به گزارش شانا به نقل از مدیریت امور اوپک و روابط با مجامع انرژی وزارت نفت، دوگانگیهای ناصحیح در مباحث مختلف دشمن استدلال معقول است. بهطور معمول در مناظرههای پرتنش که افراد احساساتی میشوند، از این دوگانگیها بیشتر استفاده میشود، بنابراین جای تعجب نیست که فرآیند گفتوگوها درباره اینکه چگونه بشر باید با بحران اقلیمی مقابله کند، بهطور ویژه در برابر این سفسطه منطقی آسیبپذیر است.
بعضی از بارزترین استفادهها از دوگانگیهای کاذب در زمینه جبران انتشار کربن، سرمایهگذاری مالی شرکتهای انتشاردهنده گازهای گلخانهای در پروژههایی مانند حفظ زیستبومها، جذب و ذخیره کربن، ساخت مزارع بادی یا جنگلکاری است. در واقع، این شرکتها مدعی هستند که انتشار کربن خود را از محل کاهش انتشار در جاهای دیگر، جبران میکنند.
این موضوع در هفتههای اخیر کانون توجه قرار گرفته است، زیرا کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده آمریکا پیشنویس قانونی را در ماه مارس منتشر کرد که شرکتهای خریدار جبران انتشار کربن را ملزم میکند تا جزئیات سندیت کاهش انتشار از جمله منبع، هزینه، مقدار کربن منتشرشده و نیز مکان پروژه مرتبط با جبران انتشار را اعلام کنند، اگرچه این فقط یک پیشنویس قانون است و هنوز نهایی نشده، اما الزام به افشای اطلاعات جبرانکننده انتشار کربن گام بزرگی برای شفافیت در این زمینه خواهد بود.
اما مخالفان از جمله بعضی از گروههای اصلی حفاظت محیط زیست، جبران انتشار کربن را «کلاهبرداری»، «ترفند حسابداری»، نوعی «سبزشویی» و منحرف کردن حواس از اقدام واقعی اقلیمی میدانند.
حامیان اقدام برای اقلیم را به دو گروه مخالف و موافق جبران انتشار کربن تقسیم میکنند، شما یا «حامی» راهحل جبران انتشار هستید، یا از اصلاح ریشه و شاخه اصلی مشکل حمایت میکنید که جهان را به خالص انتشار صفر برساند.
اما این تفکیک راهحل دوگانه به هیچوجه گستره گزینههای روی میز را برای مقابله با گرمایش جهانی سیاره زمین نشان نمیدهد. حقیقت بسیار ظریفتر است: اگر میخواهیم امیدی به جلوگیری از گرمایش جهانی فاجعهبار داشته باشیم، جبران انتشار کربن باید یکی از چند ابزار موجود در جعبه ابزار ما باشد. در حالی که کاربری زمین که مسئول تقریباً یکچهارم کل انتشار جهانی گازهای گلخانهای است، با مدیریت صحیح میتواند به مخزن ذخیره کربن تبدیل شود. بهطوری که قادر شود ۲۰ سال انتشار جهانی دیاکسیدکربن بر اساس سطوح ۲۰۱۸ را حذف کند.
با این حال، برای رعایت شرط انصاف در مورد مخالفان، باید گفت سناریویی وجود دارد که جبرانهای انتشار خود بخشی از مشکل میشود. در واقع، در این بخش مواردی از رسوایی وجود داشته است، درختانی که کاشته نشدند و پیشبینیهای اولیه که انتظارات زیادی را درباره مقدار ذخیره کربن از طریق حفاظت از جنگلها ایجاد کردند. فقدان شفافیت، استفاده از مفروضات متزلزل و ممیزی ضعیف پروژه، جبران انتشار را به مقصدی برای افراد متقلب تبدیل کرده است و در نتیجه همه آسیب دیدهاند.
با این حال، گفتن اینکه مشکل مربوط به جبران انتشار است، مانند این است که مدعی شویم باید همه داروهای درمانی بهدلیل زیانهای ناشی از داروهای غیرقانونی ممنوع شود. مشکل واقعی در خود جبران انتشار نیست، بلکه در اجرای آن است. آنچه ما به آن نیاز داریم لغو و کنار گذاردن آن نیست، بلکه ایجاد نردههای محافظ است تا شرکتها بدانند در حال سرمایهگذاری روی نتایج واقعی هستند که زمان میخرد تا به راهحلهای اساسی پرداخته شود. بهنوبه خود، جبران انتشار به ایجاد بازاری پویا برای مبادله کربن کمک میکند و از این طریق میتوان در امر کربنزدایی به ریشه و شاخه مشکل نزدیکتر شد.
نخستین قطعه از پازل، یکپارچگی طرف عرضه است: ایجاد استانداردها بهگونهای که جبران انتشار جعلی یا بیش از حد واقعی نباشند و اطمینان حاصل شود که بهطور دقیق حسابداری آنها انجام میشود.
این موضوع در واقع، اعتبارسنجی جبران کاهش انتشار از طریق پایش، صحهگذاری و گزارشدهی است. پیشتر چنین ممیزی (در زمانی هم بههیچوجه این ممیزی انجام نمیشد) شامل شیوههایی دستوپا گیر مانند اندازهگیری دور تنه درختان و برونیابی درباره کل سطح جنگل برای تعیین میزان کربن ذخیرهشده بود، اما اکنون شرکتهایی هستند که ضمن انجام کار میدانی برای استاندارد کردن اندازهگیریهای خود، با استفاده از تصویربرداری لیزری سهبعدی جغرافیایی که روی زمین و از طریق هواپیماها گرفته میشود و با دادههای ماهوارهای و فراگیری ماشینی ترکیب میشود تا کیفیت اطلاعات با سرعت و دقت بررسی شده و میزان پیشرفت پروژههای جبران انتشار کربن مبتنی بر طبیعت، با دقت بیشتری تعیین شود.
