برخی از تحلیلها، این خروج را بنابر ملاحظات سیاسی دولت قطر ارزیابی میکنند. این تحلیلها که خود مبنایی عمدتا سیاسی دارند بر دو قسم است.
گروه اول معتقدند دولت قطر با هدف خارج شدن از دایره قدرت و تاثیرگذاری عربستان سعودی که از مدتها قبل با آن دچار مشکل شده است، قصد خروج از اوپک را گرفته است. با این خروج عربستان سعودی یکی از متحدان سنتی خود را از دست خواهد داد و وزنه سیاسی آن در اوپک کاهش پیدا میکند. دسته دوم تحلیلهای سیاسی بر این مبناست که خروج قطر از اوپک در نتیجه انزوای این کشور در بین کشورهای عربی منطقه است و این به معنای عقبنشینی بیشتر قطر در مقابل عربستان و امارات متحده است.
نگارنده با تاکید بر اینکه در تصمیم به خروج قطر از اوپک مجموعهای از عوامل مختلف اعم از سیاسی دخالت دارد، بر این اعتقاد است که این تصمیم فراتر از مسائل و عوامل سیاسی است. تجربه رفتاری قطر در سالهای اخیر نشان میدهد دولت این کشور در اتخاذ سیاستهای بزرگ و تاثیرگذار در سطوح منطقهای و بینالمللی بر خلاف دیگر کشورهای منطقه هوشمندانه و با لحاظ شرایط آینده، اقدام میکند.
از این لحاظ تصمیم خروج از اوپک با وجود عضویتی بیش از 55 سال در اوپک و قرار داشتن در مصادر بالای مدیریت این سازمان را باید اقدامی برنامهریزی شده و هدفمند در راستای شرایط و الزامهای بینالمللی به خصوص بازار جهانی انرژی و جایگاه موثر این کشور در این بازار جستوجو کرد. چنین به نظر میرسد که قطریها دیگر آیندهای روشن و تاثیرگذار برای اوپک قائل نیستند و معتقدند اوپک از مسیر اصلی خود تحت تاثیر بروز برخی تغییرات در ساختار تولید و تجارت جهانی نفت از یک سو و شکلگیری تدریجی برخی ترتیبات سیاسی در مدیریت تولید و تجارت جهانی نفت، خارج شده و در شرایط انزوا و حاشیهای قرار گرفته است.
بر این مبنا ورود متغیرهایی مانند ایجاد تنوع در جغرافیای توزیع منابع نفت، کاهش انحصار منابع نفت متعارف در بازار جهانی انرژی با فعال شدن صنعت نفت غیرمتعارف و رویش و تکامل انرژیهای تجدیدپذیر و همچنین فرایند جهانیشدن تجارت آزاد، اوپک را به لحاظ ساختاری دچار چالش کرده است. اما آنچه بیش از همه عوامل، برای اوپک دردسرساز شده است، تلاش هدفمند سیاسی برای منفعل ساختن اوپک است که در سالهای اخیر از سوی برخی قدرتها که الزاما دارای اهداف سیاسی مشترک نیز نیستند، دنبال میشود.
این تلاش امروزه مبتنی بر سه ضلع روسیه، آمریکا و کشوری از درون اوپک یعنی عربستان سعودی است که ظاهرا به توافق نانوشتهای هم برای این منظور منجر شده است. روسیه به عنوان دومین کشور تولیدکننده نفت جهان، در قالب نقشه راهبردی احیای روسیه بزرگ پوتین به دنبال ایفای نقش برتری در بازار جهانی نفت است. کرملین این هدف را در نزدیکی با اوپک در ابتدا و سپس به حاشیه راندن یا حذف اوپک از طریق جایگزینی آن با سازمانی جدید با محوریت روسیه دنبال میکند. آغاز همکاریهای کمسابقه روسیه با اوپک از سال 2016 در قالب توافق کاهش تولید نفت و حضور مستمر روسیه در نشستهای فصلی اوپک در شکل مذاکرات کشورهای اوپک و غیراوپک در این راستا، قابل تحلیل است.
در دیگر سو دولت آمریکا به رهبری ترامپ، سیاست تضعیف اوپک و منفعل ساختن آن را همسو با سیاستهای بلندمدت نفتی آمریکا دنبال میکند. این سیاست به طور مشخص از طریق اعمال نفوذ در این سازمان و تحت فشار قرار دادن اعضای آن برای پیرویکردن از سیاستهای دولت آمریکا در معادلات بازار جهانی نفت پیگیری میشود که این روزها آثار و نشانههای آن در حال نمایان شدن است.
ضلع سوم، عربستان سعودی است که به صورت اعلام نشده، سیاست تضعیف و حتی شاید حذف اوپک را دنبال میکند. حاکمان جدید عربستان به نظر میرسد نقشه سیاسی و اقتصادی آینده این کشور را دیگر نمیخواهند بر ترتیبات سنتی مانند اوپک استوار کنند. از سوی دیگر بروز برخی شرایط و تنگناهای سیاسی، دولت عربستان را مجبور به اعطای امتیازاتی در حوزه نفت و اوپک به دو ضلع ذینفع دیگر این مثلث یعنی امریکا و روسیه کرده است. این سیاست عربستان طبیعتا بر خلاف منافع اوپک و اعضای آن است که امروزه آثار آن در کاهش شدید قیمت نفت دیده میشود.
به نظر میرسد قطر با پیشبینی تحولات آینده اوپک و در اقدامی هوشمندانه و پیشدستانه و قبل از اینکه مجبور به واکنش به شرایطی که بانی آن کشوری مانند عربستان باشد، تصمیم به خروج از اوپک گرفته است. عصبانیترین کشور از اقدام قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی خواهند بود که به گونهای در انفعال قرار میگیرند.
طبیعتا از این پس قطریها بدون توجه به محدودیتهای اوپک اقدام به تولید نفت و بهرهگیری از ظرفیتهای نفتی خود در جهت توسعه صنعت گاز خواهند کرد. خروج قطر از اوپک، زنگ هشدار افول اوپک را به صدا درآورده است و این میتواند سرآغاز تحولات جدید در ژئوپلیتیک بازار جهانی نفت باشد.
علیرضا سلطانی
کارشناس اقتصاد انرژی
منبع: روزنامه شرق
نظر شما