به نظر میرسد که سیاست با تفکر انتقادی دشمنی کرده است و هیچ کجا این موضوع آشکارتر از تغییرات اقلیمی نیست. سیاستمداران به اقدامهای غیراقتصادی دست میزنند و از آمریکاییها میخواهند که هزینههای سرسامآور بنزین و گرمایش خانهها، خاموشیهای چرخشی و کاهش ولتاژ برق، یارانههای بیپایان برای خودروها و تولید برق غیراقتصادی و... را بپذیرند.
آرزومندی و فرضیات ناقص دستور روز هستند. الگوهای اقلیمی فرض میکنند که انسانها در سازگاری با شرایط در حال تغییر ناکام خواهند بود، در عوض اجازه میدهند سیلها بیوقفه بالا بروند، آتشسوزیها حادث شوند و مزارع از کار بیفتند. سهم ایالات متحده آمریکا در انتشار جهانی گازهای گلخانهای قابل توجه است، اما روند آن در حال کاهش است. تا سال ۲۰۲۵، ممکن است ۱۴ تا ۱۸ درصد کمتر از سطح انتشار ۲۰۰۵ باشد.
فعالان اقلیمی راهحلهای انرژی باد و خورشید را با وجود ردپای کربن بسیار زیاد برای تولید، تناوب تولید انرژی آنها، هزینههای زیاد برای ساخت و رفع آلودگی باتریهای پشتیبان سبز، چه برای ایدئولوژی حفظ کره زمین و چه برای سود، ترویج میکنند، اما بزرگترین گناه و خطای آنها، شیطان جلوه دادن انرژی هستهای است، از جمله تعطیلی نیروگاههای هستهای موجود که همچنان قابل استفاده هستند. افزون بر این، پیشرفتهای قابل توجه در طراحی نیروگاههای هستهای که کارآیی و ایمنی را بهبود بخشیده است، نادیده گرفته میشود.
جاکوپو بونگیورنو (Jacopo Buongiorno)، استاد مهندسی هستهای در مؤسسه فناوری ماساچوست، محاسبه کرده است که در طول چرخه حیات نیروگاهها که شامل ساخت، استخراج، حملونقل، بهرهبرداری، از بین بردن و دفع زبالهها میشود، انتشار گازهای گلخانهای انرژی هستهای یک هفتصدم زغالسنگ، یک چهارصدم گاز طبیعی و یکچهارم خورشیدی است. برای هر خروجی معین برق، مقدار مواد خام مورد استفاده برای ساخت یک نیروگاه هستهای، کسری کوچک از یک مزرعه خورشیدی یا بادی معادل است. اگرچه بهوضوح دفع زبالههای هستهای دشوارتر است، اما حجم آن یک دههزارم انرژی خورشیدی و یک پانصدم انرژی بادی است.
این شامل زیرساختهای متروکه و تمام مواد سمی است که به محلهای دفن پسماند ختم میشوند. مصرف انرژی هستهای در طول عمر یک نفر حدود نیم اونس (۱۴.۲ گرم) زباله تولید میکند. حتی با احتساب فاجعه چرنوبیل، مرگومیر انسان بر اثر زغالسنگ ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ برابر مرگومیر انرژی هستهای است، در حالی که نفت ۴۰۰ برابر بیشتر از انرژی هستهای قربانی میگیرد.
اگرچه دولت فدرال آمریکا تمایل به مقاومت در برابر توسعه انرژی هستهای دارد، بسیاری از فناوریهای هستهای از جمله راکتورهای نمک مذاب، راکتورهای فلز مایع، رآکتورهای پیشرفته مدولار کوچک (small modular reactor)، ریزراکتورها (microreactors) و موارد دیگر از سوی بخش خصوصی بررسی و تأمین مالی میشوند. بیش از ۷۰ پروژه توسعهای در ایالات متحده همراه با طرحیهای بسیاری برای ایجاد امکانات ساخت خط مونتاژ بهمنظور سادهسازی و استانداردسازی آزمایش، صدور مجوز و نصب در حال انجام است.
رویکردی جذاب در این زمینه، جایگزینی تأسیسات مقیاسبزرگ هستهای با تعداد بیشتری از تأسیسات کوچکتر اما ایمنتر، ارزانتر و قابل مدیریتتر است. چرخه برنامهریزی و اجرای ۱۰ ساله و هزینه ۱۰ میلیارد دلاری برای ساخت یک نیروگاه هستهای بزرگ را میتوان با استفاده از یک راکتور ماژولار کوچک به نصف و با یک ریزرآکتور، یکچهارم کاهش داد.
فداکاری همیشه راه پیشرفت نیست
اگر بتوانیم بر تبلیغات منفی در مورد صنعت هستهای غلبه کنیم، امروز میتوان راکتورهای مدولار کوچک (SMR) را مستقر کرد. ریزراکتورها میتوانند بین یک تا ۲۰ مگاوات برق تولید کنند (برای تأمین برق ۵۰۰ تا ۲۰۰۰۰ خانه در آمریکا کافی است)، در حالی که فقط هر ۵ تا ۱۰ سال یکبار نیاز به سوختگیری دارند. آنها با هوا خنک میشوند و میتوانند بهسرعت بدون خطر انتشار رادیواکتیو خاموش شوند و فضاهای کوچکی را اشغال کنند.
اگر بتوانیم موانع سیاسی را پشت سر بگذاریم، ریزراکتورها میتوانند در کاربردهای متنوعی مانند ایستگاههای شارژ خودروهای برقی و نیروی محرکه برای کشتیهای تجاری بزرگ استفاده شوند. آنها همچنین میتوانند انرژی مورد نیاز مراکز دادهها، کارخانههای بزرگ، واحدهای شیرینسازی آب دریا و... را تأمین کنند.
تولید گرما در حد کافی برای بسیاری از فرآیندهای تولیدات صنعتی ضروری است و ریزراکتورها میتوانند آن را مستقیماً بدون سوزاندن سوختهای فسیلی فراهم کنند. شایان ذکر است که نیروی دریایی ایالات متحده بیش از ۵۰ سال است که از راکتورهای هستهای در کشتیهای خود استفاده میکند، بدون اینکه مشکل یا حادثه ناگوار قابل توجهی رخ داده باشد.
انرژی هستهای، ارزان، کارآمد، بسیار قابل اعتماد و تقریباً بدون انتشار کربن است. طراحیهای جدید، از جمله راکتورهای کوچکتر، خطر آلودگی رادیواکتیو در مقیاس بزرگ را بهشدت کاهش میدهد.
ما باید از هدر دادن تریلیونها دلار برای راهبردهایی که شهروندان و کسبوکارهای آمریکایی را مجازات میکنند، دست برداریم، در حالی که چین و هند انتشار گازهای گلخانهای خود را افزایش میدهند. ایالات متحده میتواند با پروژه زیرساختی نهایی برای جهان نمونه باشد: ساخت و استقرار نیروگاههای هستهای پیشرفته که بدون دردسر کربنزدایی ما را سرعت میبخشد. فداکاری همیشه راه پیشرفت نیست!
توضیح درباره نویسندگان این مقاله: آقای فیلات، مهندس برق است که برای شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر فناوری و فناوری اطلاعات کار کرده است. دکتر میلر پزشک و زیستشناس مولکولی و از اعضای ارشد موسسه تحقیقاتی اقیانوس آرام است.
منبع: مدیریت امور اوپک و روابط با مجامع انرژی وزارت نفت
نظر شما