ما بعضی انسانها را هرگز در زندگی نمیبینیم، گرچه در کنارمان نفس میکشند، راه میروند، میدوند، برف پارو میکنند، روی برف راه میروند، مشعلی روشن میکنند، نسیمی میآورند … کارهایی میکنند که زمین زیر پاهایشان نفس بکشد و مردمی در سایه نتیجه آنچه انجام دادهاند … لختی بینگرانی سرمای زمستان، یا گرمای تن سوز تموز بیاسایند.
تقصیر ما هم شاید نیست شاید، آنچه حضور و تأثیر بعضی انسانها را برایمان عادی کرده است درست بودن روال انجام کارها توسط آنهاست
شاید نادیدن برخی تنها بدلیل قرار داشتن آنها در مسیری کاملا حرفهایست.
حرفهای بودن؛ رعایت اصول و درک رسالت شغلی، وفاداری به آنچه باید در هدف حاصل شود و عشق ورزیدن به آنچه در قالب حرفهات باید انجام دهی.
در سادهترین معنا مهمترین رکن بهرهوری در جهت دستیابی یک ملت به توسعه است.
نظر شما