصادی کشور (جمهوری اسلامی) نداده است" با تلاش و تدبیر مدیران وقت، کلید توسعه در صنعت نفت زده شد و با جذب سرمایه و تکنولوژی روز و با تلاش نیروی انسانی متخصص و متعهد، صنعت نفت در مدت زمان کوتاهی به احیا خود پرداخت. ایران همچنین علیرغم تشدید تحریم آمریکا و تصویب قانون داماتو موفق شد با دیپلماسی فعال در حوزه انرژی، تولید نفت خام را تا سال 1384 در سطح چهار میلیون 200 هزار بشکه در روز،‌ متوسط خوراک پالایشگاه های کشور تا سطح روزانه یک میلیون و 605 هزار بشکه در روز ، ظرفیت تولید گاز را تا سطح 400 میلیون مترمکعب در روز و ظرفیت نصب شده پتروشیمی را به میزان 20.4 میلیون تن و طرحهایی که برای آن قرارداد منعقد شده بود را تا سطح 40 میلیون تن تثبیت نماید. نویسنده در حالی انگشت اتهام حمایت از خام فروشی را به سوی وزیر نفت می گیرد که بررسی تاریخ صنعت نفت پس از پیروزی انقلاب به خوبی نشان می دهد بیشترین فعالیت و گامهای عملی برای جلوگیری از خام فروشی و تلاش برای ایجاد ارزش افزوده با وجود همه محدودیتها در دوران مدیریت ایشان برداشته شده است.

3- بر اساس اسناد برنامه های پنجساله سوم و چهارم توسعه مصوب مجلس،‌ دولت از هرگونه سرمایه گذاری برای ساخت پالایشگاه منع و این کار به عهده سرمایه گذاران بخش خصوصی گذاشته شده بود. طبیعی است سرمایه گذاران بخش خصوصی هنگامی در این پروژه ها سرمایه گذاری می کنند که حاشیه سود قابل توجهی برای آن متصور بوده و حداقل ریسک را داشته باشد. ظرف 10 سال گذشته دهها مجوز سرمایه گذاری ساخت پالایشگاه برای بخش خصوصی صادر شد که هیچ یک از آنها به ثمر نرسید زیرا سرمایه گذاری برای ساخت پالایشگاه جز در کنار آبهای آزاد و با تکنولوژی روز و به شرط مداخله نداشتن دولت در قیمت گذاری محصولات چندان اقتصادی نمی نماید. ای کاش جناب آرمان مشخص میکردند که بر اساس کدام ماده قانونی و بر اساس کدام منطق و الگوی اقتصادی دولت باید پالایشگاهی را بسازد که حداکثر به 20 درصد محصولاتش نیاز دارد و مابقی آن را باید به زحمت بازاریابی کرده و بعضا با ضرر بفروشد.

4-    نویسنده در فرازی در مورد حمایت وزارت نفت از ساخت پالایشگاه آناهیتا در کرمانشاه نیز سعی کرده است موضوع را بدون کوچکترین بررسی به سطحی ترین بهانه یعنی به کرمانشاهی بودن وزیر محترم نفت نسبت دهد در حالی که اگر مختصر تحقیقی می کردند متوجه می شدند که مجوز ساخت پالایشگاه آناهیتا با هدف انتقال پالایشگاه فعلی این شهر و به منظور تامین نیازهای منطقه غرب کشور به فرآورده های نفتی در دولت نهم و در تاریخ پنجم دی ماه سال 1385 صادر شده و حمایت وزارت نفت و آقای زنگنه بعد از سال 92 نیز در راستای اجرای مصوبه سفر مقام معظم رهبری به این استان و در جهت همکاری با سهامداران اصلی پالایشگاه آناهیتا که در حقیقت بازنشستگان کشور هستند، صورت گرفته است.

