سوال نخست: کدام مطالعات هستند که نشان دادهاند تزریق گاز برای مخازن ایران بهتر از تزریق آب است یا اصلاً ضرورت دارد؟
سوال دوم: این مطالعات روی کدام مخازن و میدانها، در کدام قیمتهای نفت و گاز، در چه سالی و با چه سناریویی، صورت گرفته است؟
سوال سوم: چرا اکثر قریب به اتفاق صحبتها از پژوهشهای یک نفر (دکتر سعیدی) ریشه گرفته است؟ آیا علم مهندسی مخزن اینقدر محدود است که تنها چند نفر میتوانند درباره اثربخشی تزریق گاز نظر دهند؟ نتایج مطالعات کجا هستند؟
سوال چهارم: بر مبنای کدام متدولوژی اقتصادی میتوان نتیجه یک یا چند مطالعه احتمالی (با فرض صحت مطالعات مذکور) درباره چند مخزن یا میدان را به کل کشور تعمیم داد و بعد هم نتیجه گرفت که تزریق گاز اولویت دارد یا ندارد؟
نکات:
نگارنده باوجود جستوجوی فراوان و پرسش از دستاندرکاران هنوز نتوانسته است به «مبانی» علمی که اثبات میکند تزریق گاز برای همه مخازن ایران بهترین روش است دست یابد. در جستوجو از افراد پژوهشگر نیز هنوز هیچ مبنای علمی به دست نیامده است.
اکثر گزارشها و نوشتهها با مبنا گرفتن یک عدد (مثلاً اینکه تزریق هر مترمکعب گاز میتواند مقدار به افزایش مقدار مشخصی نفت بینجامد) سناریوهای مختلف را شبیهسازی میکنند؛ درحالی که دانشآموختگان مهندسی نفت (از جمله نگارنده) احتمالاً میدانند چقدر تفاوت در مخازن، میدانها، سناریوها و قیمتها و حتی شیوه انجام آزمایش (Lab یا Field) میتواند نتایج را اساساً تغییر دهد.
تا زمانی که نتوان برای هر مورد میدان و مخزن خاص به مطالعاتی که در آن حوزه از غنای علمی لازم برخوردار است دست یافت، نباید در زمینه اهمیت تزریق گاز اغراق کرد. به ویژه آنکه معلوم نیست تزریق گاز در مقایسه با تزریق آب یا دیگر روشها و همچنین دیگر مصارف گاز، چه جایگاهی دارد. در ادبیات اقتصادی اینکه یک کار ممکن است بازدهی فرضی داشته باشد مبنای تصمیم نیست، بلکه باید به هزینه فرصت نیز توجه داشت.
بخشی از بزرگنمایی در اهمیت تزریق گاز ناشی از همان پارادایمی است که همواره بر به تاراج رفتن منابع نفت و گاز ازسوی شرکتهای خارجی (در قالب قراردادهای نفتی، صادرات گاز؛ ارزانفروشی و ...) تاکید دارد، از این رو نگه داشتن نفت و گاز در مرزهای کشور و زیر زمین را دارای اهمیت ارزیابی میکند.
کانال اقتصاد و نفت
رامین فروزنده
نظر شما