به گزارش شانا به نقل از روزنامه شرق، اهمیت این قرارداد تنها به دلیل اینکه این قرارداد، نخستین قرارداد بزرگ بینالمللی پسابرجام است نیست؛ بلکه امضای این قرارداد بیش از آنکه از لحاظ «سیاست داخلی»، ارزش مادی قرارداد یا روشن شدن تکلیف آخرین فاز باقیمانده پارس جنوبی اهمیت داشته باشد، از منظر «دیپلماتیک» و «سیاست خارجی» حائز اهمیت فراوان است. اینکه توتال بهعنوان یکی از «نخستین» شرکتهای پیشگام در توسعه فازهای ابتدایی پارس جنوبی بهعنوان «آخرین» شرکت پایاندهنده پروژههای این میدان، انتخاب شده است، اگرچه شاید چندان عامدانه هم نبوده باشد، اما تقارن بسیار جالب و ظریفی است که به تعبیر مدیرعامل این شرکت بیانگر «تعهد و وفاداری» توتال است. هم ازاینرو عقد قرارداد با کنسرسیومی به رهبری این شرکت، خواسته یا ناخواسته در ضمن خود دربرگیرنده پیامهایی با مخاطبهای داخلی و خارجی و نشاندهنده موفقیتآمیزبودن «دیپلماسی انرژی» وزارت نفت است که کنار دستگاه دیپلماسی امور خارجه موفق شد دستاوردهای مهمی برای کشور حاصل کند.
نکته نخست در باره امضای قرارداد فاز ١١ پارس جنوبی با یک کنسرسیوم بینالمللی این است که بیتردید این قرارداد، نتیجه و میوه برجام است. این برجام بود که تحریمهای ناعادلانه را یا پایان داد یا به حالت تعلیق درآورد و عرصه مناسبی را برای همکاریهای بینالمللی نفت و گاز ایران عرضه کرد. قطعا بدون برجام، هیچ شرکت معتبر غربی، یارای مشارکت مستقیم در پروژههای انرژی ایران را نداشت. نکته دوم اینکه امضای این قرارداد، ارتباط مستقیمی با انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری ایران و انتخاب مجدد دکتر روحانی دارد. ناگفته پیداست دولت امید و سیاست اعتدال و تنشزدایی آن، موجب ثبات داخلی و خارجی کشور و آرامش خاطر سرمایه و سرمایهگذاران شده است.
قطعا از آنجایی که سرمایه ترسو است، انتخابی غیر از دولت امید و اعتدال و عدم اطمینان از تداوم سیاستهای اعتدالگرایانه کشور، فرار سرمایه و گریز سرمایهدار و در نتیجه، عدم سرمایهگذاری را به دنبال داشت.
نکته سوم این است که ورود مجدد توتال به عرصه انرژی ایران، آنهم در شرایطی که فعالیت گروههای تندرو تروریستی و حمایت برخی از کشورهای مرتجع از این گروهها از یکسو و سیاستهای تهاجمی و پرخاشگرایانه دولت جدید آمریکا و تضعیف توافقنامههای بینالمللی از سوی دیگر موجب ناامنشدن منطقه خاورمیانه شده است، نشاندهنده امنیت و ثبات ایران، بیاعتنایی به سیاست دولت کنونی آمریکا در بازگشت تحریمها، ایستادن اروپا در مقابل آمریکا و تأکید بر ضرورت تفکیک تجارت و سیاست است. بیتردید، پافشاری اتحادیه اروپا به این سیاست موجب استقلال بیشتر این اتحادیه و انزوای آمریکا خواهد شد.
چهارمین نکته شایان توجه درباره امضای قرارداد فاز ١١ پارس جنوبی، موضوع انتقال دانش و تکنولوژی است. بر اساس سخنان وزیر نفت که یکی از مهمترین اهداف نسخه جدید قراردادهای نفتی ایران و از جمله قرارداد با توتال در فاز ١١ پارس جنوبی را «انتقال فناوریهای جدید در صنعت نفت» دانسته و مدیرعامل شرکت پتروپارس بهعنوان شریک ایرانی این قرارداد، به تعهد توتال در ارائه «برنامهای مجزا» برای انتقال فناوری به شرکت پتروپارس اشاره کرده است...
...موضوع مسئولیت توتال در ارتباط با ساخت داخل و انتقال فناوری نوین به شرکتهای ایرانی، موضوعی است که از سوی وزارت نفت بسیار مورد توجه قرار گرفته.
البته که صنعت نفت و گاز ایران بدون توتال یا دیگر شرکتهای بزرگ غربی، رو به قبله دراز نکشیده و کارایی و توانمندی شرکتهای ایرانی در اثنای تحریمهای ظالمانه و در اجرای موفق پروژههای بسیار مهمی که برخی از آنها (فازهای پنجگانه ١٧ الی ٢١ پارس جنوبی) در سال جاری به بهرهبرداری رسیدند اثبات شده است و در این میان پتروپارس بهعنوان شریک ایرانی با شرکتهای بزرگ خارجی، توانسته با رهبری، هدایت و انجام و به بهرهبرداری و تولید رساندن پروژههای بسیار مهمی مانند مگا پروژههای فاز یک پارس جنوبی و افزایش ظرفیت آن، فازهای ٤ و ٥، فازهای ٦ و ٧ و ٨، فاز ١٢ (بهعنوان بزرگترین پروژه تاریخ صنعت کشور) و فاز ١٩ پارس جنوبی، تواناییهای خود را در اجرای پروژههای عظیم نفت و گاز اثبات کند و در قامت یک شرکت نفتی اکتشاف و تولید مهم و کارآمد بینالمللی، شانهبهشانه بزرگان این عرصه حرکت کند؛ اما ناگفته پیداست که همکاری با توتال علاوه بر پیامهایی که گفته شد نتایجی را نیز به دنبال دارد که کمترین آن انتقال دانش و فناوریهای نوین، بهروزرسانی و ارتقای دانش بومی شرکتهای ایرانی در همه عرصههای مدیریت و تکنولوژی و مهندسی و در نتیجه افزایش توانمندی و کارایی آنان است.
به نظر میرسد چکیده روایت برد- برد امضای قرارداد فاز ١١ پارس جنوبی و سود و منفعت دوجانبه آن، همانی است که در سخنرانی هوشمندانه مدیرعامل توتال و در قالب یک جمله ساده؛ اما عمیق بیان شد؛ جملهای که صاحبنظران با شکافتن پوسته ظاهری، به مغز آن که همانا «جذابیت نسخه جدید قراردادهای نفتی ایران» و «ترسیم سیاست آینده توتال در قبال ایران» است میرسند؛ آنجا که گفت: «من با خانوادهام به ایران آمدهام و قطعا باز هم به ایران میآیم، چون این قرارداد آغاز راه همکاری با ایران است و «این کشور ارزش بازگشتهای متعدد را دارد».
نظر شما