درگذشت جناب آقای حسین کاظمپور اردبیلی وزیر بازرگانی در دولت شهید رجایی، سفیر کبیر ایران در ژاپن در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی و نماینده باسابقه ایران در هیئت عامل اوپک (و نیز مجمع کشورهای صادرکننده گاز GECF) که پس از خونریزی مغزی و بستری شدن در بیمارستان در روز ۲۷ اردیبهشتماه رخ داد نهتنها برای بستگان، دوستان و همکاران ایشان بلکه میتوان گفت برای دستگاه اداره کشور و نیز مردم ایران که خدمتگزار توانمندی را از دست دادهاند، ضایعهای تأسفبار است.
با این حال تصور نمیکنم کسی به اندازه وزیران نفت و امور خارجه، دستاندرکاران دیپلماسی انرژی کشور و همکاران آقای کاظمپور اردبیلی در وزارت نفت و دبیرخانههای اوپک و جیییسیاف تأثیر دردناک خاموشی ابدی آقای کاظمپور اردبیلی بر دیپلماسی انرژی کشور، آن هم در شرایط دشوار کنونی را که آثار تحریمهای ظالمانه نفت کشور با سقوط قیمتهای نفت تشدید شده است احساس کرده باشد.
برای نگارنده این سطور که سالهای پایانی خدمت دولتی خود را در امور اوپک و مجامع انرژی گذرانده و افتخار همکاری نزدیک با آقای کاظمپور اردبیلی را داشتم تأثیر وجودی ایشان بر دیپلماسی انرژی کشور کاملاً محسوس و قابلتوجه بود و این نوشته کوتاه اشارهای است به شمهای از تلاشهای آن مرحوم در جایگاه نمایندگی ایران در هیئتهای عامل اوپک و مجمع کشورهای صادرکننده گاز در دفاع از منافع کشور تا آنجا که نگارنده اطلاع داشته است. امیدوارم دوستان دیگری که حتی سالهای بیشتری با او محشور بوده و در وزارت نفت یا وزارت امور خارجه با وی همکاری داشتهاند خاطرات و دانستههای خود از تلاشهای ایشان را منتشر کنند تا بهتدریج تصویر کاملتری از خدمات آقای کاظمپور اردبیلی به کشور ترسیم شود. البته در روزهای گذشته وزیران محترم نفت و امور خارجه بیانات روشنی در بزرگداشت آقای کاظمپور اردبیلی داشتهاند با این حال به نظر نگارنده جا دارد در موقعیتی مناسب تجلیل شایستهای از خدمات برجسته ایشان به عمل آید تا احساس نشود که سنت حسنه بزرگداشت خدمتگزاران کشور به فراموشی سپرده شده است.
سابقه آشنایی من با جناب کاظمپور اردبیلی به سالهای ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷ برمیگردد؛ سالهایی که قیمت نفت کاهش شدیدی یافت و حتی در مقاطعی به زیر ۱۰ دلار برای هر بشکه رسید. من در آن زمان مدیرکل دفتر اقتصاد کلان سازمان برنامه و بودجه بودم و در جریان تنظیم برنامه سوم توسعه در سازمان برنامه و بودجه به برآورد درآمدهای حاصل از صادرات نفت در سالهای برنامه نیاز داشتیم که مستلزم فروضی درباره قیمتهای نفت خام و مقدار تولید و صادرات آن بود. البته در دفتر اقتصاد کلان سازمان برنامه برآوردهایی آماری و اقتصادسنجی از قیمتهای نفت داشتیم، اما این برآوردها هیچوقت قطعی نیست و طبعاً به دنبال دریافت اطلاعاتی از مقامهای صنعت نفت و بهویژه برآوردهای دبیرخانه اوپک از قیمتهای نفت در سالهای آینده برای بهبود برآوردهای خود بودیم، بنابراین از سوی معاونت اقتصادی سازمان که در آن زمان بهعهده جناب آقای دکتر مسعود نیلی بود، از آقای کاظمپور اردبیلی دعوت به عمل آمد تا در نشستهایی که به همین مناسبت تشکیل میشد شرکت کنند. آگاهی و احاطه ایشان بر تحولات بازار نفت و برآوردهایی که از تغییرات احتمالی قیمت نفت وجود داشت، قابلتوجه بود و طبعاً ما از اطلاعاتی که در این موارد از سوی ایشان ارائه میشد برای بهبود برآوردهای خود از قیمت احتمالی نفت در آینده و درآمد صادرات نفت استفاده میکردیم. در سالهای بعد و پس از انتقال من به وزارت نفت که با مسئولیت مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی آغاز شد این آشنایی بیشتر شد و از آنجا که آقای کاظمپور اردبیلی افزون بر نمایندگی ایران در هیئت عامل اوپک عضو هیئت امنای مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی نیز بودند فرصتهایی پیش میآمد که در نشستهای مختلف از جمله بررسی بازار نفت و نیز در کنفرانسهایی که برگزار میشد به حضور ایشان برسیم.
در فاصله سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۸ (۱۳۸۷-۱۳۷۴) که دوره اول نمایندگی آقای کاظمپور اردبیلی در هیئت عامل اوپک بود تحولات بزرگی در بازارهای نفت و گاز پیش آمد و نقش اوپک در بازار نفت دچار تغییرات بزرگی شد. از تلاطمهای بزرگ بازار نفت در این دوره سقوط قیمت نفت در سالهای ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸ بود. این سقوط بهطورکلی ناشی از کاهش تقاضا برای نفت به دلیل بحران اقتصادی در جنوب شرقی آسیا از یکسو و رقابت عربستان و ونزوئلا بر سر بازار نفت آمریکا و در نتیجه افزایش تولید عربستان، برای مجبور کردن ونزوئلا به رعایت سهمیهبندی مورد توافق برای تولید کشورهای عضو، از سوی دیگر بود. دولت ایران (وزیر نفت و حتی شخص رئیسجمهور وقت) در آن زمان تلاش زیادی برای تفاهم اعضای اوپک و بهویژه عربستان و ونزوئلا به عمل آورد و همان زمان گفته میشد که نقش آقای کاظمپور اردبیلی در موفقیت این تلاشها برای احیای قیمتهای نفت بارز بوده است.
در این دوره تحولاتی مانند افزایش نقش نفتهای شاخص و بازارهای مالی در تعیین قیمت نفت، افزایش شمار تولیدکنندگان نفت و ورود چین با تقاضای فزاینده به بازار نفت و بالاخره شروع انقلاب نفت و گاز شیل در آمریکا پیش آمد. آقای کاظمپور اردبیلی هم به دلیل دریافت منظم گزارشهای مرتبط با صنعت و بازار نفت و گاز و هم به دلیل ارتباطات گستردهای که با صاحبنظران و دیپلماتهای انرژی و بازارهای نفت و گاز از سرتاسر جهان داشت، از آگاهترین مسئولان اجرایی نسبت به بازار نفت و انرژی بود. وی مقامهای ذیربط دولت، وزارت نفت و شرکت ملی نفت ایران را در جریان این تحولات قرار داده و توصیههای لازم را برای موضعگیریهای صحیح ایران در اوپک و سپس مجمع کشورهای صادرکننده گاز به عمل میآورد. آقای کاظمپور اردبیلی همزمان برای ارتقای ظرفیتها و کارایی دبیرخانه اوپک (و متعاقباً دبیرخانه مجمع کشورهای صادرکننده گاز) و بهبود ساختار آنها تلاشهای گستردهای داشت. جزئیات این اقدامها از حوصله این مختصر خارج است، اما باید گفت تجربههای ایشان در دبیرخانه اوپک بهویژه در اصلاح و بهبود ساختار دبیرخانه مجمع کشورهای صادرکننده گاز (GECF که در دوحه قطر مستقر است) مؤثر بود.
آقای کاظمپور اردبیلی با معرفی کارشناسان و مدیران توانمند و واجد شرایط ایرانی به دبیرخانه اوپک و مجمع کشورهای صادرکننده گاز برای تقویت این دبیرخانهها و در عین حال آموزش همکاران در یک محیط کار بینالمللی دوراندیشانه عمل میکرد. مسئولان و کارشناسان این دبیرخانهها عموماً از میان کسانی هستند که از سوی کشورهای عضو برای خدمت در این دو دبیرخانه معرفی شده و پس از موفقیت در آزمونهای رقابتی با نمایندگان دیگر کشورهای عضو به این سمتها گمارده میشوند. خوشبختانه کارشناسان و مدیران ایرانی در دبیرخانه اوپک و متعاقباً در مجمع کشورهای صادرکننده گاز همواره در زمره بهترین و منضبطترین کارشناسان و مدیران این دبیرخانهها بودهاند و سرمایه انسانی این همکاران در بازگشت به کشور در خدمت وزارت نفت یا دیگر دستگاههایی که در آنها مشغول به کار شدهاند قرار گرفته است.
از جمله مقاطعی که آثار دردناک فقدان افراد با تجربه و صلاحیت یا به اصطلاح مهندس زنگنه ژنرالها در رأس وزارت نفت و از جمله در میان دیپلماتهای نفتی کشور بهخوبی احساس شد کنفرانس اوپک در دسامبر سال ۲۰۱۱ بود، یعنی سالی که اتفاقاً ریاست اوپک بهعهده ایران قرار داشت. در حالی که اروپا به دنبال صدور قطعنامههای سازمان ملل متحد علیه ایران اعلام کرده بود از اول سال بعد (ژانویه سال ۲۰۱۲) واردات نفت از ایران را قطع خواهد کرد در آن نشست تصویب شد که از ابتدای سال بعد اوپک به جای رعایت سهمیهبندی تولید اعضا یک رقم کلی تولید (فکر میکنم ۳۱ میلیون بشکه در روز بود) را مدنظر قرار میدهد. از آنجا که به دلیل اعمال تحریمها صادرات و به تبع آن تولید نفت ایران بهطور اجتنابناپذیری کاهش مییافت این تصمیم در واقع باز گذاشتن دست عربستان و دیگر کشورهای عضو همراه او برای افزایش تولید و اشغال بازارهای ایران بدون متهم شدن به تخطی از سهمیههای تولید اعضا بود. امری که دقیقاً اتفاق افتاد و نشان داد که کشورهای یادشده بهطور حسابشدهای پیشنهاد یادشده را مطرح و با استفاده از بیتجربگی نماینده ایران که اتفاقاً ریاست جلسه را هم به عهده داشت به تصویب رسانده بودند. تردیدی نیست که با حضور امثال زنگنه و کاظمپور اردبیلی در مسئولیتهای یادشده هرگز چنین مصوبههایی نمیداشتیم. چند سال طول کشید تا ایران با همراهی برخی دیگر از کشورهای عضو مانند ونزوئلا سهمیهبندی تولید اعضا را دوباره اما بهطور غیرمستقیم وارد تصمیمهای کنفرانس اوپک کنند. دور دوم نمایندگی آقای کاظمپور اردبیلی در هیئت عامل اوپک و مجمع کشورهای صادرکننده گاز در سال ۱۳۹۲ با بازگشت آقای مهندس زنگنه به وزارت نفت همراه بود. در سالهای گذشته وزارت نفت و طبعاً مقامهای مسئول آن در خط مقدم مبارزه با تحریمهای بینالمللی بودهاند که بیشتر متوجه بخش نفت و گاز کشور بوده است.
طبعاً نماینده ایران در هیئتهای عامل اوپک و مجمع کشورهای صادرکننده گاز نیز در خط مقدم این مبارزه بود و تلاشهای آقای کاظمپور اردبیلی همراه مهندس زنگنه برای مستثنا شدن ایران از برنامههای کاهش تولید برای حفظ قیمتهای نفت، با استناد به تحریمهای نفت ایران، فراموش نخواهد شد. متأسفانه در سالهای اخیر روابط سیاسی ایران با کشورهای همسایه جنوب خلیجفارس که کشورهای هسته اصلی اوپک محسوب میشوند، یعنی عربستان، کویت، امارات معمولاً تیره بوده است و این امر با توجه به سطح تولید نفت این کشورها و نفوذ آنها در اوپک مانع بزرگی برای پیشبرد اهداف دیپلماسی انرژی کشور که مرحوم کاظمپور اردبیلی بازیگر مهمی در آن بود ایجاد کرد.
در دوره تصدی امور اوپک وزارت نفت به دلیل موقعیت شغلی این فرصت را داشتم که با جناب کاظمپور درخصوص اوپک و مجمع کشورهای صادرکننده گاز و بخش نفت و گاز کشور بحث کنیم. بسیاری مواقع بحثهای ما پیرامون راهبرد صحیح اوپک (و نیز GECF) برای افزایش اثرگذاری این سازمان در بازار جهانی نفت و گاز و پیشرفت بخش نفت و گاز کشور بود. دبیرخانه اوپک گزارشی با عنوان راهبرد بلندمدت اوپک (OPEC Long Term Strategy) دارد که خلاصه آن در سایت اینترنتی آن سازمان در دسترس است. این سند راهبردی هر پنج سال یک بار بازنگری و اصلاح میشود.
در نگارش اولیه سند راهبردی با استناد به اساسنامه اوپک هدف راهبرد بلندمدت اوپک حداکثر کردن منافع کشورهای عضو از جمله با تلاش برای رسیدن به قیمتهای مناسب نفت تعیین شده بود، اما در بازنگری اخیر سند راهبردی، عربستان به همراهی کشورهای دوست، اصرار داشتند به دلیل عدم صراحت اساسنامه هدف حداکثرسازی درآمد نفت و بنابراین هدایت بازار برای دستیابی به قیمت مناسب از سند راهبرد بلندمدت حذف شود. متقابل از سوی ما عنوان میشد که در این راهبرد باید تأکید بر بیشینهسازی بلندمدت درآمد نفت کشورهای عضو با تلاش برای دستیابی به قیمت منصفانه نفت باشد؛ قیمت منصفانه نفت را قیمتی بهینه (برای مصرفکننده و تولیدکننده) تعریف کرده بودیم که به اندازه کافی بالا بود تا سرمایهگذاری در این بخش را جذاب کند (و بنابراین عرضه بلندمدت نفت را امکانپذیر کند) و در عین حال آنقدر پایین بود که اثر منفی بر رشد اقتصادی جهان نگذارد. هر دو طرف استدلال کارشناسی خود را داشتند و گمان میکنم مرحوم کاظمپور سرانجام با روشهای دیپلماتیک خود به مصالحهای در این مورد دست یافت (من در زمان نتیجهگیری این بحث بازنشسته شده بودم).
مباحث کارشناسی ما با مرحوم کاظمپور اردبیلی در افزایش تأثیرگذاری اوپک بر بازار نفت به افزایش نفوذ ایران در سازمان مربوط بود و برای ما روشن بود که بدون افزایش ظرفیتهای تولید نفت و صادرات گاز ایران قادر به اعمالنفوذ موردنظر در تصمیمهای اوپک (و مجمع کشورهای صادرکننده گاز) نخواهد بود. وضعیت ایدهآل برای ما رسیدن به ظرفیت تولید ۷ میلیون بشکه در روز برای ایران (با تأکید بر افزایش ظرفیت پالایشی و تولید و صادرات فرآوردهها و تکیه کمتر به صادرات نفت خام) بود. یک نتیجه این افزایش ظرفیت (که به لحاظ کارشناسی با لغو تحریمها و ورود فناوریهای پیشرفته بالادستی امکانپذیر است) دستیابی به موازنهای راهبردی با عربستان و کشورهای همراه او در حاشیه جنوبی خلیجفارس بود، زیرا در آن صورت ایران و عراق در مجموع به ظرفیت تولیدی معادل ظرفیت تولید عربستان و کشورهای اقماری او دست مییافتند.