5- آقای آرمان در جایی دیگر انتقاد کرده اند که چرا وزارت نفت از ساخت پالایشگاه نفت سنگین خوزستان حمایت نکرده است. باید قدری تامل کنیم،‌ اینکه ما خوشمان بیاید پالایشگاه نفت سنگین در خوزستان داشته باشیم یک بحث است و اینکه مسئولیت داشته باشیم تا از منابع محدود مالی دولت صیانت کنیم و طرحی اقتصادی را با هدف کسب حداکثر سود اجرا و درآمد آن را به خزانه واریز کنیم، یک بحث دیگر است. واقعا شایسته است آقای آرمان به عنوان یک اقتصاددان نشان دهند چگونه سرمایه گذاری برای ساخت پالایشگاه نفت سنگین خوزستان توسط دولت با توجه به واقعیات اقتصادی صنعت پالایش و نیازهای کشور سودآور است؟

6- ایشان در جایی دیگر از نوشته شان در حالی از منطقی شدن قیمت گاز تحویلی به صنایع ابراز نگرانی می کنند و ابراز داشته اند که سرمایه گذاران هندی به دلیل گران بودن قیمت گاز از سرمایه گذاری در پتروشیمی چابهار منصرف شده اند که خود با آوردن جدول قیمت گاز در آمریکا،‌قیمت گاز صنعتی در این کشور را بیش از 9 سنت در هر مترمکعب نشان داده اند هرچند که ایشان به این موضوع اشاره ای نداشته اند که اساسا قیمت گاز جهانی نیست و بر اساس عرضه و تقاضای منطقه ای بسیاری از متغیرهای اقتصادی و حقوقی و حتی امنیتی تعیین می شود. اگر آقای آرمان نگران انصراف هندیها و آفریقای جنوبی از سرمایه گذاری در ایران هستند خوب است به دلیل مذاکرات گسترده شرکتهای معظم اروپایی که خواهان سرمایه گذاری چند میلیارد دلاری در صنایع پتروشیمی ایران شده اند ،هم خوشحال باشند. البته اینکه دولت تدبیر و امید حاضر به باج دادن و زدن چوب حراج به منابع ملی به عنوان ثروتی بین نسلی نشده است جای قدردانی دارد نه گلایه.

7- نویسنده در فرازی دیگر در حالی از افزایش و منطقی شدن قیمت سوخت برای صنایع از جمله پتروشیمی ها ابراز نگرانی کرده اند که در همه ممالک پیشرفته وقتی قیمت سوخت بالا می رود مدیریت آن واحدها برای حفظ سود خود به سمت توسعه تکنولوژی و بهبود مدیریت و افزایش راندمان و جبران این موضوع از سایر حوزه ها می افتند. براستی فکر می کنید چه عاملی به جز قیمت موجب شده است تا الان در اروپا خودروهایی با مصرف 3 لیتر  و 4 لیتر در هر 100 کیلومتر رواج یابد؟ چه عاملی باعث شده است تا راندمان نیروگاه ها، صنایع فولاد،‌ آلومنیوم لاستیک،‌ شیشه،‌ سیمان و سایر صنایع انرژی بر در این کشورها تفاوت چشم افسایی با صنایع پر مصرف ما داشته باشند.

8- ایشان در فرازی دیگر با اشاره به این‌که تصمیم وزیر نفت برای اصلاح قیمت خوراک پتروشیمی ها به زعمشان مشکوک است، با تقلیل بحث مصرف گاز پتروشیمی ها به میزان 7 درصد گاز تولیدی کشور و ارتباط بلاوجه آن با ماجرای کشتی حامل تجهیزات ذوب آهن کرج که در جنگ جهانی دوم از سوی متفقین، مصادره شد،‌ از تاخیر در توسعه صنعت پتروشیمی ابراز نگرانی کرده اند. خوب است خوانندگان محترم بدانند مصرف گاز پتروشیمی ها بر مبنای همان 7 درصدی که اشاره شده سالانه چیزی در حدود 14 میلیارد مترمکعب است که اگر قیمت 8 سنت را برای آن در نظر بگیریم ارزش سالانه آن بیش از 1.1 میلیارد دلار خواهد بود که رقم ناچیزی نیست. آنهایی که دم از خوراک ارزان می زنند و بدنبال گاز 2 یا 3 سنتی هستند و از سویی مالیات و عوارض تولیدشان را هم در مناطق آزاد پتروشیمی پرداخت نمی کنند با رانتی با بازه 10 تا 20 هزار میلیارد تومان طرف هستند، عددی که حتی در مقایسه ذهنی با فیشهای نجومی به دشواری می توان آن را تصور کرد. . ضمن اینکه آیا این مساله به ذهن آقای آرمان رسیده است که اگر شرکت های خارجی از جمله هندی ها و آفریقایی ها بخواهند در صنعت پتروشیمی ایران سرمایه گذاری کنند، با قیمت پایین خوراک چه سودی خواهند برد؟ به راستی چرا باید این رانت و سود در اختیار شرکت های خارجی قرار گیرد درحالیکه آنها با قیمت های معقول و منطقی که با قیمت های شاخص جهانی نزدیک است ، حاضر به سرمایه گذاری در ایران هستند.

9- نویسنده محترم در فرازی دیگر پس از ایراد به فرمول تعیین خوراک پتروشیمی ها نوشته اند:" از همه مهمتر اینکه در کدام کشوری چنین فرمولی اعمال می شود؟ و کنایه زده اند که عده ای به اصطلاح اقتصاددان فکر می کنند با مقاله و سخنرانی می توانند کنترل اقتصاد کشور را در دست داشته باشند." بسیارخوب، بالاخره متوجه می شویم که ایشان اعتقاد دارد که چرخ را نباید دوباره اختراع کرد و خوب است سراغ استفاده از تجربه های بین المللی رفت اما ای کاش واقعا بپذیرند که چنین شود. یعنی شرکتهای واگذار شده مالیات،‌ عوارض،‌ بهره مالکانه را مطابق عرف کشورهای پیشرفته به دولت بپردازند،‌ در زمینه ایمنی،‌ بهداشت و محیط زیست و مسئولیتهای اجتماعی به صورت واقعی و متناسب سرمایه گذاری کنند، تحقیق و توسعه را گسترش بدهند،‌ به فکر استفاده از فناوری و دانش روز و مدیریت بهره ورانه باشند و در برابر مشکلاتشان خودشان مسئول و به سهامدارانشان پاسخگو باشند نه اینکه دائم از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده و بار خودشان روی دوش دولت بگذارند. کنایه ایشان به عنوان یک اقتصاد دان  به تیم اقتصاددان دولت نیز جای شگفتی دارد زیرا برای رفع مسائل باید فکر کرد و به افکار و ایده ها سازمان و آن را در قالب مقالات و سخنرانیهای علمی در معرض قضاوت قرار داد، دولت تدبیر و امید برخلاف دولت نهم و دهم با بهره گیری از توان متفکران اقتصادی و تشکیل اتاقهای فکر و جمع بندی نظرات اهل فن موفق شده است تا رشد اقتصادی منفی8/6 را ظرف 3 سال، مثبت نموده و افق روشنی پیش روی تصمیم گیران کشور قرار دهد. سیاستگذاران کلان صنعت نفت کشور با درک صحیح از مسائل توسعه میدانهای غرب کارون را کلید زده اند و در آینده نه چندان دور و با توسعه میدانهای مشترک این ناحیه تمدن جدیدی شکل خواهد گرفت که افزایش ضریب امنیت منطقه حداقل دستاورد آن خواهد بود. بهتر است آقای آرمان به جای اینکه برای افزایش امنیت به فکر ایجاد سپر انسانی از طریق افزایش جمعیت در مناطق مرزی باشند به گونه ای اصولی تر بیندیشند و این موضوع را مطالبه کنند که اگر تولید یک میلیون بشکه ای نفت از غرب کارون هرچه زودتر محقق شود برگ برنده ای در اختیار کشور قرار خواهد گرفت که دیگر هیچ کسی در ذهن خود فکر عبور از مرزهای ایران را نخواهد پروراند.

10- در پایان به آقای آرمان و امثال ایشان توصیه می شود، نگاه ها و تحلیل های خود را از دایره تنگ سیاسی و جناحی خارج ساخته و با توسل به حداقل شاخص های علمی و اقتصادی ، واقعیات کشور را درک کرده و بدور از حب و بغض و کینه ،و با تکیه بر انصاف و عدالت برای برون رفت کشور از محدودیت ها و چالش های کنونی گام بردارند. شاید این گام بتواند حداقلی از ناکامی ها ، بی مسئولیتی ها و همه خساراتی که در گذشته در نتیجه ارائه راهکارهای نادرست و غیرکارشناسی به کشور و اقتصاد آن تحمیل شده را جبران نماید.  کاش جناب آرمان در عمل به اصول ابتدایی تحلیل و تحقیق ، یک بار متن ارسالی خود به کیهان را مرور کرده بود و نواقص آن را که پر از تناقض، تکرار و نتیجه گیری های احساسی و سطحی است را اصلاح می کرد . تحلیلهایی اینچنین به طور قطع نتیجه ای جز کاهش اعتبار و جایگاه بدنه کارشناسی  و علمی کشور نیست و امید می رود آقای آرمان و امثال وی یک بار دیگر با اصول علم اقتصاد و واقعیت های روز آشتی کنند. 

کد خبر 273538

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =