باید اذعان کرد که بار اصلی دوران گذار اقتصاد ایران به شرایط پساتحریم بر دوش صنعت نفت است. این جمله که بارها در جریان مذاکرات هسته ای و پس از آن شنیده شد که با توافق هسته ای ، ماموریت دستگاه دیپلماسی پایان یافت و ماموریت صنعت نفت آغاز شد، در عمل به اثبات رسیده است. در این باره سخن اخیر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه مبنی بر اینکه، «نفت، برجام را زنده نگه داشته است» را باید گواهی بر مسئولیت پذیری بالای صنعت نفت در قبال ایفای تعهدهای برجامی تلقی کرد.
هرچند این مهم تاکنون به مانند حماسه دستگاه دیپلماسی بازتاب پیدا نکرده اما واقعیتی است که باید به آن اقرار کرد و ضرورتی است که باید ابعاد، زوایا و اهمیت آن را برای افکار عمومی تبیین کرد. این سخن به معنای ضعف، کاستی و بی مسئولیتی دیگر دستگاهها در شرایط مورد نظر نیست. حضور و نقش آفرینی صنعت نفت در دوران پساتحریم به نقش و جایگاه طبیعی آن در اقتصاد ایران در گذشته، حال آینده باز می گردد اما نکته قابل طرح اینکه صنعت با وجود اینکه یکی از دو هدف اصلی تحریمهای اقتصادی قرار داشت و آسیبهای زیادی را تحمل کرد، خیلی سریع کمر راست کرد و در ایفای مسئولیت خود باوجود فشارهای عدیده داخلی و خارجی در دوران پسابرجام، در کمترین زمان با بیشترین کارآمدی، به خوبی ظاهر شد.
در این راستا البته نباید از تلاشهای آگاهانه و نآگاهانه برخی جریانهای سیاسی و رسانه ای برای کوچک نشان دادن این مهم و یا طرح مسائل حاشیه ای و گاه غیر واقعی برای تحت الشعاع قرار دادن مجموعه تحرکات صنعت نفت را غافل شد.
موفقیت صنعت نفت در ایفای مسئولیت خود در قبال برجام و تعهدهای آن بدون تردید مدیون مدیریت و بهره برداری هوشمندانه و کامل از فرصت برجام و حتی فراتر از آن فرصت آفرینی و تقویت فرصتهای برجام است. به طور مشخص کارکرد و نقش آفرینی صنعت نفت در مسئولیت مدیریت پسابرجام را می توان در دو شکل مورد توجه قرار داد:
شکل نخست افزایش تولید و صادرات نفت است که کمترین زمان و بر خلاف همه پیش بینیها مبنی بر ناتوانی بازگشت سریع ایران به بازار نفت، محقق شد. صنعت نفت با وجود اینکه در هدف اصلی تحریم های هوشمند قرار داشت و سطح سرمایه گذاریها و اجرای طرحهای توسعه ای میدانهای نفتی در این دوران به طور ملموسی کاهش یافت اما از ابتدای دولت یازدهم و با آغاز روند مذاکرات جدید هستهای و افزایش امید به توافق، اقدامهای نرم افزاری و سخت افزاری برای ورود به عصر پساتحریم در صنعت نفت آغاز شد.
این حرکت درحالی بود که صنعت نفت با محدودیت شدید منابع مالی برای اجرای طرحهای توسعه ای میدانهای نفتی روبهرو بود. با وجود این که وجود تحریمها و گاه تشدید آن تا زمان رسیدن به توافق در تابستان 94، صنعت نفت آماده ورود به دوره پساتحریم بود به گونه ای که با رفع تحریمها از بهمن ماه 94، افزایش تولید و صادرات نفت ایران کلید خورد و در یک فرآیند چند ماهه صادرات نفت از کمتر از یک میلیون بشکه، به بیش از دو میلیون بشکه افزایش یافت.
این مهم در شرایطی رخ داد که افزون بر کمبود منابع مالی اجرای طرح های توسعه ای صنعت نفت، از ابتدای سال 94 همزمان با افزایش امیدها به نتایج مثبت توافق هسته ای ، فشارهای خارجی به خصوص از سوی کشورهای نفتی منطقه به رهبری عربستان برای عدم افزایش سریع تولید و صادرات نفت ایران آغاز شد و در این راه کشورهای مزبور همه اقدامات لازم را برای وادار کردن ایران به افزایش ندادن سریع تولید نفت در پیش گرفتند که با مقاومت ایران روبهرو شد و ایران سیاست اصولی و درست خود مبنی بر بازگشت سریع و مقتدرانه به بازار نفت باوجود مشکل بزرگ بازاریابی را عملیاتی کرد. این رویکرد جدای از مواهب اقتصادی آن برای کشور، موضع ایران را در سطح بین المللی و مجامع جهانی انرژی از جمله اوپک تقویت کرد. دستاورد بزرگ ایران در نشست اخیر اوپک و دستیابی به طرح مهم کاهش تولید نفت اوپک و با تامین منافع نفتی ایران و مهمتر از آن همراه کردن کشورهای نفتی غیر عضو اوپک که امری بیسابقه به شمار می آید، گویای این مهم است.
شکل دوم و البته مهتر این نقش آفرینی، امضای قراردادهای نفتی با شرکتهای نفتی بزرگ خارجی است. این مهم اگرچه با تاخیر به دلیل وقوع برخی حاشیه های داخلی در قبال الگوی جدید قراردادهای نفتی انجام می شود اما اقدامی بزرگ و موثر برای بازگشت اعتماد شرکتهای بزرگ خارجی نسبت به اقتصاد ایران است.
واقعیت این است که با وجود رفع تحریم های اقتصادی ، شرکتها و بنگاههای اقتصادی در حوزه های مختلف، به دلیل تجربه تحریم و نگرانی از تکرار آن، به سختی مایل به بازگشت به ایران هستند مگر با گذشت زمان و یا باز شدن دری بزرگ و اعتماد آفرین در روابط اقتصادی ایران با اقتصاد جهان. این در بدون تردید توسط صنعت باز می شود زیرا ایران به عنوان دارنده بزرگترین ذخایر هیدورکربوری دنیا، جذابیت بالایی برای سرمایه گذاری دارد. امضای قراردادهای نفتی با شرکتهای معتبر و بزرگ خارجی، زمینه ایجاد اعتماد و انگیزه برای دیگر شرکتها در حوزه های دیگر را سبب میشود و راه سرمایه گذاری خارجی را باز می کند. افزون بر این با توجه به حجم بالای منابع مالی در گردش در قراردادهای نفت و گاز، به طور طبیعی راه مشارکت و همکاری بانکها و موسسههای مالی خارجی که تاکنون بسته بوده است، باز می شود. بنابراین، روند امضای قرارداد با شرکتهای خارجی در صنعت نفت اهمیت بالایی برای اقتصاد ایران دارد که نتایج و دستاوردهای آن محدود به حوزه اقتصادی و صنعتی نیست و واجد اهمیت سیاسی و امنیتی است. امضای تفاهمنامههای همکاری با شرکتهای بزرگی مانند توتال فرانسه و شرکت انگلیسی-هلندی شل همسو با این سیاست راهبردی است.
با این تفاسیر به نظر می رسد، نقش آفرینی صنعت نفت در دوران پساتحریم در راستای تعامل و همکاری با اقتصاد جهانی و با هدف ایجاد رونق اقتصادی، رفاه عمومی و امنیت پایدار، نیازمند حمایت عمومی است تا کشور در مسیر سخت و حساس کنونی با سرعت و کیفیت بالا گام گذاشته و مخاطرههای اقتصادی، سیاسی و امنیتی آن کاهش یابد.
علیرضا سلطانی
استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد انرژی
نظر شما