از موارد درخشان عملکرد آقای کاظمپور اردبیلی در این دوره از نمایندگی خود در اوپک و نیز مجمع کشورهای صادرکننده گاز، نقشی بود که ایشان در انتخاب یک مقام ایرانی، یعنی آقای دکتر محمدحسین عادلی، به دبیرکلی مجمع کشورهای صادرکننده گاز در سال ۲۰۱۳ (۱۳۹۲) و سپس تمدید این ریاست برای دو سال دیگر ایفا کردند. البته نقش مهندس زنگنه در این مورد تعیینکننده بود، اما فعالیتهای پشت پرده زیادی با هدایت مرحوم کاظمپور برای این موفقیتها انجام شد.
خدمات جناب آقای دکتر عادلی در مدت دبیرکلی مجمع صادرکنندگان گاز نیز درخشان بوده و نمونهای موفق از قابلیت ایرانیان در هدایت سازمانهای بینالمللی بر جای گذاشت. امید است از تجربههای ایشان در سازمانهای بزرگتر مانند اوپک، سازمان تجارت جهانی یا موارد مشابه استفاده شود.
نگارنده از نزدیک شاهد مهارتهای دیپلماتیک مرحوم کاظمپور اردبیلی در انتقال کنفرانس وزیران مجمع کشورهای صادرکننده گاز از نیجریه به ایران و برگزاری موفقیتآمیز همزمان نشستهای هیئت عامل مجمع، نشست وزیران و بهویژه نشست سران مجمع کشورهای صادرکننده گاز (GECF) در پاییز سال ۲۰۱۵ (سال ۱۳۹۴) در تهران بودم. نشست سران این مجمع که با شرکت رؤسای جمهوری، رؤسای دولت یا مقامهای عالیرتبه کشورهای عضو، از جمله روسیه، ونزوئلا، بولیوی، نیجریه، عراق، ترکمنستان، قزاقستان، آذربایجان، الجزایر، قطر، امارات متحده عربی، نروژ، هلند، عمان، پرو، ترینیداد و توباگو و نیز دبیران کل اوپک، مجمع جهانی انرژی و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا برگزار شد اثرات بینالمللی قابلتوجهی داشت. در نطق رئیسجمهور کشورمان که ریاست نشست سران مجمع را نیز به عهده داشت، این نکته گنجانده شده بود که مجمع کشورهای صادرکننده گاز که بیش از ۵۳ درصد کل منابع گاز طبیعی متعارف شناختهشده دنیا را در اختیار دارد در واقع کلید حل دو معضل جهانی عصر ما یعنی دسترسی به انرژی ارزان برای از بین بردن فقر انرژی و در عین حال جایگزینی انرژی پاکتر گاز طبیعی (در مقایسه با دیگر حاملهای انرژی فسیلی) برای حفظ محیطزیست و کمک به کاهش آلودگی هوا و محیطزیست در دوران گذار انرژی را در دست دارند و سیاسی کردن مسئله انرژی و تحریم بخش نفت و گاز کشورهای بزرگ دارنده منابع گاز طبیعی مانند ایران در واقع محروم کردن جهان از حل این دو معضل بزرگ است. پیشنویس اولیه این نطق توسط نگارنده تهیه و در کمیتهای زیر نظر مرحوم کاظمپور اردبیلی که نمایندگان وزارت امور خارجه و ریاست جمهوری نیز در آن حضور داشتند نهایی شده بود.
