۲۴ شهریور ۱۳۹۹ - ۲۰:۱۹
  • کد خبر: 307203
اوپک؛ ورود به عصر فراوانی

اوپک به جرأت یکی از دیرپاترین سازمان‌هایی است که ازسوی کشورهای جهان سومی تشکیل شده است. طی ۶ دهه سپری شده از عمر این سازمان، ناکامی‌ها و موفقیت‌های فراوانی رقم خورده و این سازمان توانسته از گردنه‌های هولناکی عبور کند اما در این میان بدون تردید دوره ۵۰ تا ۶۰ سالگی یکی از سخت‌ترین دوره‌ها بوده است. طی این دهه شاهد کاهش چشمگیر و همزمان قیمت‌های نفت و سهم بازار اوپک در بازار جهانی نفت بودیم. میانگین قیمت ماهانه سبد نفت خام اوپک در سپتامبر ۲۰۱۱ برابر با ۱۰۷ دلار و ۶۱ سنت برای هر بشکه بود که در ماه اوت ۲۰۲۰ به ۴۵ دلار و ۱۹ سنت به ازای هر بشکه رسید. تقاضا برای نفت خام اوپک نیز در سال ۲۰۱۱ میلادی روزانه ۳۰ میلیون بشکه بود که در سال ۲۰۱۹ میلادی به ۲۹ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه در روز رسیده است. البته کاهش تقاضای نفت در سال ۲۰۲۰ میلادی به‌دنبال شیوع ویروس کرونا سبب شده است تقاضای برای نفت خام اوپک به سطح بسیار پایین ۲۳ میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه در روز نیز برسد. در این میان طی دهه یادشده تقاضای نفت روزانه ۱۱ میلیون بشکه افزایش داشت که به‌طور کامل توسط کشورهای غیراوپک (بخوانید آمریکا) جذب شد. تولید نفت کشورهای غیرعضو اوپک از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۹ میلادی از ۵۴ به ۶۵.۱ میلیون بشکه در روز افزایش داشته است. کنار هم قرار دادن این شاخص‌ها برای اوپک به خوبی نشان می‌دهد که اوپک در دهه ششم عمر خود عملکرد ضعیفی را از خود به جای گذاشته است. گزارش چشم‌انداز میان‌مدت بازار نفت دبیرخانه اوپک نشان می‌دهد که روند کاهش سهم بازار اوپک در میان‌مدت ادامه خواهد داشت.

جدای از بحث‌های کاهش تولید اجباری برخی اعضای اوپک مانند ایران، ونزوئلا و لیبی به‌دلیل تحریم‌های آمریکا و ناآرامی‌های داخلی که فرصت مناسبی را برای بعضی از کشورهای عضو و غیر عضو اوپک برای تصاحب سهم بازار آنها فراهم کرد، یکی از مهمترین دلایل روند اشاره شده در بالا یک تغییر ساختاری عمیق در بازار نفت بوده که علائم ظهور آن به وضوح در دهه ششم عمر اوپک ظاهر شد و آن چیزی نبود جز گذار از عصر کمیابی و ورود به عصر فراوانی نفت. موضوعی که به نظر می‌رسد هنوز به درستی از سوی کشورهای عضو اوپک درک نشده و راهبرد مناسبی برای مقابله با آن اتخاذ نشده است.

به نظر می‌رسد اوپک همچنان درگیر رویکرد قدیمی به بازار نفت در عصر کمیابی است که از دهه ۱۹۷۰ میلادی بر بازار نفت حاکم بود. در این دوران همواره بحث بر سر کمبود عرضه نفت خام در جهان و رسیدن به اوج عرضه نفت بودیم. این باور در میان تولیدکنندگان نفت جهان وجود داشت که نفت به‌سرعت در حال تبدیل شدن به یک منبع کمیاب است بنابراین هر یک بشکه نفت خامی که امروز تولید نمی‌شد می‌توانست فردا تولید شود و با قیمت بیشتری فروخته شود. با این تفکر بیشتر تولیدکنندگان عرضه نفت خود را جیره‌بندی کردند. بنابراین در بازار نفت شاهد آن بودیم که تولیدکنندگان کم‌هزینه و پرهزینه همزمان در بازار نفت فعال بودند و دلیل اصلی آن این بود که تولیدکنندگان نفت کم‌هزینه در فضایی رقابتی به‌دنبال حداکثر کردن سهم بازار خود نبودند و تلاش می‌کردند تا با جیره‌بندی عرضه قدرت خود را اعمال و منافع خود را حداکثر کنند. در این ساختار فکری تصور بر این بود که ارزش نفت در حال افزایش است بنابراین نفت یک دارایی میان‌نسلی است و نسبت ذخیره‌سازی به تولید، نشان از قدرت و عدالت میان‌نسلی کشورها بود.

اما تحولات دهه گذشته در بازار نفت ساختار فکری فوق را به‌طور جدی به چالش کشید. کاهش رشد تقاضای نفت جهان در سال‌های اخیر و انتظار تداوم آن به دلیل توسعه فناوری‌هایی مانند خودروهای الکتریکی و کاهش همزمان هزینه تولید انرژی‌های تجدیدپذیر به همراه افزایش فشار مجامع بین‌المللی برای اعمال استانداردهای محیط زیستی از یک سو سبب شده است شرکت‌ها و کشورهای بزرگ نفتی جهان نگرانی شدیدی درباره اوج تقاضای نفت در دهه‌های پیش رو داشته باشند. ازسوی دیگر مقدار عرضه نفت از منابع غیر مرسوم به‌ویژه در آمریکا طی یک دهه گذشته رشد قابل توجهی را تجربه کرده است و انتظار می‌رود این روند در سال‌های آینده ادامه داشته باشد. این تغییرات ساختاری در بخش عرضه و تقاضای نفت سبب شده است تا دهه ششم عمر اوپک همزمان با شکست تفکر سنتی بازار نفت و عبور جهان از عصر کمیابی به فراوانی شود.

یکی از پیامدهای مستقیم این شرایط باقی ماندن قیمت‌های نفت در سطوح پایین‌تر در بلندمدت است. در نظم نوین حاکم بر بازار نفت این احتمال که مقدار زیادی از نفت خام موجود در جهان نتواند استخراج شود به شدت افزایش می‌یابد و تولیدکنندگان نفت دارای هزینه کمتر، دارای این انگیزه خواهند بود که برای به دست آوردن سهم بیشتر از بازار نفت، تولیدکنندگان دارای هزینه تولید بیشتر را از بازار حذف کنند و بازار نفت را به سمت یک ساختار رقابتی هدایت کنند بنابراین در این ساختار این تصور وجود ندارد که ارزش نفت در حال افزایش خواهد بود بنابراین نسبت ذخیره به تولید نفت کشورها نشان قدرت آنها نیست. چه بهتر که دارایی‌های شما در بانک باشد تا در زیر زمین. در این چارچوب جنگ برای سهم بازار میان تولیدکنندگان کم‌هزینه تشدید خواهد شد و میزان رانتی که این کشورها از محل فروش نفت به دست می‌آوردند محدود می‌شود و این موضوع به نفع کشورهای مصرف‌کننده خواهد بود که می‌توانند از قیمت‌های پایین‌تر نفت بهره برند.

