زاویه نخست، سیاسی است. دولت ترامپ در روزهای آخر منتهی به انتخابات ریاستجمهوری و در شرایطی که به پیروزی در این انتخابات و ماندن دوباره در کاخ سفید مطمئن نیست، مجموعهای از اقدامها برای تأثیرگذاری بر روند انتخابات و کمک به پیروزی خود را دنبال میکند که یکی از این اقدامها بازی با کارت ایران در افکار عمومی آمریکا و بهویژه لابیهای عربی - یهودی آمریکاست. از سوی دیگر چنانکه در سالهای اخیر ثابت شده، ترامپ از سیاست تحریم بیشتر بهدنبال بهرهبرداری از بار روانی آن چه در داخل ایران و چه در سطح منطقه است.
واقعیت این است که قدرت مانور کاخ سفید برای ادامه این شرایط بهدلیل استفاده از همه ابزارهای واقعی تحریم ایران بهشدت کاهش یافته است بنابراین به ابزارهای تبلیغی و روانی متوسل شده است. اثربخشی واقعی تحریمهای آمریکا با خروج این کشور از برجام در اردیبهشتماه ۹۷ و تحریم نفتی و بانکی ایران انجام شد اما دولت آمریکا با هدف فشار حداکثری به شیوه قطرهچکانی و با استفاده از عامل روانی سعی در ملتهب نگه داشتن فضای اقتصادی و سیاسی ایران دارد که بعضا در این زمینه هم بیبهره نبوده است.
آنچه برای دستاندرکاران میز ایران در دولت ترامپ اهمیت دارد روشن نگه داشتن شعله روانی تحریم است که بهصورت مقطعی و برنامهریزیشده هرازگاهی افرادی یا بخشی در داخل ایران هدف تحریمهای اعلامی آمریکا قرار میگیرند. این تحلیل از گفتههای اخیر اوبراین، مسئول مستقیم تحریمهای ایران در آمریکا هم کاملا مشخص است. همراه نگه داشتن کشورهای عربی منطقه و ایجاد اطمینان به آنها برای اعمال فشار حداکثری به ایران بهویژه با اجرای طرح عادیسازی رابطه با اسرائیل، دیگر هدف سیاسی است که ترامپ از زمان روی کار آمدن دنبال میکند و اقدامهای تحریمی اخیر نیز همسو با این هدف ارزیابی میشود.
زاویه دیگر قابل بحث در این زمینه، نفت و مسائل مربوط به تحریم نفتی ایران است. این سؤال شاید مطرح شود که با وجود تحریم همهجانبه خرید نفت ایران از سوی آمریکا، تحریم مقامات و مدیران نفتی خصوصا وزیر نفت ایران از چه توجیه قابلدفاعی توسط دولت آمریکا برخوردار است؟ فارغ از بحثهای روانی و سیاسی که در سطور بالا بیان شد، تمرکز دوباره سیاست تحریمهای آمریکا بر صنعت نفت ایران میتواند بهطور مستقیم حاوی این پیام باشد که سیاست به صفر رساندن صادرات نفت ایران بهعنوان شعار محوری ترامپ در راهبرد تقابلی با ایران، عملا با شکست مواجه شده و یا اینکه کنترل آن به مانند گذشته از دست آمریکا خارج شده است.
هرچند آمار دقیقی از میزان صادرات نفت ایران منتشر نشده اما شواهدی وجود دارد که ایران در ماههای اخیر به دستاوردهای خوبی در دورزدن تحریمها و افزایش صادرات نفت خود به کشورهای مختلف ازجمله شرق آسیا رسیده و این شرایط در ماههای آینده بهبود هم خواهد یافت. بر این مبنا اگرچه نقل و انتقال وجوه حاصل از صادرات همچنان با محدودیتهایی روبهرو کرده اما امکان صادرات نفت تسهیل شده است. اقدام آمریکا در تحریم مقامهای نفتی ایران در واقع با هدف متوقف ساختن این شرایط از طریق تهدید روانی عوامل خرید و فروش نفت ایران است هرچند این تحریمها حاوی اثرات عملی و عینی بر عملکرد مدیران نفتی در ادامه این مسیر و رایزنیها و مشارکت آنها در مجامع بینالمللی نخواهد بود چه اینکه درباره تحریم محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه هم این مسئله مصداق داشت.
اما نکته قابل توجه درباره مدیران صنعت نفت این است که اقدام آمریکا در تحریم آنها، به نوعی حقانیت آنها را حداقل برای برخی منتقدان داخلی که کمر به تخریب و تحریف صنعت نفت در شرایطی که این صنعت در خط مقدم جنگ اقتصادی با آمریکا قرار داشت بسته بودند، به اثبات رساند. منتقدانی که بدون توجه به منافع ملی و شرایطی که کشور در آن قرار داشته و دارد تنها منافع جناحی و سیاسی خود را دنبال میکنند.
علیرضا سلطانی
روزنامهنگار و کارشناس اقتصاد انرژی
منبع: روزنامه همشهری
نظر شما