این موضوع این امکان را فراهم میکند که درباره کاهش انتشار رتبهبندیهای فوقالعاده واضح، معنادار و چندبعدی ایجاد کرده و اطمینان حاصل شود که اقدامهای جبرانی یک شرکت در قبال انتشار کربن خود، تأثیر اقلیمی قابل تأییدی دارد. به این ترتیب، توسعهدهندگان پروژه میتوانند اعتبار کاهش انتشاری را که شایسته آن هستند، دریافت کنند.
گام بعدی یکپارچگی طرف تقاضا است: وقتی نوبت به کاهش ردپای کربن میرسد، انتشاردهندگان چه ادعایی را میتوانند بهطور قانونی مطرح کنند؟ با افزایش فشار از سوی دولت و جامعه مدنی، شرکتها نمیتوانند از مسئولیتپذیری محیطزیستی خود سر باز زنند. در ماه مارس، کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا (SEC) همچنین الزامی را مطرح کرد که شرکتهای سهامی عام باید مخاطرههای اقلیمی و انتشار گازهای گلخانهای خود را برای سرمایهگذاران افشا کنند. در آینده نزدیک، میزان انتشار کربن به یک خط اجتنابناپذیر در ترازنامه شرکتها تبدیل خواهد شد. این یعنی در کنار جبرانهای انتشار، مهم است که سیاستگذاران برای راهبردهای جاهطلبانه کربنزدایی برای کل اقتصاد تلاش کنند. خبر خوب این است که فقط جبرانهای انتشار مکمل این فرایند نیستند: ارائه علائم قیمتی واضح و تقویت بازار پویای کربن، میتواند بهسرعت و شتاب توسعه چنین نوآوریهایی کمک کند.
هماکنون، بازارهای جهانی کربن با نوسان شدید قیمت مواجه است و تعیین دقیق قیمت کربن دشوار است، اما میتوان جهانی را تصور کرد که در آن، از طریق پویایی تقاضا و عرضه در بازار جبران انتشار، کربن قیمت واقعی خود را دارد و مانند تجارت در هر کالای دیگری، این بازار به شما امکان ترسیم منحنی هزینه را برای پیشبینی نوسان قیمت کربن در آینده میدهد. در این صورت شرکتها میتوانند خود را از مخاطرههای آینده محافظت و هزینههای آتی خود را مدیریت کنند. وجود چنین بازاری میتواند بهشدت مورد علاقه شرکتها و صنایعی باشد که دارای انتشار بالای کربن هستند.
برای درک مفاهیم این ایده، تصور کنید که یک شرکت دانشبنیان (start-up) هستید که سعی میکند موتوری بدون کربن برای حملونقل هوایی در مسافت طولانی تولید کند. اگر میخواهید برای رشد کسبوکار خود سرمایه جذب کنید، باید به سرمایهگذاران ثابت کنید که در ازای سرمایهگذاری در شرکت شما بازدهی مناسبی دریافت میکنند. تنها راه برای انجام این کار این است که بر اساس قیمت واقعی کربن، مقدار بازدهی سرمایه را برآورد کنیم.
بدون آن، انگیزه کمی برای سرمایهگذاری در راهحل شما وجود دارد، اما اگر بتوانید استدلال کنید که در سال ۲۰۳۰، انتشار کربن در بخش هوانوردی هزینه خواهد داشت، برای مثال سالانه ۳۰۰ میلیارد دلار، ناگهان ایده و محصول تولیدی شما از نظر اقتصادی بسیار قانعکننده میشود.
اینگونه است که انگیزهی کسب سود و ارتقای بازارهای کربن ـ شامل جبرانهای انتشار تأییدشده که زیربنای آنهاست ـ به پذیرش فناوریهای بنیادی میکنند که پایه اصلی برای رسیدن کره زمین به مسیر خالص انتشار کربن صفر هستند. استفاده از انگیزههای اقتصادی برای آغاز نوآوری احتمالاً بسیار مؤثرتر از انتظار تغییر اخلاقی و رفتاری گسترده در یک جامعه است.
و بالاخره این پرسش مطرح میشود که راهحل جایگزین چیست؟ رد صریح جبران انتشار به این معنا است که به صنایعی که بهسختی کربنزدایی میشوند، مانند هوانوردی، گفته شود که آنها میتوانند دست روی دست بگذارند و هیچ اقدامی برای کاهش گرمایش جهانی نکنند، اما اگر آنها تشویق شوند که در گام اول روی پروژههای جبران انتشار سرمایهگذاری کنند، حداقل آنها به آیندهای عادت میکنند که در آن کربن بهطور اجتنابناپذیری در ترازنامه شرکت آنها قرار میگیرد، همچنین در حالی که فناوریهای جدید توسعه مییابد، به آنها کمک میشود که کربن منتشره در جو را جذب کنند.
شاید بدترین دوگانگی کاذب در بحث بحران اقلیمی، این باور باشد که شما یا به جاهطلبی برای کاهش انتشار معتقدید یا با حمایت از شیوههای جبران انتشار، یک افزایشگرا در انتشار گازهای گلخانهای هستید. واقعیت این است که انتخاب یک موضع نمیتواند به قیمت دیگری تمام شود. اگر بخواهیم شانسی برای ماندن در محدوده گرمایش ۱.۵ درجه سانتیگراد داشته باشیم، باید هر دو روش را دنبال کنیم. این به این معناست که ما به اجرای پروژههای جبران انتشار نیاز داریم.
نظر شما