افزایش قیمت نفت در سال آینده و سطح بینالمللی، به افزایش قابل توجه سود چهار شرکت نفتی مهم شل، توتال، بیپی و اکسون موبیل منجر خواهد شد؛ چرا که علاوه بر افزایش قیمت نفت، تقاضا هم در سال آینده افزایش پیدا میکند. همچنین ظهور ترامپ دو تحول عمده برای امریکا و جهان خواهد داشت، یکی خط لوله کی استون بهرهبرداری میشود که به معنای آن است که روزانه ٦٠٠ هزار بشکه نفت خام ایالات متحده از این راه تامین میشود و این کشور را نسبت به واردات نفت از کشورهای دیگر بینیاز میکند.
به بیان دیگر با اجرای این طرح، امریکا نیاز خود به نفت را از طریق کشورهای نیمکره غربی، از جمله کانادا، مکزیک، اکوادور و ونزوئلا تامین میکند. همچنین به نظر میرسد استخراج نفت و گاز از طریق سنگهای رسوبی هم با توجه به افزایش قیمت نفت شتاب گیرد و امریکا در این زمینه سرمایهگذاری بیشتری کند. در دو سال گذشته شاهد کاهش تعداد دکلهای نفتی در این کشور بودیم اما به نظر میرسد ترامپ با افزایش سرمایهگذاری در این بخش و نفت و گازهای غیرمتعارف دیگر، سعی در افزایش اشتغال در ایالات متحده را داشته باشد.
به هر روی، صنایع نفت و گاز در سال آینده دوباره رونق خواهند گرفت. این روند در اقتصاد ایران هم تاثیرات شگرفی خواهد داشت. ایران دارای دو منبع طبیعی است، یکی گاز که در جهان رتبه نخست را دارد و دیگری نفت که در رتبه چهارم آن است. به همین دلیل اقتصاد ایران باید به این دو بخش توجه بیشتری کند و سیاستگذاریهای لازم جهت شکوفایی در آن را انجام دهد. در میان بخشهای مختلف این حوزه هم، میدانهای مشترک از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا ایران با ٩ کشور همسایه میادین مشترک دارد و باید در بخش نفت اولویت بیشتری برای میادین مشترک با عراق و برای بخش گاز هم توجه بیشتر به پارس جنوبی و گنبد شمالی کرد و از این راه سرمایههای لازم برای کشور را جذب کرد.
در طرف دیگر توافق کشورهای عضو اوپک برای کاهش تولید نفت نیز از جهاتی قابل بررسی است، هر چند که پیش از پرداختن به آن باید نکتهای را بیان کرد. برخی نگاه حداکثری به اوپک دارند، به این معنا که این سازمان را مانند کارتلی میبینند که در دراز مدت باید بازار نفت خام و قیمت آن را در دست گیرد و اصطلاحا همهکاره بازار شود. در مقابل عدهای هم به اوپک نگاه حداقلی دارند و فکر میکنند سرانجام نمیتواند نقشی داشته باشد؛ هر دوی این نگاهها اشتباه است، اوپک زمانی که به مسئله بقای اقتصاد کشورهای عضو میرسد نقش موثری پیدا میکند؛ چرا که بیشتر اعضای این سازمان اقتصاد وابسته به نفت دارند بنابراین هر گاه قیمت و سهم بازار به جایی میرسد که کشورها در شرایط دشوار قرار میگیرند، کوششهای همگرایانه بیش از پیش میشود. در این میان مهم این است که کدام کشور نقش رهبری را بازی کند و منافع خود را در این قمار با ریسک رو بهرو کند.
از گذشتههای دور گاه عربستان چنین نقشی را برعهده گرفته است. بهطور مثال در سال ١٩٧٦ در مقابل ابتکار دولت شاهنشاهی ایران که قصد افزایش قیمت را داشت، ایستاد و با ظرفیت اضافی خود توانست ثبات قیمت را حفظ کند و یکی از عوامل سرنگونی رژیم شاه را فراهم کرد. یا در سال ١٩٨٦ که قیمت نفت به حدود ٩ دلار رسید، باز هم عربستان بود که با رهبری خود توانست دیگر اعضا را مجاب کند که با کاهش تولید، به افزایش قیمتها یاری رسانند.
اکنون وضعیت تغییر کرده و اینبار به جای سعودیها ایران ابتکار عمل و رهبری را به دست گرفت. ایران برای همگرایی کشورهای گوناگون قدم گذاشت و سیاست خارجی و دیپلماسی کشور در این زمینه موفق عمل کرد. ایران با پیشبینی درست از اقتصاد جهان، افزون بر همکاری با اوپک، با روسیه هم مشورت کرد تا نتیجهای خوب حاصل شد؛ نتیجهای که در ماههای آینده میتواند اقتصاد کشور را رو به بهبود ببرد.
نکته حایز اهمیت این است که در سالهای گذشته کشش نفت خام کم شده، و افزون بر نفت نامتعارف، انرژیهای تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی و بادی مطرح شدند، هر چند سهم امروز آنها کمتر از ٥ درصد انرژیهای موجود است. علاوه بر این امروز نسبت به دهه ٧٠ میلادی تفاوت دیگری دارد. مجموع دستاوردهای بشری تا جایی پیشرفت داشته که صدها نوع و روش از چگونگی صرفهجویی و بالابردن بهرهوری و بازدهی انرژی در سراسر جهان اختراع شده است و به همین دلیل مصرف سوخت در خودروها به مراتب کمتر از میزانی است که ٤٠ سال پیش بود. در ایران نیز حدود ٢٥ درصد خودروها از گاز طبیعی فشرده استفاده میکنند. درنتیجه میتوان گفت قیمت نفت در سال آینده بیشتر از هفتههای قبل و کمتر از روز پنجشنبه خواهد بود و رقم ٥٠ تا ٥٥ دلار برای قیمت نفت خام برنت، رقمی دستیافتنی به نظر میرسد.
عباس ملکی
روزنامه اعتماد
نظر شما