صنعت نفت با سبقه طولانی، در مقاطع مختلف شاهد بروز فجایع ناگوار بوده، فاجعه بوپال یا سکوی پایپر و فاجعه زیستمحیطی خلیج مکزیک به خوبی نشان داد توسعه صنایع نفتی با چه ریسکهای بزرگی همراه بوده است.
ایران هم از این قاعده مستثنی نبوده است و هر ساله شاهد وقوع حوادث فرآیندی در بخشهای مختلف صنعت نفت هستیم؛ نظیر انفجار خط لوله انتقال گاز شمال شرق در سال ۱۳۸۹ با فوت ۱۶ نفر؛ انفجار سایت میترینگ پتروشیمی بندرامام در سال ۱۳۹۱ با فوت هشت نفر؛ آتشسوزی مخزن پتروشیمی بوعلیسینا در سال ۱۳۹۵ با خسارت دهها میلیون دلاری، فوران چاه ۱۴۷ رگ سفید در سال ۱۳۹۶ با فوت دو نفر از کارکنان دکل و خسارت مالی قابل توجه و دو مورد اخیر یعنی آتشسوزی مخازن سلاپس پالایشگاه تهران و انفجار خط لوله انتقال نفت چشمهخوش که متأسفانه در حادثه چشمهخوش سه نفر از کارکنان صنعت نفت جان خود را از دست دادند.
به مدد رسانهها، شبکههای مجازی و کانالهای تخصصی صنعت نفت، به محض وقوع حوادث، اخبار آن بهطور گسترده منتشر و تحلیلهای مختلفی درباره چرایی وقوع و ریشههای آن منتشر میشود که بهشخصه برای نگارنده این یادداشت، از منظر حرفهای سبب مسرت است و آن را در ارتقای سطح اچاسئی مؤثر میدانم. بهطور معمول پس از وقوع حوادث، پیکان انتقادها به جهتهای مختلف نشانه میرود و مسائل مرتبط با اچاسئی، شاهبیت همه انتقادهاست.
در اینجا لازم است ابتدا به مفهوم «نظام مدیریت اچاسئی» بپردازیم: نظام مدیریت اچاسئی را میتوان سیستمی یکپارچه از عناصر پیشگیرانه، آیندهنگر و کنترلی بهمنظور کاهش حوادث و آسیبهای معنوی و مادی ناشی از آن به انسان و طبیعت و نیز کاهش آسیبهای ناشی از فعالیت صنعتی در محیط زیست دانست.
پیامدهای اقتصادی و اجتماعی حوادث سبب شده است نگرانی افکار عمومی نه تنها درباره آثار کوتاهمدت - که بر زندگی آنها بهطور مستقیم تأثیر میگذارد- بلکه در خصوص پیامدهای درازمدت فعالیتهای اقتصادی شرکتهای حوزه صنعت نفت افزایش یابد. فاجعه انتشار گاز سمی متیل ایزوسیانات از کارخانه شرکت یونیون کارباید در شهر بوپال با ۲۵۰۰ کشته و۱۲۰۰۰ مصدوم در سال ۱۹۸۵ یا فاجعه سکوی پایپر شرکت اکسیدنتال در دریای شمال با ۱۶۷ کشته در سال ۱۹۸۷ نمونههای بارز خسارتهای غیرقابل جبران اجتماعی هستند.
در این میان، صنعت نفت با ریسکهای بهداشتی، ایمنی و محیط زیستی و مسئولیتی پرشماری روبهروست و مدیریت این ریسکها، حلقه اصلی موفقیت بلندمدت کسب و کار شرکتهای فعال در این صنعت است. عدم قطعیت در علل (مثلا ًخطر ذاتی ماده شیمیایی)، عدم قطعیت در معلول (برای نمونه آسیب ناشی از ماده شیمیایی) و عدم قطعیت درباره علت و معلول در ارزیابی جنبههای مختلف ریسک بهعنوان عامل اصلی پیامدهای نامطلوب صنایع فرآیندی شناخته میشود و نظام موفق سلامت، ایمنی و محیط زیست باید بتواند بر حوزه عدم قطعیت اثربخش باشد.
واقعیت این است که در صنعت نفت ایران نظام اچاسئی با قدمتی ۲۰ ساله بر اساس الگوی انجمن بینالمللی تولید کنندگان نفت و گاز در اواخر سال ۸۱ ابلاغ و از بالاترین سطح وزارت نفت تا شرکتهای تابعه، مناطق و حتی تأسیسات، طرحریزی و ساختاردهی شده است. این نظام اگرچه رشد خوبی داشته، اما با بهترین عملکردهای جهانی و بینالمللی فاصله دارد و نیازمند فرهنگ سازمانی، حمایت ویژه مدیران و اتخاذ راهبردها و رویکردهای متعدد اچاسئی برای دستیابی به عملکردی در تراز بینالمللی است.
هدف اصلی نظام مدیریت اچاسئی و پدافند غیرعامل پیشگیری و کاهش خسارت و پایداری عملیات است. دستیابی به این هدف نیازمند اتخاذ رویکردها و راهبردهای چندوجهی و میانمدت است.
از این رو اگر سازمانی موفق به مهار تعداد وقوع رویدادها شود تا حدود زیادی موفق به کنترل خسارت شده و دستیابی به آن نیازمند دو سازوکار اصلی مدیریت ریسک و مدیریت داراییهای فیزیکی است بنابراین مهمترین ابزار دستیابی به اهداف اچاسئی، نگاه راهبردی به اچاسئی و توسعه متوازن آن در فرآیندهای سازمان و نیازمند تعهد عمیق و مشهود مدیران ارشد و کارکنان سازمان به اچاسئی است که از آن به عنوان فرهنگ اچاسئی یاد میشود.
سهم عوامل برونسازمانی در موفقیت اچاسئی پررنگ است که از آن جمله میتوان به وجود مقررات تنظیمگری (رگولاتوری) و نظارتی بالادست اچاسئی و مطالبه ذینفعان اشاره کرد، شناسایی دلایل پیش آمدن حوادث و نحوه پیشگیری، مباحث حائز اهمیت دیگری است که در فرصتهای بعدی به آن پرداخته میشود.
شهرام احمدی
معاون ایمنی و آتش نشانی اداره کل بهداشت، ایمنی، محیط زیست و پدافند غیرعامل وزارت نفت
نظر شما