در دو سال گذشته که تحریمهای ظالمانه نفت ایران تشدید شده است تلاشهای وزارت نفت بر دور زدن این تحریمها از یکسو و مستثنا کردن ایران از کاهشهای تولید اوپک برای حفظ تعادل بازار نفت، از سوی دیگر، متمرکز بوده است. بهعنوان یک ناظر بیرونی تصور میکنم باوجود مخالفتهای عربستان مذاکرهکنندگان ایرانی در کنفرانسهای اوپک (عمدتاً مهندس زنگنه و مرحوم آقای کاظمپور اردبیلی) در مستثنا کردن ایران از کاهش رسمی تولید موفق بودهاند، اما واقعیت آن است که در وضع کنونی بازارهای نفت و سقوط تقاضا به دلیل رکود اقتصادی ناشی از گسترش بیماری ناشی از ویروس کرونا اصولاً سطح تولید و صادرات نفت ایران اهمیت زیادی برای اقتصاد جهانی ندارد. با این حال نباید در تضعیف جایگاه نفت در اقتصاد کشور و جایگاه اوپک در بازار جهانی نفت اغراق کرد. هنوز هزینه تولید نفت در ایران، عراق، عربستان و دیگر کشورهای خاورمیانهای تولیدکننده نفت به مراتب از سایر مناطق تولیدکننده نفت در جهان پایینتر است و این میتواند نقطه قوتی برای بازسازی و احیای صنعت نفت کشور و باز پس گرفتن جایگاه اوپک در بازار جهانی نفت باشد، اما این دو مهم مستلزم تدوین راهبردهای صحیح و اجرای سیاستهای مناسب است. تردیدی نیست که مرحوم آقای کاظمپور اردبیلی میتوانست در هر دوی این زمینهها مؤثر باشد اما افسوس که او دیگر نیست تا وزارت نفت و کشور از نظرات هوشمندانه او بهره گیرد.
در پایان شاید گریزی هم از اشاره به این نکته نباشد و میدانم که همکاران دیگر جناب کاظمپور در وزارت نفت و دبیرخانههای اوپک و مجمع کشورهای صادرکننده گاز هم این تجربه را داشتهاند که مواقعی پیش میآمد که کار کردن با جناب کاظمپور اردبیلی آسان نبود. معروف بود که ایشان همیشه انتظار داشتند دیروز یک گزارش کامل درباره موضوعی که امروز مطرح کردهاند دریافت کرده باشند. طبعاً گاهی که حساسیت موضوع بالا و زمان کوتاه بود برآورده نشدن این انتظارها کار را به اوقات تلخی میکشاند. در هر حال همیشه این درک وجود داشت که ایشان همه اینها را نه برای شخص خود و مثال ارتقای موقعیت در سیستم اداری (ایشان چند سال پیش بازنشسته شده بود) بلکه برای انجام بهتر وظایف محوله انجام میدهد، بنابراین این گلایهها ادامه نمییافت و فکر میکنم همکاران دیگر ایشان نیز مانند من هرگز تردیدی در اهمیت خدمات ایشان برای کشور نداشتند.
بیشک خدمات زندهیاد کاظمپور اردبیلی به کشور و بهویژه صنعت نفت و گاز آن به مراتب بیشتر از مواردی بوده است که من در جریان آن بوده و شمهای از آنها را در اینجا عنوان کردم و شکی نیست که اگر اجل مهلت میداد او با تجربههای خود این کارنامه درخشان را پربارتر میکرد، اما افسوس که تقدیر نه چنین بود و امید است راستقامتان دیگری راه ایشان را ادامه دهند.
برای ایشان رحمت و غفران الهی و برای خانواده و بستگان و دوستان ایشان صبر و تندرستی آرزو میکنم.
دکتر مهدی عسلی
منبع: دنیای اقتصاد
نظر شما