درباره چرایی تشکیل اوپک دیدگاهها کم و بیش یکسان هستند. کاهش قیمت نفت توسط شرکتهای نفتی چندملیتی یا همان هفت خواهران و واکنش پنج کشور صادرکننده نفت برای به دست گرفتن کنترل تولید و قیمتگذاری نفت بارزترین دلیل تأسیس اوپک بود.
یک سال پیش از تأسیس اوپک، در سال ۱۹۵۹ میلادی، شرکتهای نفتی چندملیتی قیمتهای نفت را کاهش دادند و به این ترتیب درآمد کشورهایی که با عواید فروش نفت روزگار میگذراندند، کاهش یافت.
کاهش قیمتهای نفت در اوت سال ۱۹۶۰ میلادی نیز تکرار شد و عزم کشورهای صادرکننده نفت را برای همکاری و ایجاد سازمانی با هدف کسب درآمدهای عادلانه از فروش نفت جزم کرد. یک ماه پس از این کاهش، در سپتامبر سال ۱۹۶۰، اوپک ازسوی پنج کشور ایران، عراق، کویت، عربستان و ونزوئلا در نشست بغداد تأسیس شد.
به این ترتیب دلیل اصلی تشکیل اوپک یک موضوع تنها فنی بود: «کنترل تولید و قیمتگذاری نفت.»
دو شخصیت در تأسیس اوپک نقش برجسته داشتند: آلفونسو پرز از ونزوئلا و عبدالله طریقی از عربستان.
اما تأسیس اوپک همچنین نتیجه تلاش کشورهای در حال توسعه برای اعمال حق حاکمیت بر منابع طبیعی بود.
اوپک ۱۵ سال پس از پایان جنگ جهانی دوم بنیان گذاشته شد. اگر به این سالها برگردیم و روند تحولات بینالمللی را بررسی کنیم درمییابیم که شمار قابل توجهای از کشورهای پیشتر مستعمره، در این فاصله به استقلال سیاسی دست یافتند و تعداد اعضای سازمان ملل متحد بهطور روزافزونی افزایش یافت. تنها در دهه ۵۰ میلادی بیش از ۴۰ کشور که عمدتاً کشورهای تازهاستقلالیافته آسیا و آفریقا بودند، به عضویت سازمان ملل متحد درآمدند و بلوک قدرتمندی در سازمان ملل متحد به نام کشورهای در حال توسعه شکل گرفت.
این کشورها دریافتند که اگرچه به استقلال سیاسی دست یافتند، اما سلطه اقتصادی کشورهای پیشتر استعماری به قوت خود باقی است.
به این ترتیب اقدامهایی در سازمان ملل متحد برای اعمال حق حاکمیت بر منابع طبیعی آغاز شد. نتیجه این تلاشها اینکه مجمع عمومی در دسامبر سال ۱۹۵۸ «کمیسیون سازمان ملل متحد درباره حق حاکمیت دائم بر منابع طبیعی» را ایجاد کرد.
اوپک تقریباً دو سال پس از تشکیل این کمیسیون بهوجود آمد. تشکیل این کمیسیون در واقع تبلور خواست حاکمیت بر منابع طبیعی توسط کشورهای در حال توسعه بود. ازجمله اقدامهای کمیسیون این بود که ملی کردن منابع طبیعی را به رسمیت شناخت؛ روندی که پیش از این در کشورهای در حال توسعه در جریان بود. پیش از این، ایران در سال ۱۹۵۱ میلادی صنعت نفت را ملی کرده بود و پنج سال بعد هم مصر در سال ۱۹۵۶ میلادی کانال سوئز را ملی اعلام کرد.
تأسیس اوپک به عبارتی اقدام دستهجمعی کشورهای در حال توسعه صادرکننده نفت برای اعمال حق حاکمیت بر منابع طبیعی و کوتاه کردن دست قدرتهای استعماری بود.
به این ترتیب دو عامل کاهش قیمتهای نفت توسط شرکتهای نفتی چندملیتی و افزایش شمار کشورهای در حال توسعه در سازمان ملل متحد و تصمیم مجمع عمومی برای حمایت از استقلال اقتصادی این کشورها از دلایل اصلی تأسیس اوپک بودند.
اما همزمان با این تحولات، رویداد اقتصادی دیگری در سال ۱۹۵۷ میلادی رخ داد که میتواند بر ایده تشکیل اوپک تأثیر داشته باشد. این رویداد اقتصادی اتفاقی نبود جز ایجاد جامعه اقتصادی اروپا (اتحادیه اروپای امروزی) که در سال ۱۹۵۷ میلادی و سه سال پیش از تأسیس اوپک با عضویت ۶ کشور اروپایی آلمان، فرانسه، ایتالیا، هلند، بلژیک و لوکزامبورگ بر مبنای پیمان رم تأسیس شد و مانند اوپک از آغاز یک هدف فنی را تعقیب میکرد: کاهش تعرفه میان اعضا.
اما این دو نهاد اقتصادی در گذر زمان راههای متفاوتی رفتند و نگاه این مقاله به تحولات شصتساله اوپک از زاویه مقایسه دستاوردهای این دو نهاد اقتصادی است، نظریهپردازان تأسیس جامعه اقتصادی اروپا (اتحادیه اروپای امروزی) بر این باور بودند که همین هدف فنی یعنی کاهش تعرفه میان کشورهای عضو را میتوان تبدیل به نردبانی برای نیل به رفاه و صلح در اروپا کرد.
این نظریهپردازان، بهویژه ژان مونه فرانسوی، بر این باور بودند که با پیوند زدن اقتصاد آلمان و فرانسه و تسری مزایای ناشی از همکاریهای اقتصادی میتوانند ریشه جنگ را در اروپا بخشکانند و از بروز جنگهای خانمانسوز مانند آنچه در دو جنگ جهانی اول و دوم در این قاره روی داد، جلوگیری کنند.
از نگاه این تئوریسینها که نظریه همگرایی در روابط بینالملل را سرلوحه تلاشهای خود قرار داده بودند، گسترش همکاریهای اقتصادی در اروپا میتوانست در بلندمدت به دیگر عرصهها از جمله سیاسی، اجتماعی، پارلمانی، قضایی، پولی و مالی و حتی نظامی تسری یابد و بهبود زندگی و استقرار صلح را در اروپا به ارمغان آورد.
بر این اساس روند همگرایی در اروپا کلید خورد. به مرور تعداد اعضا از ۶ کشور بنیانگذار به ۲۷ کشور افزایش یافت و در روند همکاریهای اقتصادی، بهتدریج گردش آزاد کالا، سرمایه، خدمات و نیروی انسانی در کشورهای عضو تحقق یافت.
مرزها تقریباً برداشته شد، رفتوآمد شهروندان کشورهای عضو در درون مرزهای اتحادیه تسهیل شد و یک واحد پولی مشترک به نام یورو رواج یافت. پارلمان اروپا و دادگاه اروپایی ایجاد شدند و در روند همگرایی، «اتحادیه اروپا» که دیگر تنها یک نهاد اقتصادی نبود، جای جامعه اقتصادی اروپا را گرفت.
همکاریها از عرصه اقتصادی به همکاریها در عرصه سیاسی و حتی نظامی گسترش یافت. خانم فدریکا موگرینی را در مذاکرات هستهای به یاد دارید؟ وی نماینده سیاست خارجی اتحادیه اروپا بود. در خیابان فردوسی تابلوی صرافیها را دیدهاید؟ یورو جای مارک آلمان و فرانک فرانسه را گرفته است. واژه شنگن را شنیدهاید؟ برای سفر به کشورهای گوناگون اروپایی با ویزای واحد.
به این ترتیب اتحادیه اروپا با نردبان قرار دادن یک هدف فنی یا همان کاهش تعرفه راه طولانی نیل به صلح و رفاه را قدم به قدم پیمود و این عمدتاً مدیون اندیشههای نظریهپردازان تئوری همگرایی در روابط بینالملل بود.
اکنون کمتر کسی تصور میکند که آلمان و فرانسه مزایای اقتصادی و رفاه ناشی از این همکاریها را نادیده خواهند گرفت و برای تأمین منافع ملی یک بار دیگر با یکدیگر وارد جنگ خواهند شد.
بنیانگذاران اوپک
اما تاریخ روابط پنج عضو بنیانگذار اوپک برخلاف روند ۶۲ ساله اتحادیه اروپا عمدتاً بر پایه کشمکش استوار بوده و جنگ در اشکال گوناگون، یکی از ویژگیهای بارز روابط کشورهای بنیانگذار اوپک است.
در ۲۰ سال نخست تأسیس اوپک، در دوران فرمانروایی خاندان پهلوی در ایران، رابطه ایران و عراق سرشار از سوءظن و رقابت بود، خواه بهدلیل حاکمیت نظام دوقطبی در جهان و سرریز آن رقابتها به روابط منطقهای یا خواه به دلیل ادعاهای ارضی عراق.
پیمان الجزایر در سال ۱۹۷۵ اگرچه به اختلافهای ارضی ایران و عراق پایان داد، اما پنج سال بعد، همزمان با بیستمین سالگرد تأسیس اوپک و دو سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تجاوز عراق به ایران آغاز شد و جنگی هشت ساله درگرفت به قیمت از دست رفتن جان صدها هزار نفر، ویرانی تأسیسات نفت و دیگر زیرساختها و بر باد رفتن درآمدهای نفتی دو کشور. یکی از تبعات جنگ دودستگی در اوپک و تسری رقابتها به درون این سازمان بود.
دو عضو دیگر بنیانگذار اوپک یعنی عربستان و کویت نیز در این کشمکش درگیر بودند و در طول جنگ حداقل از عراق حمایت مالی کردند و بخش زیادی از ثروت نفت چهار کشور بنیانگذار اوپک هیزمی بود که در این درگیریها سوخت.
سه سال پس از پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق، بنیانگذاران اوپک شاهد جنگی دیگر بودند. اوایل دهه ۹۰ میلادی بود که عراق به کویت حمله کرد. جنگ پرهزینه دیگری رقم خورد که طی آن سه کشور بنیانگذار اوپک، یعنی عراق، کویت و عربستان متحمل هزینههای سنگینی شدند و طی آن چاههای نفت کویت به آتش کشیده شد.
