در حالی که این روزها با افزایش فشارهای کاخ سفید علیه ایران، وزارت نفت به یکی از مهمترین و کلیدیترین وزارتخانههای دولت و به تعبیری خط مقدم نبرد با فشارهای امریکا تبدیلشده، جریانی خاص در جناح مخالفان دولت، عزم خود را جزم کرده تا به هر نحو، عملکرد این وزارتخانه را تحتالشعاع اقدامهای تخریبی خود قرار دهد. بر این اساس، در تحلیل انگیزه این جریان و پشتوانه سیاسیاش باید تاکید کنیم که این جریان به هیچ عنوان تنها نیست و اگرچه هسته مرکزی مخالفتها با آقای زنگنه را تشکیل میدهد، اما عدهای دیگر نیز با این جریان همراهی میکنند. به یاد بیاوریم آن حدود ۷۰ نمایندهای که سال گذشته در نامهای به سران قوا خواستار برخورد با وزیر نفت شده بودند و به نظر میرسد پس از آنکه این جریان از آن اقدامهای تخریبی ناامید شد و دید که از این طریق جواب نمیگیرد، دور تازهای از اقدامها علیه وزیر نفت را در حدود یک هفته تا ۱۰ روز اخیر آغاز کرده است. این درحالی است که انتقادهای این جریان بسیار سطحی است.
چنانکه بحث کارتخوان را مطرح کردهاند، اما اشارهای نمیکنند که این حراست وزارت نفت بوده که این تخلف را شناسایی و با آن برخورد کرده است. همچنین شاهد هستیم که این جریان در بحث ساخت پالایشگاهها، در حالی به زنگنه فشار میآورد و از طریق انبوه تریبونهای رسانهای خود به او انتقاد میکند که وزارت نفت اساسا بنا بر اصل ۴۴ قانون اساسی اجازه ساخت پالایشگاه را ندارد و تنها مجاز است زمینه حضور بخشخصوصی را فراهم کند. جالب آنکه اتفاقا وزارت نفت دقیقا اینچنین کرده و مجوزهایی نیز صادر شده، اما به هر حال کسی پیشقدم نشده است. همزمان بحث فروش نفت را مطرح میکنند و میگویند وزیر رویکردی محتاط در فروش نفت دارد، اما توضیح نمیدهند که این احتیاط برای ممانعت از هدررفت بیتالمال و تکرار ماجراهایی همچون بابک زنجانی است که بالغ بر ۲ میلیارد یورو از فروش نفت را به جیب زده و بازنگردانده است.
حال آنکه در بسیاری از کشورها درصدی کوچک از این ارقام هنگفت، منجر به برخوردی بسیار قاطع با خاطیان میشود. افزون بر این مباحث، مخالفان باید توضیح دهند که بهدنبال دفاع از منافع چه کسانی هستند. اینها میگویند آقای زنگنه، بحث بورسیه نفت را معطل گذاشته است، حال آنکه اتفاقاً بحث این موضوع در وزارت نفت یکی از اصولگرایان نزدیک به همین جریان مخالف است و بر این اساس، وزارت نفت اتفاقا باید گزارشی بدهد تا مشخص شود چرا اقدامی صورت نمیگیرد.
در واقع این جریان مخالف بهجای اصلاح و تجدیدنظر در مفروضات اشتباه خود، صرفا بهدنبال اعمال فشار به وزیر نفت و این وزارتخانه است. اینها همچنین میگویند زنگنه مرد روزهای سخت نیست و توان مقابله با شرایط خاص امروز را نداشته و ندارد. اما این کلیگوییها اساسا چه معنایی دارد؟
این دوستان باید با ارائه مدرک و سند توضیح دهند چرا میگویند زنگنه مرد روزهای سخت نیست؟ چرا فکر میکنند زنگنه نمیتواند ما را به مقصد برساند؟ اساسا مقصد این دوستان کجاست که فکر میکنند وزارت نفت قادر به رساندشان به مقصود نیست؟ مخالفان باتوجه به اینکه میدانند به هیچ عنوان نمیتوانند زنگنه را بهطور مستقیم به فساد متهم کنند، مباحث انحرافی همچون بحث کارتخوانها را مطرح میکنند و آقای زنگنه نیز بهدرستی میگوید علت این است که شریک دزدان نمیشود.
ما در این سالها از نزدیک شاهد بودیم که دوستی و دشمنی زنگنه صرفا بر اساس منافع ملی و مصالح وزارتخانه تنظیم میشود و هیچ خطقرمزی جز این مهم ندارد. زنگنه اهل توصیهپذیری نیست و بعضا شاهد بودم که در جلسات خصوصی گفته میشود آقای زنگنه دوستی سرش نمیشود.
همچنین به یاد دارم اخیرا یکی از نمایندگان در جلسهای به آقای زنگنه میگفت چرا به حوزه انتخابیهاش کمک نکرده، در حالی که آن نماینده مدعی بود سه سال در قبال زنگنه سکوت کرده است.
واقعیت آن است که بخشی از مشکل ناشی از مشی و رویکرد برخی از ما نمایندگان است. نمایندگانی که فکر میکنند اگر از وزیر تعریف و تمجید میکنند، آن وزیر باید به آنها باج بدهد و برعکس اگر از کسی انتقاد نکردند، وزیر را مدیون خود ساختهاند. ما باید از خودمان بگذریم و صرفا به منافع ملی بیندیشیم. این حب و بغضها، آن هم در شرایط سخت امروز کشور روا نیست و باید در رفتارمان تجدیدنظر کنیم. امروز در شرایطی که با فشار سنگین آمریکا مواجهیم، حال که نمیتوانیم یار شاطر زنگنه باشیم و به مجموعه وزارت نفت کمک کنیم، کاش لااقل بار خاطر نباشیم.
جلال میرزایی، عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی
منبع: روزنامه اعتماد
نظر شما