**از دیروز (۲۱ مهرماه) که خبر کشف میدان گازی جدیدی در کشور با نام «ارم» اعلام شد، فارغ از اطلاعرسانی گسترده، برخی نگاههای گاه بیتفاوت نسبت به این کشف توجهم را جلب کرده است که اغلب هم در این تکجمله نمود پیدا میکند «فقط به اندازه یک فاز پارس جنوبی است». شاید به همین خاطر بود که معاون توسعه و مهندسی شرکت ملی نفت ایران پس از اعلام خبر کشف این میدان گازی گفت: «متاسفانه یا خوشبختانه، چون میدان مشترک پارس جنوبی را به عنوان بزرگترین میدان گازی جهان در اختیار داریم، کشفهای دیگر خیلی به چشممان نمیآید؛ در حالیکه اگر این مقدار گاز در کشورهای دیگر کشف شود بسیار جدی گرفته خواهد شد».
**اما آیا میزان گاز کشف شده در میدان «ارم»، عدد و رقمی است که بتوان از کنار آن بیتفاوت گذشت؟ بر اساس محاسبات انجام شده، حجم گاز درجای این میدان بالغ بر ۱۹ تریلیون فوت مکعب است که بیش از ۱۳ تریلیون فوت مکعب آن قابل برداشت است. شرکت ملی نفت ایران در اینفوگرافیکی، این حجم گاز را معادلسازی کرده که بر مبنای آن، این گاز (بدون احتساب میعانات) با تولید گاز از یک فاز استاندارد پارس جنوبی به مدت ۴۲ سال، با گاز مصرفی استان تهران به مدت ۱۶ سال، با گاز مصرفی کشورهای اتریش، مجارستان و رومانی به مدت یکسال و با یکسوم گاز مصرفی اسپانیا به مدت ۴۰ سال برابری میکند. گاز ارم، شیرین و مرغوب است.
**بد نیست نگاهی اجمالی هم به مسیر طی شده برای کشف این میدان داشته باشیم. در ناحیه ارم، احتمال وجود ذخایر غنی هیدروکربوری پس از چند سال فعالیت کارشناسان مدیریت اکتشاف تایید شد و بعد، مراحل متعددی از پروژههای لرزهنگاری و ثقل و مغناطیسسنجی گرفته تا ساخت جاده دسترسی در دستور کار قرار گرفت. عملیات حفاری در این منطقه ۹ ماه به طول انجامید تا دست آخر در عمق حدود چهار هزار متری و پس از دریافت و تفسیر نمودارهای پتروفیزیکی و انجام لایهآزمایی، وجود گاز طبیعی در سازندهای مخزنی کنگان و دالان اثبات شد. ارزش این حجم کار را کارکنانی که مدتها در این ناحیه مشغول به کار بودند بهتر از هر کسی میدانند. مدیر اکتشاف شرکت ملی نفت ایران در آستانه اعلام کشف، در اینستاگرام خود تصویری از «ارم» به اشتراک گذاشت و نوشت: «حس این لحظه که پس از یکسال تلاش همراه با دلهره و اضطراب نتیجه کار را میبینی، حس عجیبی است که قابل وصف نیست».
**اما نگارنده بیش از آنکه به دنبال توصیف ارزشمندیِ کشف جدید گازی باشد، به دنبال چراییِ این نوع نگاهِ بعضا بیتفاوت به سرمایههای کشور است؛ نگاهی که سبب میشود به جای آنکه بگوییم «معادل یــــــک فاز پارس جنوبی است»، میگوییم «فقط معادل یک فاز است». نگاهی که گاهی سبب میشود افزایش چند هزار بشکهای تولید نفت یک میدان به چشممان نیاید. نگاهی که نتیجهاش آن است انتظار نداشته باشیم در مراسم امضای قراردادهایی با ارزش چند میلیون یورو، وزیر نفتمان را ببینیم و... .
**این نگاهِ مختص نفت و گاز هم نیست و میتوان نمودِ آن را در بسیاری از بخشها دید. برای نمونه، درس نگرفتن از تجربه حساب ذخیره ارزی در روند برداشت از صندوق توسعه ملی، کوبیدن بر طبل توسعه بخش خصوصی و همچنان تاختن بر اسب دولت، مصرف بی محابای انرژی و یا بهتر بگویم، بیعملی دولتها در مسیر اصلاح الگوی مصرف انرژی، شاید همه و همه از همین نگاه نشات میگیرد. رکوردزنی مصرف برق، قرار گرفتن در فهرست کشورهای دارای تنش آبی، همراهی پابهپای مصرف با تولید فزاینده گاز، مصرف شاهانه بنزین، همه پیش از اینکه ناشی از نوع مصرف مردم باشد، نشاتگرفته از سیاستگذاریهای غلط در حوزه انرژی و شاید نتیجه امید واهی متولیان امر به گذران نسلها با اتکا به منابعی است که آن را ناتمام تصور کرده اند. و سرانجام، شاید در فرآیندی که سبب شده گمان کنیم اقتصاد کشور این همه بیتفاوتی را تاب میآورد و همیشه به قدر بخور و نمیری برای فرداهایمان باقی میماند، این نوع نگاه سهم قابل توجهی داشته باشد.
**سال ۹۳ وقتی با توجه به مشارکت شرکت ملی نفت ایران با شرکت بریتیش پترولیوم در میدان «رام» (Rhum)، از رکنالدین جوادی، مدیرعامل وقت شرکت ملی نفت ایران درباره مقدار تولید روزانه این میدان پرسیدم و «حدود ۲۰۰ میلیون فوت مکعب» را در پاسخ شنیدم، گفتم «پس رقم زیادی هم نیست»؛ جوادی پاسخی داد که هنوز کلمه به کلمه آن را در خاطر دارم: «۲۰۰ میلیون فوت مکعب برای ما رقم زیادی نیست. ما به "پسر حاجی بودن" عادت کردهایم»...
توضیح: بخشی از بیتفاوتیها نسبت به اخبار اعلام کشف بدون در نظر گرفتن قدر و اندازه میدانها، مبتنی بر این دیدگاه است که کشف ذخایر هیدروکربوری تا مادامیکه برای استحصال و بهرهمندی از عواید آن برنامهریزی صحیح با قابلیت اجرا صورت نگیرد، به خودی خود مزیت تلقی نمیشود؛ دیدگاهی که نادرست نیست و در جای خود قابل بحث است.
هانیه موحد
نظر شما