صدای غریبه را که میشنوند، آرام سرشان را از داخل سبد کوچک کنار بخاری گازی بیرون میآورند. شیطنت جوجه اردکها وقتی بیشتر میشود که میبینند صاحبشان هم از خواب بیدار شده و با چشمان براق کوچک و گوشهای تیز شده، به حرفهای پدربزرگش گوش میکند.
هوا بسیار سرد است و برخلاف تهران که اثری از بارندگی نیست، در یکی از روستاهای ساری به همراه گروه خبری، زیر بارش شدید باران در پی یافتن هموطنی که اوضاع و احوال گازکشی خانهاش را نشانمان بدهد، ماندهایم. نگاه کنجکاو پیرمردی که انگار آن حجم باران برایش عادی است، جلب توجه میکند. وقتی خودمان را معرفی میکنیم با مهربانی ما را به داخل خانهاش دعوت میکند. نوه کوچکش آرام و به دور از همه دغدغههای دنیا سر بر بالش کوچکی نهاده و در آرامش گرمای خانه به خواب رفته است. صدای ما را که میشنود برمیخیزد و به دنبالش، جوجه اردکهای داخل سبدش هم ...
آقای اکبری، پدربزرگش است. کلاه بافتنی را از سر برمیدارد و با لبخند رضایت نقش بسته بر لبانش، میگوید در سرمای زمستان امسال، دیگر خبری از قطع گاز یا حتی افت فشار گاز نبوده است. به گفته او، سالها گاز مهمان خانهشان بود، اما هیچ زمستانی مثل امسال با خیال راحت پای بخاری ننشستهاند.
او میگوید: «چند سال است که گاز خانه ما را وصل کردهاند. در این سالها گاهی پیش آمده فشار گاز در خانه ما کم شود که این موضوع فقط برای ما نبوده، بلکه مشکلی بوده که همه همشهریهایم را گرفتار میکرد، اما امسال به هیچ وجه مشکلی بابت کم و کسر گاز نداشتیم.»
راهاندازی خط انتقال گاز کیاسر ساری، آمار قاچاق درخت و هیزم را کاهش داده است
زمستانی گرم و بیدغدغه را برایشان آرزو میکنیم و بیرون میآییم. طبیعت این روستا با درختان تنومندش روح انسان را آرام میکند. در این اندیشهام که اگر این درختان نبود، اگر جنگلهای انبوه در نقاط مختلف ایران نبود، چه می شد؟! به راستی در سالهایی که هنوز گاز برای روستاها نیامده بود، روستاییان برای گرمایش خانه و تامین آب گرم و تهیه غذا چه میکردند؟!
جواب این سوال را وقتی میگیرم که با محمدرضا جهان آرا، معاون امور جنگل اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری مازندران به گفتوگو مینشینم. جهان آرا درباره روستاییانی صحبت میکند که در کنار جنگلها زندگی میکنند؛ مردمی که وقتی گاز به خانههایشان نیامده بود، اقدام به استفاده از هیزم درختان میکردند که این کار از نگاه محیط زیست، قاچاق چوب و درخت محسوب میشود.
این را که میگوید به یاد زمستان سال 86 میافتد. برایمان توضیح میدهد که مازنیها در سرمای آن سال با چه مشکلاتی روبهرو شده بودند. جهان آرا میگوید: زمستان سال 86 واقعا برای ما به سختی گذشت، ناگهان شنیدیم که در آن سرمای شدید، ترکمنستان گاز را قطع کرده، مردم برای مدت زمان طولانی گاز نداشتند، آمار مصرف هیزم در خانهها چند برابر شده بود، خیلیها به خاطر استنشاق گاز منوکسیدکربن جان خود را از دست دادند. راهی هم جز استفاده از درختان نداشتند سوخت جایگزین نداشتیم، اگر هم بود وسایل گرمایشی نفتسوز در اختیار مردم نبود. شدت سرمای آن سال در سازمان هواشناسی هم ثبت شده، خیلیها مریض شدند و مریضیشان شدت گرفت.