تقریباً یک دهه بعد، جنگ دیگری درگرفت. این بار آمریکا با حمایت دو عضو بنیانگذار اوپک یعنی عربستان و کویت و با بهانه قرار دادن دارا بودن سلاحهای کشتار دستهجمعی، به عراق حمله کرد و تحریم و ناامنی و بیثباتی ثروت نفت عراق را تبدیل به نقمتی برای مردم این دیار کرد.
حالا عراق بهتدریج از خاکستر جنگ و تحریم قد راست میکند تا بیاعتنا به اوپک تولید نفت را افزایش دهد و دوباره آیندهای بر پایه ثروت نفت بسازد.
رابطه ایران و عربستان نیز در دوران پیش از انقلاب اسلامی در ایران، به همان اندازه بر پایه رقابت استوار بود، اما پس از انقلاب اسلامی در ایران، رقابتهای ایدئولوژیک به آن افزوده شد.
اکنون بیش از یک دهه است که ایران و عربستان در جنگهای نیابتی در منطقه درگیرند، از عراق گرفته تا سوریه و لبنان و یمن و هزینههای آن برای اقتصاد دو بنیانگذار اوپک.
از آنجا که ایران عمدتاً حریف قدرتمندتری است، عربستان و کم و بیش دو عضو بنیانگذار دیگر اوپک، عراق و کویت، برای ایجاد موازنه قوا به قدرتهای خارجی، بهویژه آمریکا روی آوردهاند.
مداخلات آمریکا زمینهساز مشکل دیگری برای صدور نفت دو بنیانگذار دیگر اوپک شده است. در واقع سه عضو بنیانگذار اوپک، با این استدلال که خود را به تأمین نفت مورد نیاز مصرفکنندگان متعهد میدانند، برای موفقیت سیاستهای آمریکا برای تحریم و خروج نفت ایران از بازار با واشینگتن همکاری میکنند.
نتیجه ضمنی این تحریمها افزایش نسبی قیمت نفت و مقرونبهصرفه شدن تولید نفت در آمریکا بوده است. همین بهبود قیمتها و امکان افزایش تولید در آمریکا، به آن کشور اجازه داد تا نفت تنها عضو بنیانگذار اوپک در حیاط خلوت آمریکا، ونزوئلا را نیز بهطور کامل تحریم کند.
اما تا آنجا که به ایران مربوط است، نداشتن راهبرد نفتی سنجیده و بلندمدت روی دیگر سکه موفقیت آمریکا در خروج نفت ایران از بازار بوده است.
شماری از دولتهایی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بر سرکار آمدهاند عمدتاً از قیمتهای بالای نفت دفاع کردهاند، زیرا قیمتهای بالای نفت راحتترین و سهلالوصولترین منبع تأمین بودجه بوده است و آنان را از مشارکت دادن جامعه در ساخت یک بنای استوار اقتصادی در کشور بینیاز کرده است.
طرفداران قیمتهای بالای نفت در ایران در مواردی از قیمتهای نفت ۲۵۰ دلاری و حتی ۴۰۰ دلاری سخن راندهاند، بدون اینکه دریابند آمریکا برای نیل به امنیت انرژی از سیاست افزایش قیمت نفت استقبال میکند.
در یک تحقیق جامع شاید بتوان به این نتیجه رسید که سیاست دفاع از قیمتهای بالای نفت در ایران در بلندمدت به سهم خود به رونق تولید در کشورهای غیر اوپک و تسهیل تحریم نفت کمک کرده است.
دفاع از قیمتهای بالای نفت بود که تولید نفت در آمریکا را مقرونبهصرفه کرد و به این کشور اجازه داد طی هشت سال، تولید نفت خود را ۶ میلیون بشکه در روز افزایش دهد و با اطمینان خاطر و هماهنگی با سه بنیانگذار اوپک بهطور همزمان، نفت ایران و ونزوئلا، دو مؤسس دیگر اوپک را از بازار خارج کند.
اما آنچه پس از ۶۰ سال موجودیت اوپک همچنان برجسته مینماید، فقر نظری برای تبدیل ثروت نفت به ابزاری است برای پرهیز از جنگ و نیل به رفاه شهروندان کشورهای عضو.
اوپک پس از ۶۰ سال هنوز هم همان هدف فنی نخستین را دنبال میکند: «تولید نفت، سهمیه و قیمت.»
آیا در میان کشورهای بنیانگذار اوپک نظریهپردازی پیدا میشود که «رؤیایی در سر داشته باشد» و با طرح یک ایده خلاقانه زمینه را برای کاستن از کشمکشها و استفاده بهینه از ثروت نفت فراهم کند؟
*نسخه الکترونیکی ویژهنامه ۶۰ سالگی اوپک را میتوانید از اینجا ببینید و بخوانید.
حشمتالله رضوی
کارشناس و تحلیلگر نفتی و نویسنده کتاب اوپک و سیاست نفتی جمهوری اسلامی ایران
نظر شما