درواقع تحریمها را نمی توان مانند یک خودرو در نظر گرفت که هر وقت اراده کنی روشن و هر وقت خواستی آن را خاموش کنی.
از این سال به بعد، صادرات نفت ایران هم تحریم شد و در ادامه، شاهد تحریم پتروشیمی، طلا، بیمه، کشتیرانی .. و در پایان قطع سوییفت بودیم که ضربه نهایی را به اقتصاد ما زد.
در این زمان اندک وزارت نفت توانست صادرات نفت کشور را به 2.2 میلیون بشکه در روز افزایش دهد و با دو برابر شدن صادرات نفت، ایران به عنوان قدرتی نفتی دوباره در بازارهای بین المللی عرض اندام می کند.
مردم دیگر شبها که می خوابند و بیدار می شوند، با قیمتهای جدید و عجیب و غریب کالا و خدمات و قیمت مسکن روبرو نمی شوند و نرخ ارز به یکباره از 1100 تومان به 4000 تومان جهش نمی کند.
در این شرائط البته مانع تراشی های برخی مقامهای خارجی و برخی عوامل داخلی که از برچیده شدن تحریمها زیان دیده اند نیز بی تاثیر نیست اما چه می شود کرد. راهی را که در سالهای گذشته به اشتباه طی شده است باید هر طور شد هموار کرد.
برای چالشهای بزرگ اجتماعی و جمعیتی که سر منشا بسیاری از معضلات اجتماعی حال حاضر و آینده است باید چاره ای اندیشید.ملت باید کمی صبر پیشه کند و به روحانی وقت بدهد تا خاکریزهای اقتصادی را که در طی سالهای گذشته پشت خودمان ایجاد کرده ایم صاف کند.
متاسفانه ما در جبهه اقتصادی بر عکس رزمندگان هشت سال جنگ تحمیلی عمل کرده ایم. گویا برخی هنوز نمی دانند که رزمندگان اسلام خاکریز را جلو خود ایجاد می کردند نه پشت سر!
خاکریزهایی مثل خاوری و خندقهایی مثل بابک زنجانی که با کمک دکلهای نفتی و سیستم بیمار بانکی و دیپلماسی دشمن آفرین در روابط بین الملل کنده شد و به حال و روز اقتصاد ایران آن کرد که امروز همگان را به حیرت واداشته است.
نظر شما