لحن صدایش تغییر میکند. منتظرم حرفهایش را ادامه دهد. کمی مکث میکند و میگوید: در آن سال مادرم با من زندگی میکرد، کهولت سنش باعث شد خیلی سریع در آن سرما مریض شود، تا جایی که این مریضی در بدنش عمیق شد و کمی بعد برای همیشه تنهایم گذاشت؛ مثل خیلی از همشهریانم که بهار پس از زمستان 86 را ندیدند. ما تلخیهای بسیاری را تجربه کردیم، اما امسال که با راهاندازی خط لوله جدید گاز به سمت ساری خیالمان از بابت پایداری دریافت گاز آسوده شده، خوشحالیم. این شادمانی هم به دلیل آرامش مردم و صنعتکاران مازندران است، هم به سبب کاهش قابل توجه آمار قطع درختان و سوزاندن هیزم در خانههای مردم.
معاون امور جنگل اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری مازندران ادامه میدهد: مازنیها از اینکه گاز مهمان خانههایشان شده استقبال میکنند. دیگر لازم نیست زحمت جمع کردن هیزم یا فراهم کردن وسایل نفتسوز را به خود بدهند و خطر سوختن چوب یا بوی نامطبوع دیگر سوختها را تحمل کنند، گاز با امنیت کامل در لولهکشی منازلشان جریان دارد، باید شمعک گاز بخاریها و شعله اجاق گازها روشن میشد تا روستاییان از استفاده هیزم دست بردارند. بنابر اصول زیست محیطی، اگر چهار اصله درخت را برای گازرسانی قطع کنیم به مراتب بهتر از این است که در طول سال با جریان قطع بیرویه درختان روبهرو شویم، بنابراین جا دارد از وزارت نفت و شرکت ملی گاز به سبب تلاش برای گازرسانی به شهرها و روستاهای شمالی کشور قدردانی کنیم.
از ساختمان اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری ساری بیرون میآییم. نگاهمان به مغازهداران و مردم فرق کرده است. چقدر حرف ناگفته دارند. چقدر زمستانهای پرتنشی را سپری کردهاند.
زمستان امسال، قطع گاز حتی به ذهنمان هم خطور نکرد
صدای زنگ مدرسه میآید. بچهها... انسانهای محبوب پروردگار... کسانی که معصومیت شگفتانگیزشان در وجود دیگران یافت نمیشود. بیشک آنها یکی از آسیبپذیرترین اقشار جامعه هستند. تاکنون بارها خبر ناگوار حوادث در مدارسی که با بخاریهای نفتی گرم میشوند به گوشمان رسیده، حال و روز بچههایی که در آتش بخاری کلاسشان دچار حادثه شدند، چگونه است؟!
به تابلو نصب شده در ورودی مدرسه نگاهی میاندازیم. مدرسه شهید علامه. حیاط پر است از نوای زندگی. پسربچههای دبستانی با هیجان به دنبال توپ میدوند. زنگ ورزش است. سراغ یکی از کلاسها میرویم. کلاس اولیها زل زدهاند به دهان معلم جوانشان که پای تخته مشغول تدریس است. کسی صدایمان میکند. محمدرضا جوانمرد است، مدیر مدرسه علامه.
پس از معرفی خودمان، با همکاری صمیمانه او روبهرو میشویم. ما را به اتاقی در پشت ساختمان مدرسه دعوت میکند، آنجا که سامانه مرکزی گرمایش گازی مدرسه تعبیه شده است. بخاریهای گازسوز کلاسها را نشانمان میدهد. لباسهای گرم بچهها روی چوب لباسی راهرو آویزان شده است. حس خوبی دارد. کلاس آنقدر گرم است که دیگر لازم نیست با کاپشن و دستکش و کلاه روی نیمکتها بنشینند.