البته پیگیری راهبرد به دست آوردن سهم بازار (تولید بیشتر و قیمت کمتر) به جای راهبرد جیره‌بندی برای کشورهای صادرکننده نفت بسیار پرهزینه است. نخستین موضوع افزایش ظرفیت تولید برای این کشورهاست که مستلزم صرف منابع قابل توجه مالی برای سرمایه‌گذاری در این بخش است. بحث مهم دیگر کاهش درآمدهای نفتی برای این دسته از کشورهاست که وابستگی شدیدی در تراز مالی و تجاری خود به درآمدهای نفتی دارند. کاهش درآمدهای نفتی برای این کشورها منجر به کسری بودجه و ناتوانی دولت‌ها برای ارائه خدمات سلامت و آموزش و تأمین اجتماعی خواهد شد. افزون بر این کاهش درآمدهای ارزی سبب می‌شود قیمت ارز و کالاهای وارداتی در این کشورها به شدت افزایش یابد و رکود و تورم و کاهش رفاه اقتصادی را به‌دنبال داشته باشد. این مسائل می‌تواند ساختار سیاسی بعضی از این کشورها را به شدت بی‌ثبات کند و هزینه‌های اجتماعی قیمت نفت را افزایش دهد. انجام اصلاحات اقتصادی و متنوع‌ کردن اقتصادی از طریق توسعه صنایع جایگزین و فعالیت‌های تولیدی جدید شاید یک راه‌حل گریز از این شرایط به شمار آید، اما باید توجه داشت که این اقدام‌ها بسیار زمان‌بر است و در کوتاه‌مدت و میان‌مدت اثربخش نخواهد بود.

به نظر می‌رسد راه‌حل بهینه برای کشورهای صادرکننده نفت در عصر فراوانی، افزایش تولید نفت و حرکت به سمت راهبرد سهم بازار (تولید بیشتر و قیمت کمتر) خواهد بود که تحقق آن مستلزم تلاش برای انجام اصلاحات اقتصادی مناسب، کارا و اثربخش در این اقتصادهاست. در این میان برخی از کشورها مانند روسیه و عربستان با درک شرایط حاکم بر بازار نفت گام‌های مناسبی را در این زمینه برداشته‌اند. روسیه در سال‌های اخیر با انجام اصلاح نظام مالیاتی، پیاده‌سازی یک قاعده مالی و اجرای سیاست پولی هدف‌گذاری تورمی در شرایط نرخ‌های ارز شناور تلاش کرده است تا اصلاحات اقتصادی مناسبی را برای افزایش تاب‌آوری در برابر کاهش قیمت‌های نفت ایجاد کنند و به‌تدریج به سمت سیاست‌های کسب سهم بازار حرکت کنند. عربستان نیز در سال‌های اخیر اصلاحات اقتصادی مناسبی را اجرایی و تلاش کرده است ضمن سرمایه‌گذاری برای تکمیل زنجیره تأمین نفت با تمرکز بر توسعه بخش پتروشیمی و گاز در ابعاد بین‌المللی خود را در برابر فرآیند گذار از سوخت‌های فسیلی ایمن کند، اما به نظر می‌رسد عربستان با توجه به وابستگی به آمریکا به‌عنوان یک قربانی اصلی راهبرد کسب سهم بازار چندان در این جهت حرکت نکرده است و بیشتر در مسیر حذف صادرکنندگان بزرگ بازار نفت مانند ایران و ونزوئلا و ایجاد فضای بیشتر برای تولید و صادرات نفت آمریکا حرکت می‌کند.

کوتاه کلام آنکه بقای اوپک در دهه‌های آینده مستلزم درک صحیح تغییرهای ساختاری عمیق ایجاد شده در بازار نفت در عصر فراوانی نفت است. کشورهای عضو این سازمان باید هر چه سریعتر برای اجرای اصلاحات ساختاری و متنوع‌سازی اقتصادهای خود برنامه‌ریزی و اقدام کنند تا زمینه اجرای راهبرد به دست آوردن سهم بازار (افزایش تولید حداکثری) در زمان کوتاه‌تری مهیا شود. غفلت و کم‌کاری در این باره نه تنها شرایط بسیار سختی را از منظر سیاسی و اقتصادی برای کشورهای صادرکننده نفت ایجاد خواهد کرد، بلکه سبب می‌شود بخشی از ذخایر نفت این کشورها برای استخراج غیر اقتصادی شوند و تا ابد زیر زمین باقی بمانند. شاید باز هم باید این جمله زکی یمانی، وزیر نفت پیشین عربستان را یادآوری کرد:

«عصر سنگ به‌دلیل کمبود سنگ به پایان نرسید و عصر نفت نیز مدت‌ها پیش از آنکه جهان با اتمام نفت روبه‌رو شود به پایان خواهد رسید». 

محمد امینی

کد خبر 307203

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =