صنعت گاز ایران در کنار صنایع نفت و پتروشیمی، میتواند محرک اصلی اقتصاد ایران بهشمار رود. نخست اینکه بر اساس تازهترین آمارهای رسمی منتشرشده از پایگاه اطلاعرسانی شرکت ملی گاز ایران تا پایان سال ۲۰۱۷، ایران با برخورداری از حدود ۳۳.۲ تریلیون مترمکعب از ذخایر اثباتشده گاز جهان و سهمی معادل ۱۷.۲ درصد، جایگاه دوم را در میان دارندگان ذخایر عمده گاز جهان به خود اختصاص داده است.
از آنجا که این شرکت بر اساس سند چشمانداز تا افق ۱۴۰۴ در نظر دارد در رتبه سوم تولیدکنندگان جهانی گاز طبیعی قرار گیرد به برنامهریزی در یک افق بلندمدت نیاز دارد. این شرکت، اکنون پس از آمریکا و روسیه رتبه سوم تولید گاز را در اختیار دارد. ایران تنها ۶ درصد گاز جهان را تولید میکند و تولید کشور اختلاف زیادی با آمریکا با ۲۰ درصد و روسیه با ۱۷ درصد تولید گاز جهان دارد و اختلاف تولید با قطر با توان تولید پنج درصد گاز جهان بسیار اندک است.
موضوع مهم دیگر اینکه گاز طبیعی افزون بر اینکه بیش از ۷۵ درصد سبد انرژی در داخل را تشکیل میدهد، بهعنوان خوراک در برخی صنایع، مانند صنعت پتروشیمی، برای تولید اوره و آمونیاک، همچنین تولید محصولات پلیمری مورد استفاده قرار میگیرد. کاربرد دوگانه گاز طبیعی بهعنوان سوخت و خوراک صنایع، نقش محوری گاز در صنعت را برجستهتر میسازد.
از طرف دیگر در بخش تجارت بینالملل، ارزآوری حاصل از صادرات گاز از یک سو و توانایی جذب سهم قابلتوجهی از بازارهای انرژی منطقه، از دیگر سو، بر اهمیت این صنعت، در رشد اقتصادی، میافزاید.
ایران میتواند به پشتوانه توانمندی در انتقال گاز و با برنامهریزی، سهم قابلملاحظهای از بازار انرژی کشورهای دور را نیز به خود اختصاص دهد، مبادلات گازی با کشورها افزون بر افزایش قدرت اقتصادی، دیگر مؤلفههای قدرت ملی و منطقهای را بهبود میدهد و سبب ارتقای قدرت سیاسی و امنیتی کشور میشود.
پرواضح است که فناوریهای نو در تولید، انتقال و توزیع گاز و انتخاب سیاستهای بهینهسازی مصرف سوخت در بخشهای خانگی و صنعتی و برقراری توازن در عرضه و تقاضای گاز و سرمایهگذاری برای کسب سهم بیشتری از بازارهای جهانی گاز، برنامهریزی برای رشد و توسعه را از طریق الگوهای جدید که شامل همه ویژگیهای بومی و منطقهای است ضروری میسازد.
الگوهایی که عوامل مهم تأثیرگذار و تأثیرپذیر از توسعه صنعت گاز را در نظر میگیرد و آثار توسعه بخشهای مختلف اقتصادی بر برنامههای صنعت گاز را نیز مدنظر دارد. مقدار ذخایر گازی کشور و سرمایهگذاریهای کلانی که مبتنی بر توسعه صنعت گاز، انجام شده است، اهمیت حرکت بر اساس یک الگوی جامع را آشکار میکند.
الگوی مصرف گاز در بخشهای مختلف کشور در طول سالها توسعه در این صنعت، به نحوی شکل گرفته است که برنامهریزی برای بهینهسازی آن ضروری به نظر میرسد. اکنون سهم مصرف گاز کشور بر اساس آمارهای موجود، به این شکل است که نیروگاههای حرارتی برای تولید برق ۳۲ درصد و بخش صنعت ۱۹ درصد، بخش خانگی ۲۸ درصد، صنایع عمده مانند پتروشیمیها، پالایشگاهها و کارخانههای سیمان ۹ درصد، بخش عمومی ۴ درصد، بخش حملونقل ۳ درصد و بخش کشاورزی یک درصد، از کل گاز طبیعی داخل را مصرف میکنند و گازهای قرائتنشده ۴ درصد است. این سهمها بهطور معمول در کوتاهمدت تغییر نمیکند، اما در افقی بلندمدت میتوان آن را متناسب با شرایط اقتصادی به نحو مطلوب تغییر داد.
از آنجا که مصرف بخش خانگی و عمومی، اساساً برای ایجاد رفاه است و مصرف سایر بخشها، برای تولید کالا و خدمات صورت میگیرد، این آمار نشان میدهد ۳۰ درصد مصرف گاز برای رفاهی و حدود ۷۰ درصد برای تولید کالا و خدمات است. طبیعی است تأثیرگذاری سیاستهای بهینهسازی و برنامهریزی برای کاهش مصرف در هر بخش از بخش دیگر متفاوت است. افزون بر مصرف سرانه، شاخص شدت انرژی نیز که میزان انرژی مورد نیاز برای تولید یک واحد محصول را اندازهگیری میکند نیز اهمیت بالایی دارد.
بالا بودن مصرف سرانه انرژی و شاخص شدت انرژی کشور، نشان از ضرورت برنامهها و اقدامهای مؤثر برای بهبود میزان مصرفی گاز در کشور دارد. بخشی از رشد مصرف انرژی مربوط به رشد تولید ملی است و بخشی از آن مربوط به افزایش شدت انرژی در بخشهای مختلف.
وجود ذخایر گازی و سرمایهگذاریهایی که برای تولید، انتقال و توزیع گاز صورت گرفته است، مزیت اقتصادی کشور به شمار میآید و برنامههای کلان را به سمت رشد تولید ملی از طریق تولید محصولات انرژیبر سوق میدهد و این متفاوت از بالا بودن شاخص شدت انرژی است. برنامههایی که در این زمینه تعریف و اجرایی میشود برتری خاصی به صنعت گاز میدهد و مصرف بهینه زمان را به نفع آیندگان در استفاده از این منبع عظیم، طولانیتر میکند.
اگر یک سطح و یک عمق برای سرمایههای صنعت گاز تعریف کنیم در این صورت شبکهها، خطوط لوله، تجهیزات و ابزارها و تأسیساتی که برای تولید، انتقال و توزیع گاز بهکار میرود، سطح سرمایهها را تشکیل میدهد و فناوریها، دانش و مهارتها که در افزایش کارایی، بهرهوری و بهینهسازی استفاده میشود، عمق سرمایههای صنعت گاز کشور را میسازد. با این توضیح صنعت گاز کشور از نظر سطح سرمایهها گستردگی قابلتوجهی دارد و از نظر عمق سرمایهها شامل دانش، مهارت و تجربه نیز در وضع برتری است.
از آنجا که سرمایههای انسانی دانش، مهارت و تجربه سازمان را در خود دارد، عمق سرمایههای سازمان به رفتارهای منابع انسانی و اینکه چگونه سازمان از این سرمایهها استفاده میکند بستگی دارد.
برنامههای سرمایه انسانی سازمان همسو با سرمایههای فیزیکی از طریق بهرهگیری عادلانه از توانمندیها و مشارکت گروهی و شکوفایی استعدادها و افزایش تعلق سازمانی افراد، الگویهای پیشروندهای را در اختیار سازمان برای رشد و تعالی صنعت قرار میدهد. در یک برنامهریزی اساسی و ایجاد تحول در مراکز آموزشی، علمی و تحقیقاتی صنعت نفت، سرمایههای انسانی این مراکز میتوانند روند کارآفرینی در صنعت را سرعت بخشند. صنعت گاز برنامههای گستردهای در توسعه کارآفرینی میتواند ایفا کند.
درباره اهمیت برنامهریزی منابع انسانی از آنجایی که بخش عظیمی از منابع هیدروکربنی کشورمان با کشورهای همسایه مشترک هست و نگرانی از برداشت غیرصیانتی از این مخازن توسط همسایگان وجود دارد، با این حجم از تواناییها و ظرفیتها، برداشت گاز از مخازن مشترک، میتواند همواره متناسب با سهم کشور باشد و برتری کشور در استفاده از سرمایهها، نیازمند تصمیمهای راهبردی است. تصمیم راهبردی تصمیمی است که رفتار، اقدام و عکسالعملهای کشورهای همسایه را در نظر میگیرد.
تصمیمهای شرکت ملی گاز ایران در روابط با کشورهای قطر، ترکمنستان، ترکیه و برنامه انتقال گاز به عراق، عمان، هند و پاکستان تصمیمهای راهبردی به شمار میآید و تصمیمها در این حوزه مستقل از رفتار این کشورها و دیگر بازیگران حوزه انرژی نیست، از این رو مطالعه رفتار کشورهای نیز از ضروریات برنامهریزی است.
بررسی شرایط موجود در رقابت با کشورهای همسایه، برای برداشت مطلوب از ذخایر گازی مشترک، تلاش برای کسب سهم قابلملاحظهای از بازارهای انرژی جهان، تعریف الگوی مصرف بخشهای مختلف اقتصادی از منابع گازی، تعیین سبد انرژی کشور و سهم هرکدام از حاملهای انرژی در این سبد، استفاده از الگوهای جدید در روابط تجاری با کشورهایی که صاحب مخازن مشترک گاز هستند و کشورهایی که متقاضی گاز هستند، نگهداری از سرمایههای فیزیکی و توسعه آنها لزوم تمرکز بر برنامهریزی در صنعت گاز بر اساس یک مدل کاربردی را آشکار میسازد. از آنجایی که تمامی فعالیتهای واحدهای صنعت گاز در کوتاهمدت انجام میشود، الگی موردنظر، در یک افق بلندمدت باید توانمندی آشکارسازی این واقعیتها را داشته باشد که جنبههای گوناگون فعالیتها در کوتاهمدت، آینده را با توجه به موارد اشارهشده در بالا به چه نحوی شکل خواهد داد.
امین عربی
نظر شما