آقای جوانمرد، به خوبی در جریان راهاندازی خط انتقال گاز دامغان-کیاسر-ساری-نکا هست. از یک مدیر مدرسه، جزء این هم انتظار نمیرود. او از خیال آسوده آموزش و پرورش و خانوادهها و بچهها در زمستان امسال میگوید و برایمان توضیح میدهد: ابتدای امسال خبر افتتاح فازهای جدید پارس جنوبی را شنیدیم، اما فکر کردیم راهاندازی این همه فاز و پالایشگاه گاز چه سودی به حال ما دارد؟ اما چند ماه بعد، در نیمههای تابستان که خبر افتتاح خط انتقال گاز به سوی مازندران به گوشمان رسید، وقتی مسئولان وزارت نفت و شرکت ملی گاز وعده دادند قرار است زمستان امسال بدون قطع گاز یا حتی افت فشار گاز سپری شود، تازه شیرینی این خبر را چشیدیم. ما یک منبع سوخت 4 هزار لیتری در مدرسه آماده کردهایم تا اگر قطع گاز اتفاق افتاد شوفاژخانه را راه بیندازیم، اما امسال حتی به ذهنمان خطور هم نکرده که قطعی گاز داشته باشیم.
مدیر مدرسه شهید علامه درباره زمستان سال 86 میگوید: آن زمان یکی از بدترین سالهای زندگی من بود. وقتی به مازندران گازرسانی شد مردم همه وسایل نفتسوز را فروختند، اما در آن سال مجبور بودیم باز هم به دنبال چراغهای نفتی بگردیم. در بازار که چیزی پیدا نمیکردیم، اگر هم بود با قیمت بسیار بالایی فروخته میشد. از طرف دیگر بچههای کوچک در شرایط بدی بودند. فرزند من در سرمای آن سال بیمار شد و حساسیتی که در سینه او به وجود آمد تا حالا ادامه دارد.
در آن سال، مدرسه یک هفته به خاطر بحران گاز تعطیل بود. اینجا یخبندان بود و رفت و آمد بچهها بسیار سخت بود. بسیاری از بچهها دچار آنفلوآنزا شدند. در مدرسه به هیچ عنوان نمیتوانستیم گرمایش را تامین کنیم. در کلاسها حتی اگر چراغ نفتی هم میآوردیم باز هوای مدرسه بسیار سرد بود و بچهها در آن شرایط نمیتوانستند درس بخوانند، اما امسال دانشآموزان در گرمای مناسب و مطبوع تحصیل میکنند. ما هم به همکاران و معلمان مدرسه گفتهایم از هر فرصتی برای آموزش مصرف بهینه گاز در مدرسه استفاده کنند. صبحها سر صف به بچهها آموزش میدهیم که چگونه با بستن در و پنجرهها از هدررفت انرژی جلوگیری کنند. معلمها سر کلاس راههای مختلفی برای این موضوع دارند، حتی زنگ نقاشی هم یکی از موضوعها، کشیدن نقاشی درباره مصرف صحیح گاز است. با این روش بچهها از سن کودکی ذهنشان را برای مصرف بهینه گاز آماده میکنند. افزون بر این، ترتیبی دادهایم تا دانشآموزان را به بازدید از شرکت گاز استان ببریم و در صورت امکان، تاسیسات گاز را به آنها نشان دهیم تا با اهمیت و سختی کار گازرسانی بیشتر آشنا شوند.
زمستان برفی سال 86، سختترین زمستان برای مازنیها بود
در ادامه، سری به شرکت گاز مازندران میزنیم. چرخ شرکت گاز استان مازندران این روزها با مدیریت جعفر احمدپور میچرخد. او در دفترش با دمنوش خوش عطر و طعم برگ درخت به، پذیرای ما میشود. خاطرات زمستان 86 را با یادآوری سرمای منفی 20 درجه آغاز میکند. سرمایی که تا 20 سال پیش از آن بیسابقه بوده، همه شهرهای شمالی لباس سپید برف بر تن کرده بودند، اما زیبایی این برف در میان سختی و مشقت مردم پنهان شده بود.
احمدپور میگوید: سرمای هوا سبب شده بود مصرف گاز چند برابر شود. قائمشهر شدیدترین افت فشار گاز را داشت و سرانجام به روزی رسیدیم که ترکمنستان هم گاز ورودی به ایران را قطع کرد. نانواییها دیگر نانی برای مردم نداشتند، مدارس و ادارهها تعطیل شدند، سوخت دوم و وسایل نفتسوز در اختیار مردم نبود، مصرف برق به شدت افزایش یافت تا جایی که برق برخی مناطق نیز قطع شد. به دلیل سرما و همچنین نبود آب گرم بسیاری از مردم بیمار شدند، حال بیماران بستری در بیمارستانها نیز روز به روز بدتر میشد. در مجموع مردم روزهای بسیار سختی را در مازندران گذراندند.
تضمین پایداری گاز در مازندران سبب توسعه کسبوکار واحدهای صنعتی میشود
تایید حرفهای مدیرعامل شرکت گاز استان را از زبان مدیر یکی از کارگاههای صنعتی ساخت چینی آلات بهداشتی در شهرک صنعتی ساری میشنویم، آقای فریدون اژدری که در کنار کارگران پرتلاش کارگاهش مشغول به کار است. او کوره گازسوز کارگاه را نشانمان میدهد؛ کورهای که رنگ نارنجیاش مثل پرتقالهای آویخته به درختان ساری، جانی تازه دارد.
خوشحالیم از اینکه شهروند دیگری نیز با ما درباره خط لوله انتقال گاز کیاسر - ساری صحبت میکند و از چگونگی آن مطلع است. آگاهی او از راهاندازی این خط لوله، نشان از اطلاعرسانی گسترده در شهر ساری دارد.
اژدری میگوید: برای تولید چینیآلات بهداشتی، یک کوره گازسوز در کارگاهمان داریم که حرارت آن با 90 مشعل شمعی گاز تامین میشود. ما هر ماه حدود 20 هزار مترمکعب گاز مصرف میکنیم و اطمینان داریم که بر خلاف سالهای پیش، دیگر با مشکل افت فشار گاز یا قطع گاز روبهرو نمیشویم. تابستان امسال خبر راهاندازی خط لوله انتقال گاز به استان مازندران را شنیدیم. این خبر ما را به فکر توسعه کورههای گازی کارگاه انداخت و برای این کار پیگیریهای لازم را انجام دادیم. شرکت گاز استان هم با ما همکاری میکند، اما تنها موضوعی که سبب نگرانی ما شده قیمت گاز است. با توجه به میزان مصرف گاز در یک کوره ما در ماه 5 تا 7 میلیون تومان هزینه پرداخت میکنیم و این رقم مانع توسعه کورهها و افزایش تولید میشود.
اژدری که متولد همدان است و برای کسبوکار همراه برادرش در ساری کار میکند، ادامه میدهد: اگر گاز شهرک صنعتی و کارگاه قطع شود، خط تولید متوقف میشود، کارگرانمان بیکار میشوند و ضرر اقتصادی بالایی را متحمل خواهیم شد. این همان اتفاقی است که در زمستان سال 86 نیز تجربه کردیم.
آقای اژدری بخشهای مختلف کارگاه و تاثیر گاز در روشن ماندن کوره و نیز گرمایش محل کارش را نشانمان میدهد. از کارگاه که بیرون میآییم خورشید در حال غروب است. به ساری برمیگردیم. جنب و جوش مردم مانند ساعات روز ادامه دارد. رستورانها اندک اندک برای پذیرایی از مشتریان جهت صرف شام آماده میشوند. بسیاری از مردم هم در صف نانواییها ایستادهاند و بوی نان تازه در هوا پیچیده است.
به حرف مسئولان وزارت نفت و شرکت گاز اعتماد کردهایم
وارد یکی از نانواییهای بزرگ شهر ساری میشویم. مردی با لباس سفید مخصوص نانواها جلو میآید. حدود 40 سال سن دارد. آقای محمد فهیمیان، صاحب نانوایی لواشی است.
از کنار تنور چرخان نان لواش میگذرد و دستانش را روی گونیهای آرد تکیه میدهد. درباره کسبوکارش میپرسم و اینکه تامین پایدار گاز چقدر روی پخت نان موثر است. آقای فهیمیان توضیح میدهد که هرچه فشار گاز تنور بیشتر باشد، پخت نان نیز با کیفیت بیشتری انجام میشود.
به عقیده این نانوای مازنی، گاز نه تنها بر کار نانواییها، بلکه بر رونق بسیاری از مشاغل مازندران تاثیرگذار است. همانطور که صاحبان گلخانهها، مزارع صنعتی و مراکز پرورش قارچ تا رستوراندارها و صنعتکاران بدون گاز نمیتوانند کارشان را ادامه دهند و کسب درآمد کنند.
او با مرور وضع گازرسانی در زمستانهای سالهای گذشته میگوید: مردم انتظار داشتند همیشه شعلههای گاز را روشن ببینند. دلگرم بودند که گاز قطع نمیشود، اما هر از گاهی با کاهش فشار گاز روبهرو میشدند. بدترین زمستان برای ما در سال 86 بود. آن سال از خاطر هیچ یک از مردم مازندران نمیرود. ما در نانوایی گازی نداشتیم تا بتوانیم نان بپزیم. نانواییها تعطیل شدند. اعتماد مردم نسبت به شرکت گاز از بین رفته بود و ما به شدت دچار حس اضطراب و ناامنی بودیم.
از آقای فهیمیان میپرسم آیا هنوز هم نسبت به شرکت گاز بیاعتماد است؟ که او پاسخ میدهد: امسال خبردار شدیم یک خط لوله جدید به مازندران رسیده که گازرسانی به خانهها و نانواییها و صنایع را تامین میکند. مسئولان وزارت نفت و شرکت ملی گاز هم به مردم شمال قول دادهاند که گاز دیگر قطع نمیشود، ما هم به حرف آنها اعتماد کردهایم و خدا را شکر از ابتدای سرمای امسال تا حالا حتی با افت فشار گاز هم روبهرو نشدهایم چه برسد به قطعی گاز.
مرد نانوا دستهای پر از آردش را تکانی میدهد و میگوید یک گلایه دارم. گلایه او شبیه گلایه آقای اژدری درباره هزینه گاز است و امید دارد صدایش به گوش مسئولان برسد و فکری به حال مبلغ قبضهای گاز کنند.
افتتاح خط انتقال گاز کیاسر-مازندران خبر خوشی برای مردم بود
برای تکمیل گزارش گازرسانی به شهرهای شمال کشور، سراغ محمد دامادی، نماینده مردم ساری و میاندرود در مجلس شورای اسلامی میرویم. دامادی میگوید: پروژه گازرسانی به استان مازندران از طریق خط لوله انتقال گاز، در دولت پیشین آغاز شد، اما به کندی پیش رفت و ترجیح، بیشتر بر واردات گاز از ترکمنستان بود. این کشور نیز در فصل سرد سال مبادرت به قطع گاز ارسالی به ایران میکرد که مشکلاتی را برای مردم شمال کشور به وجود میآورد. با قطع گاز خانگی و صنعتی در برخی استانهای شمالی در زمستان، استفاده از سوختهای فسیلی و قطع درختان جنگلهای شمال افزایش مییافت که این موضوع افزایش آلودگی هوا را در پی داشت.
رئیس مجمع نمایندگان استان مازندران در مجلس، با بیان اینکه وزارت نفت در دولت تدبیر و امید اعلام کرد که این خط انتقال گاز را به اتمام میرساند، اظهار میکند: این پروژه زودتر از زمان پیشبینی شده به بهرهبرداری رسید که خبر خوشی برای مردم استانهای شمالی بود، زیرا باعث توسعه صنعت در استانهای شمالی، بهویژه صنایع وابسته به سوخت گاز و افزایش اشتغال در استانهای شمالی شده است.
مازندران و خط لوله انتقال گاز سبزش
شب را با فکر گرمای خانهها، جوجه اردکها و صاحبشان، عطر نان تازه، حساب و کتاب تولید صنعتکاران و دفتر مشق بچههای مدرسه شهید علامه میگذراندیم. صبح در ابتدای ساعت اداری، با مدیرعامل منطقه 9 عملیات انتقال گاز راهی بازدید از خط لوله انتقال گاز دامغان - کیاسر - ساری - نکا و تاسیسات تقویت و تقلیل فشار گاز میشویم.
باید اسم این خط لوله را تغییر دهیم. خط لوله سبز، زیباتر است. مسیر این خط از کنار شالیزارها و انبوه درختان و سبزهزارها میگذرد. لولهها در دل خاک پنهان شدهاند اما روی این خاک انواع گیاهان و گلها خودنمایی میکند.
