زمانی که چندان هم دور نیست، مسعود میرکاظمی٬ وزیر اسبق نفت در دولت قبل، با طرح عربستان برای حذف سهمیه تولید کشورهای عضو اوپک همراهی کرد تا بزرگترین اشتباه راهبردی ایران در حوزه نفت رقم بخورد و مشکلاتی که هنوز هم با آن دست به گریبان هستیم از همان زمان آغاز شد.
میرکاظمی در شرایطی با طرح عربستان برای حذف سقف تولید همراهی کرد که به دلیل شدت گرفتن تحریمها، تولید نفت ایران به طور مداوم کاهش می یافت و این به معنای انتقال سهم ایران در بازار به عربستان بود. جالب اینجاست که میرکاظمی نه تنها حاضر نشده اشتباه راهبردی خود را بپذیرد، بلکه چندی پیش زمانی که عربستان، این بار طرح فریز نفتی را مطرح کرده بود، به صراحت با افزایش تولید نفت ازسوی ایران مخالفت کرد (۲۳ فروردین ماه) و با این سخن خود تنها راهکار را بار دیگر همراهی با عربستان اعلام کرد!
همفکران میرکاظمی مدتی بعد، از زنگنه بابت حضور نیافتن در نشست دوحه که مسیری خلاف نظر ایران را طی می کرد انتقاد کردند و حتی تا جایی پیش رفتند که وعده افزایش تولید نفت در پسابرجام را زیر سوال بردند و مدعی شدند هیچ اتفاقی نیفتاده است.
اما گذشت زمان ثابت کرد که وعده های زنگنه، پوچ نبود. تولید نفت ایران همان گونه که وزیر نفت وعده داده بود افزایش یافت و از آن مهمتر این که، تولید و فروش اضافی نفت ایران در شرایطی که بازار با مازاد تولید مواجه بود جذب بازار شد بدون آن که تاثیری در کاهش قیمت نفت داشته باشد.
منتقدان زنگنه همواره او را متهم می کردند که چرا پیش از آن که تولید نفت ایران افزایش یابد زنگنه وعده آن را می دهد اما زنگنه می گفت با این سخنان خود، بازار را در مقابل شوک ناگهانی افزایش عرضه، واکسینه کرده که البته این موضوع در عمل نیز اثبات شد، وقتی که تولید نفت ایران به بازار عرضه و در بازار جذب شد. آنگاه عربستان و هم پیمانانش فهمیدند که دیگر نمی توانند فشار بیشتری روی ایران وارد سازند و این گونه شد که ایران در نشست الجزایر از فریز نفتی مستثنی شد.
آن زمان هم مشخص نبود که آیا ایران تولید خود را باز هم افزایش می دهد یا خیر. اما به مرور زمان ایران به مرز تولید چهار میلیون بشکه در روز رسید تا زنگ خطر برای عربستان به صدا درآید و این بار طیف همراه عربستان در اوپک از ضرورت کاهش تولید برخی کشورها از جمله ایران سخن بگویند. اما اکنون دیگر دیر شده است. ایران حاضر نیست سهم خود را از بازار از دست بدهد و برای ارقام بالاتر برنامه ریزی کرده است. با این حال هنوز از برنامه های گذشته عقب هستیم و باز هم باید آقای میرکاظمی و در حوزه ای وسیع تر دولت قبل پاسخ دهند که در دوره قبل برای ظرفیت سازی تولید نفت چه کرده اند؟
آمارها، پاسخ را روشن کرده اند. وقتی زنگنه در سال ۸۴ وزارت نفت را ترک کرد و دولت، تحویل محمود احمدی نژاد شد، تولید نفت ایران اندکی بیش از چهار میلیون بشکه در روز بود. بر اساس برنامه توسعه، هم اکنون تولید نفت ایران باید به ۵ میلیون بشکه در روز می رسید اما دوباره به رقمی نزدیک به ۱۱ سال پیش رسیده ایم.
پرسش روشن و البته همواره بی پاسخ این است که دولت قبل برای افزایش ظرفیت تولید نفت ایران چه کرده است که تازه پس از سال ها، دوباره در حال بازگشت به نقطه ای هستیم که در آن نقطه، وزارت نفت تحویل شان داده شده بود؟ آن زمان ایران پس از عربستان قدرت دوم اوپک بود و حالا پایین تر از عراق در جایگاه سوم قرار گرفته و البته در دولت دلواپسان، رتبه ای پایین تر از امارات و حتی در مقاطعی پایین تر از کویت داشت. آنها نه تنها ظرفیت تولید ایجاد نکردند، بلکه تولید را به شدت کاهش دادند و البته همه را به گردن تحریم هایی انداختند که زمانی آن را کاغذپاره می دانستند.
آنها قدرت چانه زنی ایران را در اوپک کاهش دادند و حالا هم به جای همراهی با سیاست هایی که می تواند قدرت ایران را در اوپک افزایش دهد، در حال بازی در زمین عربستان هستند. یکبار با زیر سوال بردن افزایش تولید نفت، یکبار با حمایت از فریز نفتی، و بار دیگر با مانع تراشی برای اجرایی شدن قراردادهای نفتی که می تواند زمینه ساز ایجاد ظرفیت برای تولید نفت باشد. اینها همه در کارنامه آنها ثبت شده، همانند آمار افزایش و کاهش تولید نفت که مقاطع زمانی رخداد آن برای همگان آشکار است.
منبع: کانال تلگرامی از نفت چه خبر؟
نظر شما