رسول داودینژاد، مدیر منطقه 9 عملیات انتقال گاز در کنار ایستگاه شیر بین راهی گلما که در بخش مرکزی شهرستان ساری واقع شده، برایمان شرح میدهد که با راهاندازی خط انتقال گاز برای مازندران، افزون بر تامین گاز شهرها و روستاهای این استان، امکان گازرسانی به گلستان نیز فراهم شده و در آن منطقه نیز دیگر با کمبود گاز روبهرو نیستند.
به گفته وی، اکنون 27 درصد از گاز مورد نیاز شمال کشور از طریق خط لوله دامغان - کیاسر - ساری - نکا تامین میشود که در مسیر رسیدن به مازندران به جهت انجام بررسیهای دقیق فنی و مهندسی و هماهنگی با سازمان محیط زیست، نه تنها کمترین خسارت زیست محیطی را به همراه داشته، بلکه سبب کاهش استفاده از هیزم و قطع درختان از سوی مردم و صرفهجویی در مصرف سوخت مایع نیز میشود، همچنین تامین پایدار گاز، سبب آرامش خاطر مردم، صاحبان مشاغل و صنایع، نیروگاهها، مدارس و دیگر بخشهای استان مازندران شده است.
زمستان امسال مشکل افت فشار گاز نداشتیم
در ادامه مسیر با بسیاری از هموطنان شهری و روستایی به گفتوگو مینشینیم. وارد روستایی میشویم با خانههای قدیمی و جدید که بیشترشان حیاط دارند. سراغ خانهای آجری میرویم که در انتهای کوچهای بن بست قرار دارد. عطر سیر تازه فضای کوچه را پر کرده. یک وعده میرزاقاسمی خوشمزه محلی ...
نگاهی به علمک گاز نصب شده کنار در خانه میاندازیم. با اجازه صاحبخانه وارد حیاط میشویم بارش باران آغاز شده است. آقای رجب محمدی، در ایوان خانهاش پذیرای ما میشود. درباره خط لوله انتقال گاز ساری با او صحبت میکنیم. میداند که یک خط لوله، گاز را از سمت سمنان به سوی مازندران آورده است که باعث میشود مردم با مشکل قطع گاز روبهرو نشوند. از این بابت خوشحال است. ما را به داخل خانهاش دعوت میکند. دختر جوانش مشکل حرکتی دارد و در بستر کنار بخاری استراحت میکند.
آقای محمدی میگوید: ما هر سال افت فشار گاز را در بخاریها و اجاق گاز خانه یا زمان استفاده از آب گرم احساس میکردیم، اما امسال این مشکل را نداشتهایم.
به او توضیح میدهیم که مردم روستا با استفاده از گاز میتوانند چه نوع مشاغلی را ایجاد کنند. برایش جالب است. میگوید تا حالا به ذهنش نرسیده که میتواند از فضای حیاط خانهاش برای کشت گیاهان یا سبزیجات پرفروش استفاده کند و گرمای لازم را نیز از طریق همین گاز رسیده به خانهاش تامین کند.
از کسب و کار مردم روستا میپرسیم که میگوید: در این منطقه مرغداریها از گاز استفاده میکنند، اما هنوز صنایع دیگر مثل گلخانهها و پرورش قارچ راهاندازی نشده است، زیرا این کار به تسهیلات و وام نیاز دارد و مردم هم پول کافی ندارند.
او با لهجه شیرینش میگوید که پرداخت مبلغ 50 هزار تومانی گاز برایش دشوار است. نگاهی به خانه میاندازیم. مانند بسیاری از خانههای دیگر پوشش سیمانی در بخش بیرونی خانه وجود ندارد. در و پنجرههای چوبی هم از اتلاف انرژی جلوگیری نمیکنند. او هم مانند همشهریانش مجبور است از آخرین درجه حرارت بخاری برای گرمای خانه استفاده کند که این موضوع سبب افزایش گازبهای هر دوره میشود.
با گذشتن همه خوشیها و ناخوشیها، اکنون مازندران در آستانه ورود به جمع استانهای سبز کشور است. سبز مثل جنگلهایش، مثل دشتهایش، مثل خط لوله انتقال گازش.
فاطمه شعبانی
نظر شما